اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۳:۴۵:۰۴
اذان ظهر ۱۲:۰۳:۰۴
اذان مغرب ۱۹:۰۶:۰۷
طلوع آفتاب ۰۵:۱۷:۳۹
غروب آفتاب ۱۸:۴۷:۰۰
نیمه شب ۲۳:۱۶:۳۲
قیمت سکه و ارز
۱۳۹۵/۰۲/۲۷ - ۲۰:۰۲
تحولات تازه در فضای سیاسی کشور

اصلاح‌طلبی - اصولگرایی در خط پایان

تبارشناسی صورتبندی جناحهای سیاسی دوران سی و هفت ساله انقلاب اسلامی، ما را با واژهها و مفاهیم متنوعی آشنا میکند.

اصلاح‌طلبی - اصولگرایی در خط پایان

به گزارش سراج24،تبارشناسی صورتبندی جناح های سیاسی دوران سی و هفت ساله انقلاب اسلامی، ما را با واژه ها و مفاهیم متنوعی آشنا می کند. مرور با دور تند این صورتبندی در خانواده نیروهای انقلاب، از چپ و راست در دهه شصت آغاز می شود تا در سال 73 به چپ سنتی، چپ مدرن، راست سنتی و راست مدرن برسد و با انتخابات دوم خرداد سال 76 اصلاح طلب و اصولگرا جایگزین آن شود که تا امروز ادامه پیدا کرده است. در این میان «اصولگرا» و «اصلاح طلب» را می توان تنها عناوینی دانست که دو جناح اصلی کشور نه فقط از قرار گرفتن ذیل آنها اعتراضی ندارند بلکه استقبال هم می کنند.

تقریباً هیچ یک از این صورتبندی ها، معرف و گویای فضای واقعی کشور نبوده و از آن جهت که فاقد تفکر مدون و برنامه و سیاست تعریف شده و دارای چارچوب بوده اند، نمی توان آنها را مصداق کاملی برای یک جناح سیاسی دانست. علل و عوامل این موضوع را میتوان در یک کلمه خلاصه کرد و آن را نبود بلوغ لازم سیاسی و تشکیلاتی در کشور نامید.

رهبر انقلاب اسلامی نیز ضمن تشبیه دو جریان سیاسی کشور به دو بال در صورت پایبندی به ارزشها و داشتن روحیه تحول، در عین حال به دفعات، ناخشنودی و موافق نبودن خود را با دسته بندیهای چپ و راست، چپ سنتی و راست مدرن و حتی اصولگرایی و اصلاح طلبی ابراز و آن را شبیه «اختلافات قبایل قدیمی عرب» دانسته اند و ریشه این دسته بندیها را عمدتاً عاطفی و اخلاقی برشمرده اند.

در عین حال و با تمامی کاستی ها و اشکالات، این را هم نمی توان نادیده انگاشت که این صورتبندی ها علاوه بر جنبه نمکین آن، توانسته تا حدودی به تحلیل شرایط کمک کند و شفافیتی نه در حد کفایت، بلکه در اندازه یک شمای کلی ارائه و تنور رقابتهای سیاسی را گرم نگه دارد!
با توجه به همین نگاه حداقلی، امروز این پرسش قابل طرح است که بهویژه با توجه به آنچه در جریان رقابتهای انتخاباتی مجلس دهم رخ داد و دو جریان ائتلاف اصولگرایان و ائتلاف دولت و اصلاح طلبان به میدان آمدند، واژگان اصولگرایی و اصلاح طلبی میتوانند همچنان به این شفافیت و تحلیل صحیح کمک کنند یا نه؟
پیشینه این پرسش درباره اصولگرایان به صورت کمرنگ به انتخابات سال 84 برمی گردد؛ آن هنگام که آقای محمود احمدی نژاد سهم خود را از شورای هماهنگی اصولگرایان جدا و ساز دیگری را کوک کرد؛ سازی ناموزون که اصولگرایان نمی دانستند حرکات خود را در صحنه سیاست چگونه با آن موزون کنند!

از منظر گفتمانی، آنچه احمدی نژاد ادعا میکرد انطباق زیادی به گفتمان انقلاب داشت و اصولگرایان از این منظر با او احساس همسویی داشتند اما در عمل و رفتار هرچه می گذشت، اختلافات بیشتر و بیشتر میشد و همین موجب به هم خوردن انسجام نسبی اصولگرایان و طیفبندی های جدید شد.

در آن طرف معرکه هم اصلاح طلبان وضعیت بهتری نداشتند. تندرویها و افراط گری گروهی از اصلاح طلبان در دوران دوم خرداد و آنچه در برخورد با آقای هاشمی رفسنجانی انجام دادند و همچنین وقایع مجلس ششم و اوضاع نخستین شورای اسلامی شهر تهران و سرانجام انتخابات سال 88 و فتنه سبز، اصلاح طلبان را هم چندپاره کرد. این چندپارگی و افراطها و تفریط ها جریان اصلاحات را در رقابت انتخابات سال 84 به آنجا رساند که تمام قد زیر عبای عالیجناب سرخپوش قرار گیرد و تا امروز بی توجه به آنچه بر سر آقای هاشمی آورده بودند، این قیمومیت را بپذیرد. این جریان پس از فتنه 88 هم بخش دیگری از اعتبارش را از دست داد تا جایی که امروز حلقه مرکزی اصلاحات که اعضای دو حزب مشارکت و مجاهدین انقلاب آن را تشکیل می دادند، به حاشیه رفته و حداقل در ظاهر حضور معناداری ندارند و اکنون این طیف کارگزاران است که در جناح اصلاحات تاثیرگذارترین طیف محسوب میشود؛ یعنی همان طیفی که روزگاری مشارکتی ها، شنود جلساتشان را علنی می کردند تا به آنان تفهیم کنند حد و اندازه خود را بدانند و پا را از گلیمشان درازتر نکنند! شرایطی که معلوم نیست تا کی میتوان با لطایف الحیل آن را تداوم بخشید.

این به هم ریختگی دو جریان که از سالها قبل آغاز شده بود در جریان انتخابات اخیر مجلس به عبارتی برملا شد؛ آن هنگام که اصلاح طلبان برای صدر فهرست خود می خواستند از ناطق نوری و لاریجانی کسب اعتبار کنند و سرانجام هم چهره شاخصی چون آقای علی لاریجانی در قم از قرار گرفتن در فهرست اصولگرایان جا ماند و در عوض اصلاح طلبان که روزی خواستار نابودی سیمای لاریجانی بودند، او را در صدر فهرست خود در شهر قم قراردادند!

در تهران هم اتفاقات عجیبی افتاد؛ مثلاً آقای کاظم جلالی اصولگرا که پس از فتنه 88 خواستار اشد مجازات برای آقایان موسوی و کروبی شده بود و در دوره های قبل با آقای مصطفی کواکبیان اصلاح طلب در شاهرود به رقابت پرداخته و در خارج کردن او هم از صحنه رقابت از هیچ تلاشی فروگذار نبود، در یک فهرست در کنار هم قرار گرفتند! موضوعی که رییس شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان آن را دستپخت دولت برای لیست اصلاح طلب خوانده بود!

این رویدادها همه و همه ما را به این نتیجه می رساند که واژگان اصلاحات و اصولگرایی یا از نظر صورتبندی واقعی به پایان خط رسیده است و وقت آن شده که طرحی نو درافتد یا حداقل به ما می فهماند این واژه ها دیگر رسا نیستند و باید بازتعریف شوند.

البته بازتعریف این واژگان به نحوی که جامع و مانع باشند، کاری است دشوار و درانداختن طرحی نو کاری است دشوارتر و پیچیده تر؛ اما در عین حال لازم است که ورای مسائل عاطفی یا معادلات قدرت و تقسیم منافع، نیروهای باورمند به ارزشهای بنیادین انقلاب و پیرو مکتب امام(رحمه الله علیه) با سلایق و دیدگاههای گوناگون حتی متفاوت با اصولگرایی یا اصلاح طلبی، انرژی جدیدی را به صحنه سیاسی کشور تزریق کنند و مهمتر اینکه با توجه به چند دهه تجربه، اسباب ارتقای سیاست ورزی را فراهم آورند.

این بحث حتماً در حد کفایت نیست اما می تواند برای پرهیز از صورتبندیهای دم دستی و نازلی چون «برجامیان و نابرجامیان» زمینه ای برای گفتوگوی صاحبنظران فراهم آورد تا درباره آن اقتراحی شکل بگیرد و به پخته شدن بحث کمک کنند.صبح نو، ضمن استقبال از دیدگاههای گوناگون تلاش میکند این بحث را تا رسیدن به نقطه مناسب دنبال کند.

اشتراک گذاری
نظرات کاربران
هفته نامه الکترونیکی
هفته‌نامه الکترونیکی سراج۲۴ - شماره ۲۴۵
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••