سراج24، محمدمهدیادیبی/ «کسی که از این رمان خوشش نیاید بهتر است هیچ کتابی نخواند»، اولین بار که این نقل قولِ هفته نامهی اشپیگل را خواندم، احساس کردم که جملهای تبلیغاتی برای فروش بیشتر کتاب است؛ اما بعد نظرم عوض شد.
کتاب را از فروشگاهی در خیابان کریمخان تهران خریدم. فروشندهی محترم کتابفروشی، اگرچه در اِعرابگذاریِ عنوانِ کتاب به مشکل برخورد؛ اما بسیار تلاش کرد تا همان ترجمهای که میخواهم را برایم بیاورد.
«مردی بهنام اُوِه» عنوان رمانی خوشخوان به قلم نویسندهای جوان است که شاید هیچ وقت فکر نمیکرد به چنین شهرتی دست پیدا کند.
کارل فردریک بکمن (Carl Fredrik Backman) نویسندهی 37 ساله و خوشآتیهی سوئدی است که پیش از نوشتن رمان محبوبِ «مردی بهنام اوه»، به خاطر وبلاگ نویسیاش در سوئد معروف شد. در آن زمان، تنها متنی که به صورت عمومی از «بکمن» منتشر می شد؛ مقالههای پراکندهاش در روزنامهها و مجلات بود.
شاید باورتان نشود؛ امّا «بکمن» قبل از نویسندگی، کارهای غیر مرتبطی انجام میداد. خوب است بدانید که او زمانی رانندهی لیفتراک بود! (وقتی کتاب را مطالعه کنید؛ متوجه خواهید شد که چرا این نکته را نقل کردم)
«مردی بهنام اوه» زمانی منتشر شد که «بکمن» 31 سال بیشتر نداشت و این در نوع خودش کم نظیر است. در آن سال (2012) بیش از 600 هزار نسخه از این کتاب فروخته شد و این رمان علاوه بر فروش فوق العادهاش در سوئد، جزو پرفروشهای نیویورک تایمز هم قرار گرفت.
کار به جایی رسید که این کتاب به بیش از 30 زبان ترجمه شد و حتی از آن فیلمنامهای هم تهیه شد و در سال 2016، فیلم «مردی بهنام اوه» در سینماهای جهان به نمایش درآمد.
چرا این کتاب را بخوانم؟
این نکته را همین ابتدا بگویم که برای قرار گرفتن در جریان کتاب و مأنوس شدن با داستان، لازم است مقداری صبور باشید؛ پس اگر در صفحات آغازین کتاب نتوانستید با آن ارتباط برقرار کنید، زود کتاب را نبندید. این مطلب را در مورد رمانهای دیگر هم در نظر داشته باشید.
اگر از حواشی بگذریم و به متن بپردازیم؛ با رمانی روبرو هستیم که به دور از تخیلات و توهمات، زندگیِ عادی را روایت می کند. «اُوه» پیرمردِ سرسخت داستان، بعد از مرگ همسرش، به تنهایی در خانهای قدیمی ساکن است. او با سبک زندگی خودش بسیار خو گرفته و همچنان با خاطرات همسرش زندگی میکند. ورود چند همسایهی جدید و اتفاقاتی که از پس آنها شکل میگیرد؛ ماجراهایی را رقم می زند که بدون شک برایتان خواندنی خواهد بود.
توصیفات دقیق و ظریفِ نویسنده در این کتاب، شما را متعجب می کند. شناخت عمیق، تسلط به محیط و آشنایی خوب و مقبول نویسنده از چیزهایی که در موردشان صحبت کرده؛ نقطهی قوت او محسوب میشود. این کتاب، بدون هیچ صحنهی جنسی و تنها با شرح صحنههای انسانی، شما را به دنبال خود خواهد کشاند.
نکتهی جالبی که از این کتاب دریافت کردم، این بود که همان دغدغههای نسلی و برخی مطالبی که به عنوان مشکلات نسل جدید در کشور ما مطرح میشود؛ در آنسوی دنیا هم به همین شکل موجود است.
نکتهی جالبتر این که، در این کتاب یک شخصیت ایرانی هم حضور دارد که حالات و رفتارش شما را شگفت زده خواهد کرد.
رمان «مردی بهنام اوه» توسط نشرهای مختلفی ترجمه شده است. نسخهای که من مطالعه کردهام، ترجمهی خانم «فرناز تیمورازف» است که توسط نشر «نون» انتشار یافته و انصافاً ترجمهی بسیار خوبی است.
شما با این رمان، گاهی خواهید خندید و گاهی غمگین میشوید. گاهی نگران میشوید و گاهی ذوق میکنید. مطمئناً با مطالعهی این رمان، زندگی جدیدی را تجربه خواهید کرد.
این از آن رمانهایی است که تا تمام نشود، کتاب را زمین نخواهید گذاشت. به شما قول میدهم که بعد از اتمام کتاب، دلتنگ آن خواهید شد.
انتهای پیام/