سراج24، آنچه که از دیدار مسئولان با رهبری در ذهن هرکسی تداعی میشود نشستن یک عده مسئول کت و شلواری و ریش دار است که همواره قلم و کاغذ در دست دارند و از صحبتهای ایشان نت برداری میکنند. سرهایشان به سرعت پایین و بالا میرود وگویا واو به واو فرمایشات ایشان را یادداشت میکنند تا در تصمیم گیریهای خود از این توصیهها استفاده کنند. در صحیح بودن و کارشناسانه بودن فرمایشات رهبری که شکی نیست اما سوال اینجاست که اگر مسئولان کلمه به کلمهی فرمایشات ایشان را یادداشت میکنند، پس در کجا از آنها استفاده میکنند!؟ در یک مثال ساده رهبری پیرامون حوزهی درمان و سلامت در دیدار مسئولان فرمودند: «کاری کنیم بیمار جز درد بیماری رنج دیگری نداشته باشد.» ولی با توجه به شرایط موجود در سیستم درمان کشور، معضلات فرآیند درمان و تهیهی دارو به حدی زیاد است که بیماران محترم بعضا درد خود را فراموش کرده و درگیر سختیهای مراحل درمان خود میشوند.
به احتمال زیاد مسئولان کشور در هر جلسه از سخنان رهبری یادداشت برداری میکنند و بعد از جلسه با ایشان، یک جلسهی دیگر تشکیل میدهند تا ببینند رهبری به چه نکاتی اشاره کردند و کارهای خود را دقیقا مخالف فرمایشات ایشان برنامه ریزی کنند! حداقل از ظواهر امر و امورات کشور چنین مطلبی استنباط میشود؛ که اگر اینگونه نبود، حداقل شاهد اجرایی شدن برخی فرمایشات ایشان در سطح کشور بودیم.
متاسفانه فرمایشات و توصیههای راهبردی رهبری محدود میشوند به چند بنر و یک سری بخشنامههای نمایشی که هیچ کدام اجرایی نمیشوند. جان مایهی کلام رهبری مصادره به مطلوب میشود و هر مدیر در حوزهی مدیریتی اش، نظرات شخصی خود را با برچسب فرمایشات رهبری ابلاغ میکند و ثمرهی چنین راهبردی نیز میشود همین وضعیتی که در جامعه میبینیم.
آتش به اختیار یعنی چه؟
فرمان آتش به اختیار رهبری نیز یکی دیگر آن موضوعاتی است که به آن پرداخته نشد و در حد همان چند بنر تبلیغاتی باقیماند. آتش به اختیار یکی از اصطلاحاتی است که در میدان جنگ مورد استفاده قرار میگیرد. فرمان آتش توسط فرماندهی میدان صادر میشود. در یک جنگ کلاسیک این فرمانده است که با توجه به اطلاعات موجود از وضعیت دشمن، گرای محل اثابت، کیفیت و میزان آتش را مشخص میکند. فرمان آتش توسط فرماندهان میانی به سربازان توپخانه یا نیروهای حاضر در میدان منتقل میشود و نیروها با توجه به هدف مشخص شده عملیات میکنند.
در موارد نادر که دشمن در حال پیشروی است و زمانی برای برگزاری جلسات تصمیم گیری نیست و یا زمانی که فرماندهان میانی فاقد کارایی لازم برای انجام فرامین فرمانده اصلی هستند، فرماندهی اصلی با حذف فرماندهان میانی، مستقیما به نیروها فرمان آتش به اختیار میدهد. این فرمان به آن معنا است نیروها باید باتوجه به صلاح دید شخصی و اختیار خود هر ضربهای که میتوانند به دشمن بزنند و منتظر هدایت و حمایت فرماندهان خود نباشند. در شرایط بحرانی این تنها راه برای جلوگیری از انفعال نیروها در برابر پیشروی دشمن است. مشابه وضعیتی که نیروهای خودی در اوایل جنگ تحمیلی داشتند. دولت مرکزی در زمان بنی صدر اعتقادی برای مقاومت در برابر دشمن نداشت و در زمان نخست وزیری میرحسین موسوی نیز تنها 12 درصد بودجهی کشور برای جنگ هزینه میشد. این در حالی است که بودجهی کشورها برای جنگ حداقل 25 درصد است. در این شرایط رزمندگان به شکل آتش به اختیار عمل نموده و همین امر سبب شد تا جنگ های چریکی مبتنی بر تصمیم گیریهای سریع و شخصی بسط و گسترش یابند.
به نظر میرسد فرمان رهبر معظم انقلاب مبنی بر آتش به اختیار شدن جوانان مومن انقلابی نیز در راستای ناامیدی ایشان از مدیران میانی و نخبگان سیاسی کشور باشد. همانطور که گفته شد؛ رهبری در این سالها هر توصیهای که به مسئولان دولتها و سایر بخشهای اداره کننده کشور داشتند، نادیده گرفته شد. شعارهایی که در ابتدای سالنو توسط ایشان مشخص میشد و از همان ابتدا مورد بیمهری مسئولان قرار میگرفت.
تمام امید رهبری به جوانان مومن انقلابی است و ایشان در جلسات خود به کرات از مسئولان میخواهند که از این جوانان در امور جاری کشور استفاده شود. به نظر میرسد در آستانهی گذر از چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی، زمان آن رسیده است تا انقلاب دومی در ساختار مدیریتی کشور انجام شود. مدیران نسل قبل باید با مدیران جوان مومن انقلابی جایگزین شوند و افرادی که بواسطهی حضور طولانی مدت در پستهای مدیریتی دچار استحاله در تفکرات انقلابی شدهاند از بدنهی مدیریتی کشور جدا شوند. هرچند این نسل از مدیران در فکر یادگارسازی از فرزندان خود هستند و به نظر میرسد پستهای مدیریتی کشور برای آقازادهها رزو شده است.
این انقلاب دوم برای جوانان انقلابی بدون هزینه نخواهد بود و یقینا باید آمادهی به زندان افتادن جوانانی باشیم که قصد دارند چهرهی واقعی برخی مدیران انقلابی نما را برای مردم افشا کنند. در انقلاب اول با طاغوت مبارزه کردیم و در انقلاب دوم باید با منافقینی مبارزه نماییم که برای رسیدن به منافع خود رخت انقلابی برتن کردهاند. ضروری است که جبههی انقلابی علاوه بر دفاع از انقلاب از طریق افشا سازی و افشاگری با اشرافیگری مسئولان مبارزه کنند و ضعفهای موجود در ساختار مدیریتی کشور را با صدای بلند فریاد بزنند تا هرگونه ابتکار عمل در این زمینه از دشمنان اسلام و انقلاب سلب شود.
انتهای پیام/