به گزارش سراج24،در سالهای متمادی، فردی مشهور به استاد غفاری در شهر مقدس قم با جمع آوری عدهای از افراد اقدام به راه اندازی شبکهای از مریدان کرده است. این فرد که در اصل غفار عباسی نام دارد و خود را غفاری مینامد توانسته است تعدادی از مردم و طلاب را به خود جذب نماید. در بین مریدان و اطرافیان وی نام افراد مشهوری در سطح نمایندگی مجلس خبرگان هم به چشم میخورد. در هفتههای اخیر ادعاها و سخنانی از جانب خود این فرد و شاگردان وی مطرح شد که جنجالهایی را در پی داشت و به نظر میرسد لازم است دقتنظر بیشتری درباره ادعاهای این فرد صورت پذیرد. غفار عباسی متولد سال 1341در مراغه است. وی تا سال 1365 در مراغه به بستنی فروشی اشتغال داشت. وی قبل از ورود به حوزه علمیه قم، هشت ماه در جبهههای جنگ حضور مییابد. وی مدعی است که تمام مراتب عرفانی را در این هشت ماه طی کرده و رجوع او به اساتید اخلاق صرفاً برای یادگیری شیوه تربیت شاگرد بوده است. وی در سال 1366 به واسطهی فردی به نام سید فرید موسوی به شکل غیر رسمی تحصیلات حوزوی خود را در شهر قم شروع کرد. در سال 1371 به واسطهی همین فرد با جلسات اخلاق عمومی مرحوم آیت الله سعادتپرور(پهلوانی) آشنا میشود و به این جلسات راه مییابد. به نظر میرسد که عباسی از سواد حوزوی چندانی برخوردار نیست. برخی از شاگردان جدا شده از وی به برخی استدلالهای نادرست و عجیب وی اشاره کردهاند. یکی از شاگردان وی نقل میکند که در یکی از سفرهای مشترک با غفار عباسی، وی به شاگردان توصیه کرده است که همه نوافل خود را به نیت رجا بخوانند، و این در حالی است که نماز های ظهر و عصر و عشاء در سفر، نافله ندارند و نمیتوان این نوافل را به نیت رجا خواند!
اساتید اخلاق و عرفان حوزه
بر خلاف غفار عباسی اکثر عرفا و اساتید اخلاق شیعه در طول تاریخ، از طبقه فقها بودهاند، یکی از این عرفای بزرگ که استاد بسیاری از عرفای معاصر بوده، مرحوم آیت الله قاضی طباطبایی است که از علما و فقهای بزرگ نجف بود. سلسله اساتید ایشان ازطریق شیخ محمد بهاری و سید احمد کربلایی به مرحوم ملا حسینقلی همدانی میرسد. ملا حسینقلی همدانی، از فقها و عرفای برجستهی قرن 13 و شاگرد مرحوم شیخ انصاری است. ایشان علاوه بر مباحث عرفانی و اخلاقی، در مباحث فقهی نیز توانمندی برجستهای داشتند. از ایشان علاوه بر مکاتبات و دستورالعملهای عرفانی و اخلاقی به شاگردان خود، کتب و رسالاتی در موضوعات فقهی به جا مانده است. رسالهای از ایشان در باب کتاب رهن(یکی از موضوعات فقهی) در کتاب خانه مرحوم محدث نوری موجود است، که تقریرات یکی از شاگردان، از درس خارج فقه ایشان است. خود ایشان نیز از مقررین درس خارج فقه مرحوم شیخ انصاری بوده اند. مرحوم قاضی طباطبایی نیز که با واسطه اساتید خود از مباحث ملاحسینقلی همدانی بهره برده بودند در مباحث فقهی توانمندی بالایی داشتند. اکثر شاگردان مرحوم قاضی نیز از فقها و بزرگان علوم حوزوی به شمار میرفتند. در بین این شاگردان نام افرادی مانند آیتالله بهجت، علامه طباطبایی، آیتالله سید عباس قوچانی، آیتالله سید ابوالقاسم خویی و علما و بزرگان دیگری به چشم میخورد. در بین این شاگردان نیز افرادی مانند علامه طباطبایی(ره)، شاگردان زیادی را در عرفان و سیر و سلوک تربیت کردهاند. در بین شاگردان علامه طباطبایی نیز میتوان از علمایی مانند مرحوم شهید مطهری، علامه حسن زاده آملی، آیتالله جوادی آملی، مرحوم آیتالله سعادتپرور(پهلوانی) و بزرگان و علمای دیگری نام برد.
نقاط خاکستری زندگی عباسی
عباسی بر خلاف کسانی که ادعای شاگردی آنان را دارد، از سواد فقهی چندانی برخوردار نیست. تحصیلات حوزوی وی در مرکز مدیریت حوزههای علمیه تا پایه چهار ثبت شده است. نکته قابل توجه درباره سید فرید موسوی، فردی که واسطه آشنایی غفار عباسی با حوزه علمیه و مجالس مرحوم سعادتپرور بوده، این است که بعدها از فضای مباحث اخلاقی فاصله میگیرد و به شغل آزاد روی میآورد. یکی از اطرافیان سابق غفار عباسی به نام عارف محمدی در صوتی که در اختیار یکی از وبسایتهای منتقد عباس غفاری قرار داده است، به نقل از حجت الاسلام والمسلمین امینی (یکی از شاگردان مرحوم سعادتپرور) میگوید که مرحوم سعادتپرور بارها به غفار عباسی میگفتند که مراقب باش مانند سید فرید موسوی گمراه نشوی.2
غفار عباسی در سال 1372 به استخدام مرکز جهانی علوم اسلامی(المصطفی) در میآید و در سال 1378 اقدام به برگزاری جلسات اخلاق، برای عدهای از طلاب خارجی میکند که با نهی مرحوم سعادتپرور مواجه میشود. ظاهرا این ماجرا چند بار دیگر تکرار میشود. عارف محمدی به نقل از حجت الاسلام امینی میگوید که مرحوم سعادتپرور در جلسهای در حضور تعدادی از شاگردان از این رفتار عباسی گله کرده بودند.3
غفار عباسی مجدداً در سال 1382 جلسات اخلاقی را در مجتمع شهید بهشتی وابسته به المصطفی برای طلاب خارجی ترتیب میدهد که این بار با ممانعت مسئولین المصطفی مواجه شده و جلسات اخلاق وی تعطیل میشود.
پس از چند سال وی شروع به برگزاری جلسات اخلاق در مسجدالرضای قم میکند که تا این اواخر نیز ادامه داشت.
عباسی و دیگر شاگردان آیتالله سعادتپرور
جالب است که هیچ یک ازشاگردان مرحوم سعادتپرور، غفار عباسی را تأیید نمیکنند! مرحوم سعادتپرور در عمر با برکت خود خدمات علمی و معنوی زیادی به حوزههای علمیه ارائه داده و شاگردان زیادی را در حوزهی عرفان و اخلاق تربیت کرده بودند. تعدادی از این شاگردان از طرف ایشان برای تربیت شاگرد اجازه دارند. از جملهی این شاگردان میتوان به حجتالاسلام والمسلمین تحریری، حجت الاسلام و المسلمین فروغی، استاد محمد تقی فیاض بخش و تعداد دیگری از اساتید حوزه نام برد که نام غفار عباسی در میان آنان نیست، عارف محمدی به نقل از حجت الاسلام والمسلمین فروغی و حجت الاسلام والمسلمین مؤیدی -از شاگردان برجسته و صاحب اجازه از مرحوم سعادتپرور- نقل میکند که وی در هیچ یک از مجالس درس اخلاق خصوصی مرحوم سعادتپرور حضور نداشته و حتی استاد مؤیدی اظهار داشته است که چنین فردی را نمیشناسد.4 و این در حالی است که در حوزههای علمیه معمولاً شاگردان برجسته یک استاد با یکدیگر آشنایی و حتی مبادلات علمی دارند.
اما قضیه به اینجا ختم نمیشود. غفار عباسی مدعی است که شاگرد مرحوم آیتالله بهجت(ره) بودهاست (به نقل از صفحهی اینستاگرام وی). وی همچنین مدعی است که به پیشنهاد مرحوم آیتالله بهجت نام خود را از عباسی به غفاری تغییر داده است. و این در حالی است که مرحوم آیتالله بهجت هیچگاه در قم جلسات اخلاق نداشتند. دفتر ایشان نیز در تکذیب ادعای عباسی اعلام کرده است که ایشان هیچگونه شاگرد اخلاقی و عرفانی نداشتهاند.6 اما از این عجیبتر آن است که عباسی در جایی مدعی شده است که مدت 25 سال و در جای دیگر گفته است که مدت 17 سال شاگرد مرحوم آیتالله بهجت بوده است و این در حالی است که وی در سال 66 وارد حوزه شده است و آیت الله بهجت در سال 1388 به رحمت ایزدی پیوستند، و حتی در صورت در نظر گرفتن این احتمال که عباسی از همان سالهای آغازین شاگردی آیتالله بهجت را کرده است، باز هم زمان حضور وی در حوزه قم با مدت زمانی که وی ادعا دارد، سازگار نیست!
رابطه عباسی و مریدانش
در بین مریدان غفار عباسی اصطلاح (بار اولی) مشهور است. بار اولی کسی است که به تازگی به جمع شاگردان عباسی پیوسته است. بار اولیها حق در آغوش کشیدن غفار عباسی را ندارند، البته شاگردان دیگر عباسی و خود وی رفتار محبت آمیزی با این افراد دارند و همین باعث شده است که بیشتر شاگردان غفار عباسی افرادی احساساتی، خصوصاً جوانان باشند. غفار عباسی، در سخنرانیها و جلسات اخلاق خود بیش از مباحث علمی و استدلالی، به مطالب و سخنان احساسی و عاطفی میپردازد. این نوع از سخنرانی با روحیه شاگردان وی سازگاری دارد.
اصطلاح دیگری که در بین مریدان عباسی رایج است، (نوبت ماشین) است. از آنجا که برای رساندن عباسی بعد از جلسات به منزل در بین مریدان وی رقابتی جدی وجود دارد، شاگردان حلقه اول وی با نوبت بندی این کار، هر بار یک نفر را مسؤول این کار کردهاند.
در جمع شاگردان غفاری انتقاد از وی ممنوع است! رحیم حسن زاده، یکی از شاگردان سابق وی و نویسنده کتاب (بدایة السلوک) در صوتی که این اواخر از وی منتشر شد به این مسأله اشاره دارد. وی در این باره میگوید که در جمعی که انتقاد ممکن نباشد بروز مشکلاتی نظیر انحراف، طبیعی است.
رابطه خاص عباسی با مریدانش به این موارد محدود نمیشود. ماجرای سفر حج وی از عجیبترین وقایع درباره این فرد است. دفتر حفظ و نشر عباسی فیلمی از وداع و استقبال مریدان عباسی، قبل و بعد از سفر حج وی منتشر کرده است. در این فیلم تعداد زیادی از مریدان وی برای استقبال از اول در هنگام بازگشت او حضور دارند و شعار «آنچه که دیدی بگو، آنچه شنیدی بگو» سر میدهند. عباسی این درخواست مریدانش را بیپاسخ نمیگذارد و در همان جمع به مریدان وعده میدهد که در اولین جلسه اخلاق خود یکی از اسرار الهی را برای آنان به عنوان سوغات این سفر فاش خواهد کرد. جالبتر اینکه وی مریدان شهرستانی خود را از حضور در این جلسه منع میکند! وی در اولین جلسه اخلاق به وعده خود عمل کرده و میگوید که آن راز این است که این سفر حج ذرهای در احوالات وی تأثیر نداشته است. چرا که وی همه آنچه در حج دیده است را قبل از آن نیز میدیده است. البته نکات دیگری نیز پیرامون مسائل مطرح شده در این جلسه به خصوص وجود که بحث پیرامون آن در این مجال نمیگنجد.
جداشدگان
نظرات و فعالیتهای شاگردان و اطرافیان جدا شده از عباسی نیز جالب توجه است. رحیم حسنزاده یکی از مهمترین این افراد است. وی به عنوان نویسنده کتاب بدایة السلوک و عضو سابق حلقه اول مریدان عباسی گفتههای جالبی درباره استاد سابق خود دارد. حسن زاده در صوتی که از وی منتشر شده است، با اشاره به انحرافات و اشتباهات عباسی میگوید که به لحاظ روحی ضربهای جدی از تعامل با غفار عباسی خورده است.11
از دیگر نزدیکان جدا شده از عباسی میتوان به حجت الاسلام و المسلمین حسنعلی رحیقی اشاره کرد. استاد رحیقی از مدرسین فلسفه، کلام و عرفان نظری در حوزه و دانشگاه است. ایشان مدتی حسب برخی شنیدهها از شاگردان به مجالس عباسی میرود اما پس از مدتی از وی جدا میشود. خود ایشان درباره علت این جدایی میگوید که در تشکیلات عباسی، شاهد خلاف شرع بین و آشکار بوده است. تعدادی از مریدان عباسی، جدا شدن استاد رحیقی را انکار میکنند، و این در حال است که شهادتی، یکی از شاگردان نزدیک عباسی، جدا شدن آقای رحیقی را تأیید کرده است. جالبتر آنکه شهادتی مدعی شده است که آقای رحیقی به واسطه شک به استاد سقوط کرده است و اگر غفار عباسی هر شب برای وی دعا نکند زندگیاش نابود خواهد شد.12
عارف محمدی از دیگر شاگردان جدا شده عباسی نیز در صوتی که منتشر کرده است به موارد مختلفی از انحرافات عباسی و مخالفت حجت الاسلام و المسلمین فروغی(از شاگردان صاحب اجازه مرحوم سعادتپرور) با وی اشاره کرده است. وی در پایان این صوت میگوید: (یک نفر عالم را ندیدیم که آقای عباسی را تأیید کند).13
هور ماهور
غفار عباسی گاهی در سخنرانیهای خود به مطالب عجیبی اشاره میکند. در یکی از فیلمهایی که از عباسی منتشر شده است وی اظهار میدارد که میتوان به تمام مقامات نبی اکرم(ص) به جز نبوت رسید!14
در فیلمی دیگر، عباسی میگوید که ما قابلیت زهرا(س) شدن و علی(ع) شدن و رسولالله(ص) را داریم.15 این مطلب تناقضی آشکار با مبانی عقیدتی شیعه دارد.
وی در جای دیگر ضمن اشاره مجدد به مبنای خود درباره امکان رسیدن به مقامات ائمه، درباره جناب سلمان، صحابه جلیلالقدر رسولالله(ص) و امیرالمؤمنین(ع) میگوید: چون سلمان نتوانست حضرت زهرا(س) و امام حسین(ع) را درک کند، پس شیعه نیست و چون شیعه نیست پس از باقی مانده طینت اهل بیت(ع) خلق نشده است پس نمیتواند به مقام شیعیان برسد! پس شما که شیعه هستید بالاتر از سلمانید و سلمان در مقابل شما هیچ است!!16
این در حالی است که رسولالله(ص) در باره جناب سلمان میفرمایند: سلمان منّا اهلالبیت17(سلمان از ما اهل بیت است).
ناآشنایی با قرآن و روایات
جالب است که جناب استاد اخلاق، حتی در حد یک روحانی معمولی نیز با آیات و روایات آشنایی ندارد! در یکی از جلسات اخلاق عباسی، وی در توضیح مباحث اخلاقی خود، به عبارت قرآنی (فأنزل الله سکینته علیه) میرسد و از خواندن این آیه باز میماند. مریدان نزدیک عباسی، علت این امر را به ضعیف بودن چشم عباسی نسبت میدهند، و این در حالی است که وی در خواندن متون فارسی هیچ مشکلی ندارد.18
در جلسهای دیگر عباسی عبارت (وجیهاً بالحسین) را در فراز (اَللّهُمَّ اجْعَلْنی عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِی الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ) از زیارت عاشورا را، (وجه الحسین) میخواند، و شرح مفصلی درباره عمق معنای (وجه الحسین) ارائه میدهد!19
جنجال های اخیر
در هفتههای اخیر وقایعی رخ داد که نام غفار عباسی را بیشتر از قبل، بر سر زبانها انداخت. وقایع با نامهای شروع شد که غفار عباسی خطاب به مسؤول هیأت امنای مسجدالرضا قم در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد. در این نامه ضمن تشکر از هیأت امنای مسجد، اعلام شده بود که عباسی دیگر توان اقامه نماز و برگزاری جلسات اخلاق را در مسجد نداشته و تمام جلسات وی تعطیل است.20 این نامه خداحافظی، احساسات تعدادی از مریدان عباسی را برانگیخت و صفحات مجازی آنها پر شد از سخنانی در دفاع از وی. مسأله آنجا جالب شد که در همین صفحات نامهای سرگشاده خطاب به رهبری منتشر شد. این نامه به نوعی تظلم یاران عباسی به رهبری برای تعطیلی درسهای وی بود. در این نامه به فشارهایی که برای تعطیلی جلسات اخلاق و رها کردن امامت جماعت مسجدالرضا به عباسی وارد آمده، اشاره شده بود.21
اما این مخالفان عرفان عباسی چه کسانی بودند؟ همانطور که قبلاً اشاره شد، بیشتر مخالفان عباسی از بین اساتید اخلاق و عرفان به خصوص شاگردان مرحوم سعادتپرور هستند که بیتردید مخالف اخلاق و عرفان نیستند.
مریدان عباسی به این اتهامزنیها اکتفا نکردند. پس از این نامهنگاریها نوبت به اقدامات عملی حلقه مریدان رسید. آنان با حمله به بیت آیتالله ممدوحی و توهین به ایشان ثابت کردند که احترامی برای بیوت علما قائل نیستند و اخلاقی نیز در این حلقه وجود ندارد.
البته این نخستین بار نیست که عباسی و مریدانش به علما و مسؤولین توهین میکنند. توهینهای عباسی به مسؤولین حوزه و شاگردان مرحوم سعادتپرور بیسابقه نیست.22
به نظر میرسد که با توجه به نوع عملکرد عباسی و مریدانش و جنجالها و دروغهایی که توسط ایشان در فضای مجازی منتشر شده، منع شدن وی از برگزاری جلسات اخلاق بیدلیل نبوده است.
سخن آخر
بدون شک در حوزههای علمیه و فضای عمومی جامعه، نیازی جدی به ارتباط با اساتید اخلاق احساس میشود. ارتباط روحانیون و علمای اصیل حوزه با مردم، همواره سر منشأ برکات زیادی برای جامعه بوده است. جریانات کاذبی مانند جریان سید کاظم رشتی، علیمحمد باب و ... که با جمعآوری مریدان و فریب افکار عمومی اقدام به انتشار افکار خود در جامعه میکنند، ضرباتی جدی به این ارتباط وارد میسازند. عباسی با توهین به علمای بزرگ اخلاق و شاگردان مرحوم سعادتپرور، و بدگویی از مسئولین حوزه، فضایی مخرب و اختلاف برانگیز را در بین طلاب و مردم ایجاد میکند. بدون شک افرادی که در طول تاریخ، عامل بوجود آمدن افکار انحرافی شدهاند نیز از آغاز به اشاعه آشکار این افکار نمیپرداختند. با تعطیلی جلسات عباسی و احتمالاً متعهد شدن وی به عدم برگزاری جلسات، به نظر میرسید که زمینه این نوع رفتارهای اختلاف برانگیز و مشکوک از بین رفته است. اما فعالیتهای عباسی و مریدانش در صفحات مجازی و نامهنگاریهای آنان، خبر از برنامهریزیهای بلند مدت این گروه برای فعالیت دارد، که در صورت غفلت میتواند آسیبهای جبران ناپذیری را برای مردم و طلاب در پیداشته باشد.
منبع: دیدبان
انتهای پیام/