به گزارش سراج24؛ مهدی قیاسی: آمریکا همیشه برای حضور در منطقه آسیا به دنبال دلایل موجه بوده تا با حضور در این منطقه قدرت، اقتدار و تسلط مالی خود بر جهان را تثبیت نماید.
یک روز طالبان و دروغ یازده سپتامبر را بهانه میکند و یک روز سلاح کشتار جمعی صدام بهانه میشود حال آنکه خود از کشورهای فروشنده سلاح کشتار جمعی به صدام بوده است.
برخی کشورها تسلط آمریکا را پذیرفته اند و ترجیح دادند که نیروی نظامی نداشته و آمریکا در کشورشان پادگان های نظامی اش را ایجاد کرده تا آمریکا هم از آنها مراقبت کند! هم در قبال این مراقبت درآمد آمریکا از آن کشور بطور رسمی تامین گردد و هم حضور آمریکا در منطقه تثبیت شود اما بسیاری از کشور ها زیر بار این ظلم نمیروند پس آمریکا برای توسعه ی سلطه گری خود مجبور به ایجاد بهانه و جنگ میشود ولی جنگ آغاز یک ریسک پر خطر برای آمریکاست.
هزینه زیادی در یک جنگ به آمریکا تحمیل میشود از هزینههای مالی تا جانی که هدف تسلط آمریکا بر آن کشور و منطقه محقق شود.
موسسه امور عمومی و بینالملل واتسون در دانشگاه براون در گزارشی نوشته که هزینه جنگ آمریکا در افغانستان که از پاییز 2001 آغاز شد 2.26 تریلیون دلار بوده است، این هزینه توسط وزارت دفاع و وزارت خارجه آمریکا شده است. از سوی دیگر طی این مدت 241 هزار نفر به طور مستقیم در نتیجه این جنگ کشته شدهاند.
طی این 20 سال در مجموع 2 هزار و 448 هزار نظامی آمریکا در این جنگ کشته شده و هزار و 144 نفر از نیروهای ائتلاف ناتو نیز در این جنگ جان خود را از دست دادند.
در این گزارش آمده است که 69 هزار نیروی افغانستانی نیز در این جنگ جان خود را از دست دادند و 72 روزنامه نگار و 444 نیروی کمکهای بشردوستانه نیز در این جنگ 20 ساله کشته شدند. این آمار شامل کسانی نمیشود که به دلیل بیماری، عدم دسترسی به غذا، آب و زیرساختها و دیگر نتایج غیر مستقیم جنگ جان خود را از دست دادهاند.
ساخت پایگاه های نظامی بعد از جنگ و تسلط بر مسئولین آن کشور هدف آمریکا از این کشورگشائی ها است والا این جنگ با این همه هزینه برای یک کشور سلطه گر هیچ توجیهی ندارد.
*نفوذ فرهنگی
آمریکا برای حضور در این کشورها نیاز به نفوذ فرهنگی دارد والا تداوم حضور قهری و با جنگ و زور برای آمریکا هزینه مالی و جانی زیادی دارد. پس بعد از استقرار تلاش برای نفوذ فرهنگی میکنند تا حضورشان با نگاه مثبت مردم آن کشور تثبیت شود و حاکمیتشان بر آن کشور با مسیولین غرب پرسته آمریکا دوست که عزت خود را در سر خم کردن مقابل آمریکا میدانند و مردمی همراه با این نگاه مستقر شود.
در واقع آمریکاییها در کنار حمله نظامی خود، همزمان تهاجم فرهنگی را نیز به عنوان مهمترین ابزار سلطه مدنظر داشتهاند و تغییر ارزشهای سنتی به ارزشهای غربی تکمیل کننده سایر اهداف نیروهای خارجی در افغانستان بوده است.
از مسئولی مانند اشرف غنی که دل در گروی آمریکا داشت و انگیزه ای برای مقاومت نداشت! و نیروهای نظامی غرب پرست که به راحتی و بدون مقاومت تسلیم میشدند تا برخی از مردمی که برای خروج از کشور خود و رسیدن به آمریکا به چرخ های هواپیمای آمریکایی آویزان شده بودند محصول آخرین تلاش های فرهنگی آمریکا و غرب را به نمایش گذاشتند.
بیست سال آموزش نظامی به نظامیان افغانستان کار با تجهیزات و شیوه های آمریکایی جنگیدن را آموزش داد اما برای چه جنگیدن را نتوانست آموزش دهد. نیرویی که در باورش وطن را به آمریکا فروخته و تحت تأثیر باورهای غربی و آمریکاییست برا چه چیزی بجنگد و جانش را به خطر بیاندازد و پیشنهاد تسلیم شدن در مقابل حفظ جان را از طالبان نپذیرد؟
*رویای بر باد رفته ی آمریکا
تمام تلاش ها برای نفوذ فرهنگی نمیگویم بی تاثیر بوده بلکه در بخشی از جامعه ی افغانستان تاثیرات جدی داشته است اما با توجه به تلاش ها و هزینه مالی و جانی آمریکا و اهداف آمریکا برای افغانستان قطعا امروز شکست خورده است. برای این سطح از نفوذ فرهنگی آمریکا نیاز به متحمل این میزان هزینه مالی و جانی شدن نداشت و هدف او برای ساخت پادگان در کنار گوش ایران و حضور در کشوری که حکومت و مردمی تابع و آمریکا پرست داشته و خسارت های مالی و جانی آمریکا جبران شود برای آمریکا بعد از بیست سال جنگ به یک رویای دست نیافتنی تبدیل شد .
ادعای اینکه ایالات متحده ۲۰ سال پیش با امید بازسازی کشوری که به تهدیدی برای جهان و مردم خود بدل شده بود، به افغانستان حمله کرد. همانطور که ژنرال استنلی مک کریستال در آستانه افزایش نیروهای آمریکایی در افغانستان در سال ۲۰۰۹ گفته بود، هدف این بود که «دولت افغانستان به اندازه کافی قلمرو خود را برای حمایت از ثبات منطقه و جلوگیری از گسترش تروریسم بین المللی، کنترل کند.»
دارون آسیمواوغلو، اقتصاددان در ام آی تی در مقاله ای میگوید در حال حاضر با این میزان جان باخته و هزینه مالی، تنها چیزی که آمریکا اکنون با آن روبروست صحنه های مایوس کننده در افغانستان و یک فروپاشی تحقیرآمیز است که یادآور سقوط سایگون در سال ۱۹۷۵ میلادی است.