به گزارش سراج24، رفتار این روزهای دولت تدبیر و امید در قبال برجام، تفاوت بسیاری با روزهای انعقاد این قرارداد دارد. دیگر کسی از برجام به عنوان آفتاب تابان و حلال مشکلات یاد نمیکند و سرداران خود خواندهی دیپلماسی، علاقهی چندانی به حضور در رسانهها ندارند. برجامی که روزی مایهی مباهات حسن روحانی به رقبا بود امروز به کاغذ پارهای شبیه شده است که او مجبور است تکههایش را زیر فرش فریب و سیاهنمایی پنهان کند.
روحانی و ظریف امروز خود را پدران برجام نمیدانند و ادعا میکنند که صرفا اجرا کنندهی اوامر دستگاههای تصمیم گیرنده هستند. میگویند مجلس این مذاکرات را تایید و ما فقط مجری بودیم. امروز هم که موضوع FATF مطرح شده، تصمیم گیری برعهدهی شورای نگهبان است. در واقع باتوجه به نتایج ( =تقریبا هیچ) بدست آمده از برجام دولت میداند که بهترین کار در این روش دورماندن از کانونهای تصمیم گیری است؛ چرا که روحانی و ظریف نمیخواهند بیش از این در منجلاب برجام فرو بروند و ترجیح میدهند دیگران به جای آنها به عنوان مسئول برجام شناخته شوند.
اگر بخواهیم وضعیت برجام و دولت را مشابه سازی کنیم شاید بهترین تشبیه این باشد که برجام مانند یک قطار فراری است. فرار قطار به حالتی گفته میشود که لوکوموتیو ران دیگر کنترلی روی قطار ندارد و با سرعت در حال حرکت رو به جلو است. روحانی نیز لوکوموتیو رانی است که علی رغم تمام توصیههای دلسوزان و صاحب نظران این بر حرکت این قطار در مسیری نا ایمن و خطرناک اصرار کرد و حال که کنترل این قطار از دستش خارج شده، میگوید مسئولیت مهار این قطار با من نیست و من فقط مسئولیت داشتم این قطار را به حرکت دربیاورم! او هرگز نمیگوید که چرا قطار را در این مسیر خطرناک قرار داده و اصلا چرا با وجود ناآگاهی به این مسیر و راهبری قطار، خود را لوکوموتیو رانی قابل و کاربلد معرفی کرده.
وضعیت قطار برجام به گونهای است که نه میتوان آن را به یکباره نگهداشت(خروج ایران از برجام و روانه شدن سیل تحریمهای بیشتر) و نه میتوان اجازه داد که قطار به همین شکل به مسیر خود ادامه دهد.(تصویب دستورالعمل FATF و تن دادن به خواستههای غرب). پرت کردن لوکوموتیوران به بیرون(استیضاح و برکناری روحانی) نیز در چنین شرایطی نیز به صلاح قطار نیست چرا که وجود حداقل وجود یک فرد در اتاق کنترل قطار(دولت) لازم است؛ ولو اینکه آن شخص یه راهبر ناکاربلد باشد. در واقع با پرت کردن این راهبر ناکاربلد به بیرون از قطار به او لطف کرده و جانش را نجات دادهایم. قطار را بدون کنترل رها کرده که در این صورت صدمات جبران ناپذیری را متحمل خواهیم شد.
البته ممکن است بدخواهان این قطار در گمان خود این تصور را داشته باشند که سرانجام این قطار خروج از خط و یا نابودی در انتهای مسیر ریل راهآهن است که این تصور نیز اشتباه است. پیش از این نیز راهبرانی ناکاربلد هدایت فرمان این قطار را در دست گرفته و چنین مشکلاتی را برای این قطار بوجود آوردهاند. غافل از اینکه سوزن بانی قابل همواره هدایت این قطار را از بیرون در شرایط سخت و دشوار به دست گرفته و با مسیریابی صحیح آن را از پیچهای خطرناک و مسیرهای پرپیچ و خم به سلامت عبور داده است. دست آخر نیز این رانندههای قطار ناکارآمد نیز از قطار به بیرون انداخته شده و از آن پس هدایت یک چرخ گاری شکسته را هم به آنها نسپردهاند.
مردمی که مسافر این قطار هستند رانندهای ناکاربلد انتخاب کردهاند و وقت آن است بفهمند تنها راه نجات از این حادثه توجه به سوزنبان باتجربه و دلسوز است. رانندهی قطار نیز ممکن است با علم به پایان کار خود در صورت رسیدن به مقصد، در برابر توصیههای سوزنبان کاربلد مقاومت کند و مسافران را از عواقب توجه به توصیههای سوزنبان بترساند.(تهدید به تحریمهای بیشتر در صورت نپذیرفتن FATF و خلاف واقع نشان دادن توصیههای رهبری که تا امروز به حقیقت پیوستهاند.)
البته توجه به توصیههای سوزنبان بهترین راه برای پایانی خوش با خسارت حداقلی برای این رانندهی قطار است. مسافران این قطار در گذشته نیز اثبات کردهاند که در صورت اصرار بر اشتباه رانندهی قطار، به سراغ آخرین راهکار میرند و با جدا کردن لوکوموتیو از واگنهای قطار، سرنوشت خود را از آن جدا میکنند؛ مانند آنچه که برسر بنیصدر آمد و پس از اصرار بنیصدر به اشتباهات خود، مردم ایران راه خود را از قطار دولت خائن جدا کرده و آن را به ته درهی سیاه تاریخ فرستادند.
آقای روحانی نیز باید مراقب خود باشد که به چنین سرنوشت شومی دچار نشوند و تا وقت هست به توصیههای دلسوزانهی رهبر فرزانهی انقلاب توجه ویژه داشته باشند. رهبری که در همان ابتدای مذاکرات نسبت به برعهدی طرفهای غربی تذکر دادند ولی آقای روحانی و دوستانشان بدون توجه به ایشان راه غلط خود را در پیش گرفتند.
انتهای پیام/