به گزارش سراج24، بهاره محبی| «مردانی سفیدپوست با سری تراشیده»؛ این تصویر کلیشهای از اعضای جریانهای راست افراطی است. بسیاری بر این باورند که زنان در این دنیای کاملا مردانه جایی ندارند اما با نگاهی دقیقتر به تحولات امروز و تاریخ نه چندان دور، میتوان پی برد که زنان در دورههای مختلف نهتنها در جنبشهای راست افراطی مشارکت داشتهاند بلکه بسیار هم تأثیرگذار بودهاند.
نیویورکتایمز چندیپیش از موج جدید تمایل زنان طبقات برخوردار، از فرانسه گرفته تا نروژ به احزاب دستراستی نوشت. نشریه فرانسوی ووگ هم در گزارشی دلیل زنان برای پیوستن به جنبشهای افراطی را چهره مدرن و دوستانه سیاستهای این جبهه و تلاش آنان برای زنانهکردن دیدگاههای خود با هدف عضوگیری بیشتر خواند. در آمریکای شمالی هم گزارشهای زیادی درباره دلایل جذب زنان به محافظهکاران تندرو و جنبشهای فراراستی نوشته شده است. در کانادا نشریه مونترالگازاته نوشت: «زنان راست افراطی در ایالت کبک از سایه خارج شدهاند و مشارکت آنان در کمپینهای ضدمهاجرتی و ضدمسلمانان بهطور چشمگیری بیشتر شده است».
«سیوارد داربی» پژوهشگر و فعال رسانهای میگوید: «در حالی که مردان احزاب راست افراطی معمولا خبرساز میشوند، این زنان هستند که گاه در پس پرده و گاه آشکارا جنبشهای متعصبانه را تقویت میکنند». تحقیقات بنیاد «فریدریش ابرت» نشان میدهد که رهبران و سیاستمداران زن گروههای راست افراطی در جذب زنان تأثیر فراوانی داشتهاند؛ هرچند اغلب نمایندگان پارلمان، وزرا و رهبران احزاب را مردان تشکیل میدهند.
در اروپا هم گرچه جنبشهای فاشیستی قرن بیستم بهدلیل تأکید بر مسئولیتهای زنان در خانه شناخته شده بودند اما حتی این مسئله هم مانع از پیوستن و مشارکت زنان در این گروهها نشده بود. در ایتالیا، ایدههای محافظهکارانه زنان و «مادران فاشیست خوب» جزئی جداییناپذیر از کمپینهای تبلیغاتی این گروه بود. در آلمان هم شعار راستهای افراطی «فرزندان، آشپزخانه و کلیسا» بود که اتفاقا از سوی زنان عضو این گروهها تبلیغ میشد.
پیوستن به گروههای تندرو مختص اروپا و آمریکا نیست. «ایزابل مارلر» و «ماکارنا آگویلار» محققان امور زنان، به مشارکت زنان در «جنبش ملیگرایان بودایی» در میانمار اشاره میکنند، کشوری که عملیاتهای پاکسازی ارتش در آن در سال 2017 به کشتهشدن و آوارگی صدها هزار نفر از مسلمانان روهینگیایی منجر شد. مارلر میگوید: «جنبشها پیچیدگیهای خاص خود را دارند و افرادی هم که جذب آنان میشوند، انگیزههای متفاوتی دارند. بهعنوان مثال، زنان میانماری که در خانههای خود و نهادهای اجتماعی به حاشیه رانده شدهاند، احتمالا در جنبشهای ملیگرایانه بودایی فرصتهایی را پیدا میکنند که از آن محروم هستند». «ملین مککای» انسانشناس نیز معتقد است که زنان در این جنبشها قدرت پیدا میکنند تا دیدگاههایشان را درباره دغدغههای روزمره با صدای بلند فریاد بزنند.
«شارن گوکال» از انجمن توسعه حقوق زنان میگوید که در بُعد جهانی، مدافعان حقوق زنان هشدار میدهند راستهای افراطی به دنبال زبانهای مترقی برای دنبالکردن اولویتهای خود هستند که از جمله شامل توجیه ایدئولوژی خود برای جذب هرچهبیشتر زنان میشود. «الیزا گوچه» جامعهشناس بنیاد ابرت هم میگوید یکی از اصلیترین دلایل جذب زنان به این گروهها تبلیغ و ترویج نوعی از عدالت اجتماعی است؛ بهعنوان مثال، راستهای افراطی قول میدهند تا برای زنان امکانات مناسب و حقوق بیکاری در صورت بچهدارشدن فراهم کنند. یا در لهستان که حزب راستگرای «صلح» در تبلیغات انتخاباتی خود قول داده به زنانی که بیشتر از دو فرزند داشته باشند ماهانه دستکم ۱۴۰ یورو به ازای هر فرزند تا 18سالگی پرداخت کند. حزب راست افراطی آلترناتیوی برای آلمان هم مادران خانواده را قهرمان ملی تصویر میکند و پیاپی برای فرهنگ فرزندداری تبلیغ میکند.
«گلنا گوردون» مستندساز آمریکایی که درباره نقش زنان در جنبشهای راست افراطی در آمریکا تحقیق میکند، میگوید: در طول یک سال سفر خود به اقصی نقاط آمریکا دهها زن را دیده که صرفنظر از پیشینه خانوادگی، جهانبینی مشترکی داشتهاند. آنها نگران آینده فرزندان سفیدپوستان هستند و ارزشهای نژادپرستانه را با شعار لزوم حفظ ارزشهای خانوادگی، حفظ فرهنگ و خدمت به جامعه ترویج میکنند. به اعتقاد گوردون، زنان در جنبشهای راست افراطی امروز همان کارکردی را دارند که 150 سال پیش داشتند با این تفاوت که از قدرت و جایگاه خود در این جنبشها کاملا آگاه هستند.
زنان افراطی از آمریکا تا اروپا
از «مارین لوپن» رهبر شناختهشده حزب راست «جبهه ملی» فرانسه که باعث شده تا طیف گستردهای از زنان نهفقط در فرانسه بلکه در سراسر اروپا جذب گروههای افراطی شوند که بگذریم، سیاستمداران زن دیگری در اقصی نقاط این قاره هستند که نقشی انکارناپذیر در همهگیرشدن ایدههای پوپولیستی داشتهاند. از جمله «فراوکه پتری» از رهبران حزب راستگرا و پوپولیست «آلترناتیوی برای آلمان» که آشکارا با سیاستهای مهاجرتی و اتحادیه اروپا مخالفت میکند.
فراوکه پتری معتقد است پلیس مرزی برای جلوگیری از ورود مهاجران غیرقانونی میتواند از سلاح گرم استفاده کند. او که تحصیلکرده بریتانیاست، به عنوان یک اسلامستیز شناختهشده به سیاست موسوم به درهای باز «آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان هیچ اعتقادی ندارد. حزب او همچنین بر این باور است که دولت باید از ستیزهجویی با نازیها و یادآوری وقایعی مانند هولوکاست دست بردارد. پتری که خود در رشته شیمی تحصیل کرده و صاحب پنج فرزند است، به برابری فرصتهای شغلی زنان و مردان از طریق قوانین نظارتی نیز هیچ اعتقادی ندارد. او درباره صفبندیهای سیاسی گفته: «راست و چپ اصطلاحاتی هستند که در بلندمدت کارایی خود را از دست میدهند».
«آلیس ویدل» نیز یکی دیگر از رهبران حزب آلترناتیوی برای آلمان است که در جذب زنان به این حزب راست افراطی نقش چشمگیری داشته است. ویدل که معتقد است حزبش آمده تا سیاستهای آلمان را شکل دهد، میگوید برای بازسازی آلمان از «مارگارت تاچر» الهام گرفته است. ویدل که گفته حزبش قصد دارد با پیروزی در انتخابات 2021 دولت ائتلافی تشکیل دهد، بر این باور است که الگوی سیاسی او تاچر است، کسی که پس از رسیدن به قدرت در بریتانیا با اصلاحاتش کاری کرد تا کشور پس از توفان اقتصادی، بار دیگر روی پای خود بایستد. اظهارنظرهای ویدل درباره سیاستهای مهاجرتی آنگلا مرکل و مخالفتش با حجاب بارها به جنجال رسانهای در آلمان منجر شده است.
«سیو جنسن» رهبر حزب «پیشرفت» نروژ که پیشتر وزیر مالی هم بوده، حزب خود را چنین توصیف میکند: «حزبی کلاسیکلیبرال و بسیار دموکرات». با وجود این دیدگاه بهظاهر لیبرال، جنسن اما درباره مهاجرت و آزادیهای فردی از جمله حجاب قائل به آرای دموکراتیک نیست. او مخالف شدید اسلامگرایی و از حامیان دوآتشه اسرائیل است.
«دیانا جیمز» از اعضای ارشد حزب راست افراطی «یوکیپ» بریتانیا است. دیانا که به مدت 18 روز جانشین «نایجل فاراژ» شد، پیش از رسمیشدن سمتش استعفا کرد. او پیش از استعفا رابطهاش را با حزب بسیار دشوار خوانده بود، حزبی که 57 درصد اعضای آن را مردان و 99 درصد آن را سفیدپوستان تشکیل میدهند. دیانا جیمز که ولادیمیر پوتین رئیسجمهوری روسیه را بهدلیل تلاش برای حفظ منافع روسها قهرمان سیاسی خود خوانده، همچنان به عنوان یکی از نمایندگان مستقل پارلمان اروپایی فعالیت میکند.
پیا کجارسگارد از پایهگذاران حزب راست افراطی «مردم» دانمارک نیز از جمله سیاستمدارانی است که با سیاستهای مهاجرتی سرسختانه مبارزه میکند. کجارسگارد که پیشتر رهبری حزب مردم را برعهده داشت و از سال 2015 رئیس پارلمان دانمارک است، سال 2000 میلادی کمپین مقابله با پذیرش یورو را به راه انداخت که موفق هم بود. او از حامیان دولتهای راست افراطی آندرس فوگ راسموسن و لارس لوکه راسموسن در سالهای 2001 تا 2011 میلادی بود. موفقیتهای کجارسگارد که از مخالفان رویکرد چندفرهنگی در دانمارک است، الهامبخش جنبشهای ضدمهاجرتی و اسلامستیز در سراسر اروپا شده است. دیدگاههای کجارسگارد درباره سیاستهای مهاجرتی اغلب باعث شده تا او را با مارین لوپن در فرانسه مقایسه کنند. حزب مردم دانمارک مانند حزب یوکیپ در بریتانیا تأکید دارد که دانمارک باید حاکمیت خود را در اروپا حفظ کند.
«ماریون مارشال لوپن» خواهرزاده مارین لوپن، نوه دختری «ژان ماریلوپن» بنیانگذار حزب جبهه ملی فرانسه، تنها 29 سال دارد و یکی از معدود نمایندگان این حزب در پارلمان فرانسه بود. او در 22سالگی نماینده پارلمان شد و لقب جوانترین نماینده در تاریخ سیاسی مدرن فرانسه را به خود اختصاص داد. ماریون مارشال لوپن درباره اعتقادات سیاسی خود گفته بود: «در تمام زندگیام، این استدلال را شنیدهام که ملیگرایی همان نازیسم است؛ این یعنی اگر شما از منافع ملی خود دفاع کنید، روندی را آغاز کردهاید که درنهایت به جنگ و فاجعه ختم میشود. این معجونی جادویی است که احزاب دیگر سعی دارند از آن علیه ما استفاده کنند، معجونی که دیگر تأثیرش را از دست داده است». به اعتقاد ماریون، حزب جبهه ملی از نهاد خانواده در فرانسه حفاظت میکند. او معتقد است مسلمانان تنها در صورتی میتوانند فرانسوی باشند که از فرهنگ مسیحی این کشور تبعیت کنند. ماریون مارشال که در پارلمان عضو گروههای دوستی فرانسه ـ روسیه بود، در سیاست خارجی از نزدیکی کشورش به مسکو حمایت میکرد. ماریون که پس از شکست خالهاش (مارین) در انتخابات 2016 اعلام کرد از دنیای سیاست خداحافظی میکند، 2018 نام «لوپن» را از اسم خود حذف کرد، نامی که به نوشته گاردین تاریخی از سیاستهای نژادپرستانه و ضدمهاجرتی را در پس خود داشت. ماریون دلایل این اقدام خود را مسائل شخصی عنوان کرده است.
«ایرما هینوجوسا» فعال شبکههای اجتماعی هم با بیش از 85 هزار دنبالکننده در توییتر از مخالفان سرسخت سیاستهای مهاجرتی و برقراری تدابیر شدید امنیتی در مناطق مرزی است. «لورن ساوترن» هم با بیش از 400 هزار دنبالکننده در توییتر، 650 هزار دنبالکننده در یوتیوب و 164 هزار دنبالکننده در اینستاگرام در ترویج تفکرات راست افراطی در آمریکا نقش پررنگی دارد. از زمان انتشار نخستین ویدئوی او در یوتیوب در سال 2015 که او در آن فمینیستها را درباره فرهنگ جنگ به چالش کشیده بود، او بارها ویدئوهایی را درباره بحران مهاجرت در اروپا و نسلکشی سفیدپوستان در آفریقای جنوبی منتشر کرده است؛ ایدهای درباره نسلکشی سفیدپوستان که اولین بار توسط «تاکر کارلسون» مجری شبکه تلویزیونی فاکسنیوز مطرح شد و «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری آمریکا 22 آگوست 2018 میلادی درباره آن توییت کرد.
انتهای پیام/