به گزارش سراج24، غلامحسین برومند؛ یکی از نمودهای حماسه، تشجیع و تشحیذ روحیه پیکارجوی مخاطب یا مخاطبان است. تشجیع، در تاریخ مبارزات اسلامی عموماً و در مبارزات شیعی خصوصاً، نقشی تاریخساز و تحول آفرین داشته است. توفندهترین نمونههای تشجیع را میتوان در کلام مولا علی (ع) و در رجزهای حماسهسازان کربلا و در کلام مبارک سایر ائمه هدی ملاحظه کرد.
«مولا علی (ع)» میفرماید: «الموت فی حیاتکم مقهورین و الحیاه فی موتکم قاهرین.»
«خوار گشتن و زنده ماندنتان مردن است، و کشته گشتن و پیروز شدن، زنده بودن.»
«سالار شهیدان کربلا»، آموزگار حسینیان و زینبیان تاریخ حضرت اباعبدالله الحسین (ع) در گرماگرم نبرد قهرمانانهی عاشورا، رجزهایی شورآفرین و آتشین دارد که: «انی لا اری الموت الا السعاده و لا الحیاه مع الظالمین الابرما.- هیهات من الذله» و «الموت اولی من رکوب العار والعار اولی من دخول النار» از نمونه آن است.
ساقی و سردار سپاه حسین (ع) «حضرت اباالفضل» آنگاه که بازوی راستش با تیغ جهل و ظلم یزیدیان قطع میشود با خروشی مطمئن فریاد میزند: «و الله ان قطعتمو یمینی انی احامی ابداً عن دینی»
در شعر جنگ نیز تشجیع چشماندازی گسترده دارد. «نصرالله مردانی» در تشجیع رزمندگانِ عرصه نبرد، در منظومههای قیام خون و خوننامه خاک توفندهترین نمونههای رجز حماسی و جلوههای تشجیع را به تصویر میکشد. موسیقی الفاظ، طنین معانی و زنجیرههای هجایی شعر در یک شبکه به هم پیوسته حماسی و شاعر را قادر نموده است با سازماندهی حماسی واژهها و معانی، دورنمایی از میدان نبرد را ترسیم کند.
بزن طبل خون در پگاه ظفر که آمد به میدان سپاه ظفر
گذشتند از خوان تاریخ تلخ دلیران آوردگاه ظفر
شکستند آخر طلسم خزان سواران گل در پناه ظفر
و در منظومهای دیگر آنان را به عروجی آتشین، سفری سرخ و مردانه فرا میخواند که از فرط ستیزندگی حالتی شعارگونه به خود میگیرند، اما اگر در فضا و حال و هوای مخصوص به خود ارزیابی شوند، ارزش معنوی آنها به خوبی رخ مینماید.
سمند صاعقه زین کن سواره باید رفت
به عرش شعله، سحر با ستاره باید رفت
بگو به یوسف اندیشه، ای پیمبر دل
به چاه حادثه، هنگام چاره باید رفت
بپوش جوشن آتش به تن سوار خلق
که در مصاف خسان، چون شراره باید رفت
درخشانترین درون مایههای حماسیِ شعر جنگ «عاشورا» است؛ که نه تنها در اندیشه و آرمان عاشورایی بلکه نمادهای عاشورایی در تشجیع سمبلیک رزم آوران، در تهییج و رزمندگان آرمانخواه و شهادت طلب نقشی اساسی داشته است. شاعر، آوای «هل من ناصر ینصرنی» را از فراسوی زمان میشنوند و با سراپای وجودش لبیکوار این دعوت روحانی را احساس میکند.
سید لب تشنگان کربلا در حصار کفر میخواند مرا
جمله شد در پاسخش گویا تنم سرخی لبیک شد پیراهنم
کربلا نام مرا فریاد کرد زاشنای سنت خون یاد کرد
«حمید سبزواری»
***
قسم به خون شهیدان حسین با ما بود
ورا ز قدرت ما ذکر نـام آقا بود
حسین پشت همین خاکریز میجنگید
خرمن زینبی کربلا همین جا بود
چقدر زینب از این فتنه بیبــرادر شد
چقدر خیمهی آتش گرفته بر پا بود
به کربلای معالی صد شهید قسم
که مقتدای شهیدان عزیز زهرا بود
«دعای عشق»
نقش مهم و حیاتی «زنان» در تهییج و تشویق رزمندگان نبرد انکارناپذیر است، از لحظهی وداع رزمنده تا هنگام شهادت آثار تقویت این روحیه به وسیلهی مادر، همسر، خواهر و دختر شهید هویداست. در ورای هر فدارکاری و ایثاری که در جبهههای نبرد آفریده میشود، سیمای یک مادر یا همسر یا خواهر و یا دختر رزمنده حضوری نورانی دارد؛ و شاعر در بیان تصویر مادری که فرزندش را روانهی نبرد میکند. اینگونه میسراید:
«الله اکبر»
حتی برای بوسهی آخر
فرصت نیست
تصویرِ بیقرار صمیمیت
مادر
قرآن به روی دست
دعا بر لب
درگاه خانه را
از عطر ناب عاطفه پر کرده است.
چابک سوار عشق
عاشقتر از همیشه برو
«غلامرضا مرادی»
و درباره شهیدی که مادرش با دست خویش سربند «یا حسین» را به سر او میبندد و حاصل عمرش را راهی جبهه میکند، میگوید:
میآییای دلاورم، اما سرت کجاست
آن دستهای کم شده در سنگرت کجاست..
سربند یا حسین تو کان روز گرم جوش
با دست خویش به سر مادرت کجاست
«عباس باقری»