اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۳:۴۹:۳۴
اذان ظهر ۱۲:۰۳:۳۵
اذان مغرب ۱۹:۰۳:۲۸
طلوع آفتاب ۰۵:۲۱:۱۲
غروب آفتاب ۱۸:۴۴:۲۹
نیمه شب ۲۳:۱۷:۳۱
قیمت سکه و ارز
۱۳۹۵/۰۷/۲۲ - ۱۶:۴۵

فرهادی چه چیزی را می‌فروشد؟

دیالوگ‌های عماد مانند اینکه صد سال اولش سخته، دیالوگی که می‌گوید شکایت هم بکنید نتیجش فقط دوندگی در دادگاه هاست (زیر سوال بردن دادگاه و قضا در ایران) و ده‌ها دیالوگ و نمای دیگر در این فیلم چه وضعیتی را از ایران نشان می‌دهد؟!!!!

فرهادی چه چیزی را می‌فروشد؟
به گزارش سراج24،رقم فروش فیلم فروشنده اصغر فرهادی به مرز ده میلیارد نزدیک می‌شود و این نشان از گیشه موفق این فیلم است. فروشنده خوب می‌فروشد و فرهادی به یک فروشنده حرفه‌ای تبدیل شده است. اما فرهادی چه چیزی را می‌فروشد؟ فیلمسازی حرفه‌ای و نگاه دقیق و ریزبین هنری خود را می‌فروشد؟ فخر موفقیت‌های بین المللی خود را می‌فروشد؟ قوت نگاه اجتماعی خود؟ اثر تلاش‌های خود؟ آسیب‌های اجتماعی کشور؟ وی چه چیزی را می‌فروشد؟ 

اصغر فرهادی سیر صعودی بسیار خوبی داشته و توانسته خود را به عنوان یک فیلمساز خوب مطرح کند. او همچنین راه بین المللی شدن را نیز خوب بلد شده است. در این نوشتار نقد حرفه‌ای فیلم به معنای نقد بر پایهٔ علم سینما و فیلمسازی را کنار گذاشته و صرفا در قالب نکاتی، چند مورد از آنچه در این فیلم گفته می‌شود را بیان می‌کنیم:

۱- آسیب‌های اجتماعی یکی از مهم‌ترین و سینمایی‌ترین موضوعاتی ست که فیلسازان اخیرا به سراغ آن می‌روند و فرهادی نیز از این قاعده مستثنا نیست. تجاوز در این فیلم اتفاق اصلی ست که گره فیلم بخاطر آن ایجاد می‌شود. پرداختن به آسیب‌های اجتماعی در فیلم کار مطلوبی ست اما موضوع انتخاب شده و نوع و روش پرداخت موضوع بسیار مهم است. سوال اینست که در اولویت بندی آسیب‌های اجتماعی تجاوز در کدام جایگاه قرار دارد؟ 

۲-این فیلم نیز مانند جدایی نادر از سیمین ماجرا را در طبقه وسط جامعه دنبال می‌کند و سعی در نشان دادن تعارضات و تناقضات شخصیتی این قشر تقریبا مذهبی دارد. عماد به عنوان یک معلم معتقد و متشخص اما در آخر حس انتقام او را شکست می‌دهد. استفاده از حس غیرت یا به به عبارتی سوء استفاده از غیرت توسط کارگردان، هم در این فیلم به چشم می‌خورد هم در فیلم‌های دیگر وی. فرهادی خوب می‌داند که غیرت می‌تواند در مرد ایرانی منجر به هر اقدامی بشود و همین پیش فرض فرهادی را وسوسه می‌کند تا با استفاده از این حس قوی، شخصیت فیلم خود را که توسط اتفاقی غیرت او جریحه دار شده وادار به هر عکس العملی بکند. مخاطب در این صورت نمی‌داند به وی حق بدهد یا ندهد و این آن چیزی ست که فرهادی دنبال می‌کند یعنی ابهام در ذهن مخاطب. 

۳-سیاسی بودن واژه و اتهامی کلیشه‌ای شده که بسیاری از نقادان به فرهادی و امثال وی وارد می‌کنند. اینکه فرهادی اهل سیاه نمایی هست یاخیر را به عهده مخاطبان وی می‌گذاریم اما از مخاطبان می‌خواهیم که دیالوگ‌های فیلم را با دقت بیشتری ببینند و بشنوند. 

دیالوگ عماد و جواب بابک روی پشت بام را به یاد دارید؟ (عماد: «دلم می‌خواد یک بلدوزر بندازم همه این شهر را خراب کنم»، بابک: «این شهر را یک بار خراب کردند دوباره ساختند شده این!»). با تمام خوشبینی، این دیالوگ چه می‌گوید؟ حس ناامیدی عماد در ابتدای فیلم و آن هم زمانی که بظاهر عماد یک زندگی عادی و بدون مشکل دارد، چرا باید تا این حد بولد شود؟ آیا فرهادی نمی‌خواهد بگوید این حس تمام ایرانیان است؟ بابک که می‌گوید این شهر را یکبار خراب کرده‌اند و دوباره ساخته‌اند، اشاره به کدام خراب کردن و ساختن دارد؟ مگر در فیلم، خراب کردن تمام شهر، پیش از این به تصویر کشیده شده است و شاید فرهادی اشاره به یک تحول سیاسی عظیم در سال‌های دور پیش از این دارد و می‌خواهد بگوید آن تحول هم نتوانست برای مردم کاری کند؟!

۴-سیاه نمایی اتهام دیگری ست که بر اثر تماشای اکثر کارهای فرهادی متوجه وی می‌شود. اتفاق درون تاکسی را یادتان هست؟ زنی که دائما به مرد کناریش بدبین است. عماد هم در پاسخ دانش آموزش می‌گوید حتما آن زن پیش از این نیز مورد اذیت قرار گرفته که بدبین شده است. شما به عنوان یک بیننده به خصوص با توجه به بین المللی بودن کارهای فرهادی، به عنوان یک مخاطب غیر ایرانی با دیدن این صحنه تاکسی و دیالوگ بعدی عماد، آیا چیزی جز عادی بودن این وضعیت یعنی آزار‌های جنسی حتی به اندازه تماس‌های درون تاکسی نتیجه می‌گیرید؟ 

از طرف دیگر سوال از فرهادی اینست که دقیقا ضرورت انتخاب یک پیرمرد آن هم با آن وضع و بیماری قلبی، برای نقش متجاوز چه ضرورتی دارد؟ آیا وسوسه در جوان معقول‌تر نبود؟ آیا عموما چنین پیرمردی با آن ناراحتی قلبی می‌تواند ریسک کند و تجاوز کند؟ اما بنظر می‌رسد فرهادی عمدا پیرمرد را انتخاب کرده تا بگوید حتی پیرمردهای این کشور نیز عطش و عقده جنسی دارند چه برسد به جوان‌ها. کنار هم گذاشتن صحنه تاکسی و کاراک‌تر این پیرمرد در خوشبینانه‌ترین حالت عقده جنسی ایرانیان را متبادر به ذهن می‌کند. 

۵- در کنار همه مسائل فوق، چرخش سرگردان دوربین میان انبوهی از آپارتمان‌ها، نور‌پردازی ناامید کننده و پر استرس، فضای کثیف شهر، دیوار خراب شده آپارتمان‌ها، فحش دادن افرادی که در خیابان به رانندگی عماد فحش می‌دهند، شلوغ کاری دانش آموزان، فضای بهم ریخته مدرسه، ریحتن کتاب‌ها در سطل زباله به دستور عماد، صحبت از به سختی مجوز دادن ارشاد برای تئا‌تر، وضع بدبختانه صنم بازیگر تئا‌تر که با بچه خود به سختی به تمرین می‌آید و حتی مورد تمسخر بقیه گروه قرار می‌گیرد، دیالوگ‌های عماد مانند اینکه صد سال اولش سخته، دیالوگی که می‌گوید شکایت هم بکنید نتیجش فقط دوندگی در دادگاه هاست (زیر سوال بردن دادگاه و قضا در ایران) و ده‌ها دیالوگ و نمای دیگر در این فیلم چه وضعیتی را از ایران نشان می‌دهد؟!!!! 

۶- در ‌‌نهایت باز هم با حسن نیت به فرهادی نگاه می‌کنیم و از تمام زحمات وی برای مطرح کردن ایران در فضای بین الملل و سینمای جهان تشکر می‌کنیم. اما نکته اصلی که باید تمام فیلسازان به آن توجه کنند اینست که پرداختن به آسیب‌های اجتماعی بسیار مفید است اما نه فقط بولد کردن و درشت کردن آن آسیب، بلکه ارائه راه حال برای از بین بردن و کاهش آن آسیب اجتماعی ست که سینمای مطلوب انتظار دارد.


منبع:فرارو
اشتراک گذاری
نظرات کاربران
هفته نامه الکترونیکی
هفته‌نامه الکترونیکی سراج۲۴ - شماره ۲۴۵
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••