به گزارش سراج24، «دوران عاشقی» داستان زنی به نام بیتاست که وکالت زنان را در دادگاه خانواده به عهده میگیرد... دوران عاشقی عنوان آخرین ساخته علیرضا رئیسیان است که برای سومین بار از حضور لیلا حاتمی در نقش نخست زن بهره میبرد و باید گفت لیلا حاتمی دیگر بخشی از آثار اندک رئیسیان شده است.
فیلمنامه رویا محقق، اثری است شخصیتمحور که میتوان رگههایی از نگرش سفر قهرمان ویگلر را نیز در آن مشاهده کرد؛ البته نویسنده و در مرحله بعد کارگردان، چندان خود را تابع ساختار ویگلر قرار نمیدهند. همه چیز انتخابی پیش میرود، کاری که در اثر سابق رئیسیان، «چهل سالگی» نیز رخ داده بود. برای مثال وجود یک پیر برای کمک به قهرمان، این بار در قالب پدری دلسوز – با بازی پرویز پورحسینی – متجلی میشود. لیکن تیم «دوران عاشقی» به شکل غیرقابلقبولی در شخصیتپردازی عناصر موجود در اثر نیز دست به انتخاب احساسی زدهاند. «دوران عاشقی» قرار است داستان شخصیتهایی باشد که بر سر دوراهی انتخاب قرار میگیرند و براساس انگیزه دراماتیکی که در بستر داستان جاری است، دست به یک کنش دراماتیک زنند. از ابتدا تا انتها همهچیز بر همین منوال چیده شده است.
در این فیلم مخاطب با این سوال مواجه است که این اطلاعات محدود و تکرار شونده، چه مقدار به پیشبرد داستان کمک میکند؟ باید گفت همه چیز وصله پینه زده شده است، حتی دادگاه ابتدایی که قرار است از قدرت بیتا در مقام یک وکیل زنان سخن بگوید.
چنین شکستی نیز در شخصیتپردازی رخ میدهد، چه در شخصیتهای اصلی و چه در شخصیتهای فرعی. ضعف شخصیتپردازی که موجب دست زدن به رفتارهای متناقض افراد در مواجه با رویدادها میشود، در شخصیت بیتا بیش از دیگران مشهود است. شخصیت حمید نیز مملو از خلل و فرج است.
دست و دلبازی مولفان در تعریف شخصیتها در شخصیت پدر بیتا نیز دچار تزلزل میشود. در قیاس میان پدر بیتا و همسر زندی به عنوان دو شخصیت فردی، معلوم نیست چرا باید یکی با ریزهکاری بسیار به تصویر کشیده شود و دومی بدون هیچ المان ویژه. و جالبتر آن که نقش پدر بسیار خاص است و در نظام نصف و نیمه سفر قهرمان، نقش پیر را ایفا میکند.
ضعف فیلمنامه در فرم اثر نیز تسری پیدا کرده است. کافی است به نماها، شیوههای فیلمبرداری، رویکرد فرمی در بستن قابها دقت کنید که با یک شلختگی توام است. معلوم نیست میان نماهای روی دست و ثابت چه تفاوت نشانگانی وجود دارد. اگر فرض بر این باشد که دوربین روی دست و نماهای لرزان نمادی بر تشنج در روابط است؛ چرا در تمام نماها از آن استفاده نشده است. یا اگر ثابت بودن دال بر آرامش نسبی است؛ چرا در برخی صحنههای جدلی دوربین ثابت است. قاببندیها که همگی مملو از ایرادهای اساسی است و به نظر، کارگردان – که به وسواس مشهور است – بدون هیچ نگاه زیباشناسی دست به انتخاب و سوییچ کردن آنها زده است.
ماحصل آن چه از فیلم «دوران عاشقی» میتوان استنباط کرد این است که سریالهای کشور همسایه غربی ما، بیش از آن که موفق به نفوذ در بخش عامه مردم ایران شود، توانسته است طبقه شبهفرهیخته ایران را مورد هدف قرار دهد و «دوران عاشقی» کولاژی از سریالهایی است که به راحتی میتوان بدان دست یافت و تماشا کرد تا به شمایی از فرم داستانی، فرم سینمایی و حتی تکنیکهای قاببندی موجود در آخرین ساخته علیرضا رییسیان رسید. دوران عاشقی فیلمی مملو از ضعف است، ضعفهایی که بیشتر به خاطر فیلمنامهی ضعیف و برداشتهای احساسی نویسنده شکل گرفته است.
منبع:حلقه وصل