
به گزارش سراج24، روز شنبه محمود میرلوحی، عضور شورای شهر تهران در اظهار نظری پیرامون هزینه های زندگی در تهران گفت: « باید کسی که در تهران زندگی میکند هزینههای زندگی در تهران را بپردازد. براساس آنچه در دنیا مرسوم است قیمت بلیت در تهران چیزی حدود ۱۰ هزار تومان تمام میشود.» بعد از این بود که واکنشهای مختلفی نسبت به صحبتهای وی آعاز شد و حتی برخی از اصلاحطلبان نسبت به وی واکنش نشان دادند، برای مثال عبدالله رمضان زاده، سخنگوی دولت اصلاحات در واکنش به صحبتهای او گفت: « بهجای سخن گفتن از بلیت ۱۰ هزار تومانی مترو به اصلاح ساختار گلوگشاد شهرداری بپردازید.»
پس از این واکنشها بود که محشن هاشمی اعلام کرد شورای شهر قصدی برای افزایش هزینههای مترو ندارد. اما این اعلامها برای افزایش هزینههای زندگی در تهران نه برای بار اول گفته شده است و نه تنها محدود به مترو مانده است. افزایش هزینههای تفریحی برای شهروندان از ابتدای این دورهی شهرداری رغم خورده است؛ برای مثال افزایش قیمت باغ پرندگان و یا باغ کتاب و ... تماما نشاندهندهی آن است که هر چند این افزایشها به صورت رسمی اعلام نمیشود اما سیاستهای شورای شهر جدید در افزایش هزینههای زندگی در حال اجرا است.
مسئولان سابق این شورا و طیف اصلاحطلب نیز به این شیوه اعتقاد داشتند؛ برای مثال کرباسچی که امروز به عنوان یک مدیر موفق در مدیریت شهری تهران از طرف اصلاحطلبان به مردم معرفی میگردد در زمان تصدی خود بر شهرداری تهران گفته بود: «باید تهران را آنقدر گران کنیم که هر کس نتواند وارد آن شود.»، یا نجفی شهردار سابق تهران که هزینههای زندگی در تهران را بسیار کم برآورد کرده بود.
«ماکرو سفالی» و راه حل عجیب اصلاحطلبان و اعتدالیها
سید حسین هاشمی استاندار سابق تهران این موضع را به خوبی به نمایش می گذارد. او که نیز معتقد بود باید هزینهها را تاجایی افزایش داد تا جمعیت مهاجر به شهرها کمتر شود، در این مورد گفته بود: « امکان ایجاد ممنوعیت برای مهاجرت به تهران سخت است و باید همچون سایر کشورهای پیشرفته، هزینه زندگی در شهرهای بزرگ را بالا برد تا از ورود جمعیت کم کرد.»
این سخنان مشکلی را بیانی میکند که در جوامع علمی به آن بزرگ شهری (ماکروسفالی) گفته میشود. در این مشکل که بیشتر در کشورهای در حال توسعه رخ میدهد شهر و یا تعداد محدودی از شهرهای بزرگ به وجود میآیند که تمرکز جمعیتی در آنها به دلایلی از جمله اقتصادی، داشتن شغل و ... به شدت بالا است. هاشمی و اصلاحطلبان در حالی که وظیفه دارند زندگی را برای مردم شهر تسهیل نمایند، برای حل مشکل مهاجرت دست به هزینهزایی میزنند تا مهاجران نتوانند از پس هزینههای شهری خود برآمده و به شهرهای خود بازگردند.
اما نکته آنجاست که این تقسیمبندی دقیقا نقطه مقابل شعارهای انتخاباتی حسن روحانی در ایام انتخابات است که از لغو شهروند درجه یک و دو صحبت میکرد. ثروتمندان به دلیل آنکه میتوانند از پس هزینههای شهری بربیایند به شهروندان درجه یک و افرادی که نمیتوانند هزینهها را پرداخت نمایند به شهروندان درجهی دومی تبدیل میشوند که باید تهران را رها کرده و به شهر و یا روستای خود بازگردند.
آیا تهران ارزان است؟
برخلاف همه ادعاهای اصلاحطلبان و یاران اعتدالی کرباسچی که مدعی هستند هزینههای زندگی در تهران کم است، اما آمارهای اقتصادی چیز دیگری میگویند. طبق اعلام مرکز آمار در تابستان ۱۳۹۷ کف هزینه در شهر تهران در حدود دو میلیون و هفتصد و بیست و هشت هزار تومان برآورد شده است. این درحالی ست که حداقل حداقل دستمزد کارگران دارای دو فرزند یک میلیون و ۵۳۰ هزار تومان بوده و حتی برخی از پرسنل همان شهرداری مبلغی حدود سه میلیون تومان دریافت میکنند.
واقعیت آن است که هم اکنون نیز شهر تهران برای عدهی کثیری از کاگران که در آن زندگی میکنند شهر گرانی محسوب میشود و این دروغ بزرگ تنها برای یک منظور گفته میشود و آنهم زمینهسازی برای اجرای مدلهای اقتصادی نئولیبرالیستی است. اقتصادی که در آن بازار به صورت مطلق خودهدایتگر است و دولت نباید مطلقا در امور اقتصادی دخالت کند حتی به شکل دولت رفاه. پس شکلگیری دو طبقه ثروتمند و فقیر در چنین جامعهای طبیعی است پس چه بهتر که این روند را با رفتارهای عجیبوفریب و سخنانی از جنس سخنان میرلوحی، کرباسچی و هاشمی سرعت بخشید.
* گزارش از امین خلیق
منبع:خبرنامه دانشجویان
انتهای پیام/