به گزارش سراج24؛ بامداد ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، آغاز سختترین نبرد تاریخ معاصر ایران بود؛ نبردی که قرار بود، به خیال طراحانش، نقطه پایان توان نظامی و بازدارندگی جمهوری اسلامی باشد.
با هکِ سامانه یکپارچه پدافند هوایی و هدف قرار گرفتن رادارهای هشدار، نخستین حلقه از نقشهای اجرا شد که طراحان صهیونیستی و اتاق فرماندهی آمریکایی آن، هدفی جز فروپاشی ساختار دفاعی و مدیریتی ایران نداشتند.
در همان ساعات نخست، با حملهی همزمان به مراکز فرماندهی و ترور چهرههای برجسته نظامی و علمی کشور، دشمن میکوشید سر جمهوری اسلامی را از بدن جدا کند. سرداران باقری، رشید، سلامی و حاجیزاده، همراه با دانشمندان برجستهای همچون دکتر عباسی، طهرانچی، فقهی، ذوالفقاری، مینوچهر و مطلبیزاده، در فهرست نخست ترورهای برنامهریزیشده رژیم صهیونیستی بودند؛ اما ایران از همان لحظهی اول نشان داد که با حذف افراد، ارادهها حذف نمیشوند.
در حالیکه دشمن انتظار فروپاشی کامل فرماندهی نیروهای مسلح را داشت، تنها چند ساعت پس از حمله، رهبر انقلاب اسلامی با پیامی قاطع خطاب به ملت ایران اعلام کردند: «رژیم صهیونی در سحرگاه امروز، دست پلید و خونآلود خود را به جنایتی در کشور عزیزمان گشود و ذات خبیث خود را با زدن مراکز مسکونی بیش از گذشته آشکار کرد.
رژیم باید منتظر مجازاتی سخت باشد. دست قدرتمند نیروی مسلح جمهوری اسلامی او را رها نخواهد کرد باذنالله»در کمترین زمان ممکن، فرماندهان جدید منصوب و ساختار فرماندهی بازآرایی شد. سرلشکر عبدالرحیم موسوی در رأس ستاد کل نیروهای مسلح و سرلشکر محمد پاکپور در فرماندهی کل سپاه قرار گرفتند. این سرعت در تصمیمگیری و انسجام در عمل، نخستین نشانه شکست پروژهای بود که برای «فلجسازی فرماندهی ایران» طراحی شده بود.
رهبر انقلاب در پیام تصویری بعدازظهر همان روز، جملهای گفتند که به شعار مقاومت ۱۲ روزه بدل شد: «رژیم صهیونیستی اشتباه بزرگی کرد، خطای بزرگی کرد، غلطی کرد و عواقب آن، او را بیچاره خواهد کرد، به توفیق الهی.»
در حالی که رسانههای غربی با انتشار تصاویر ساختگی از انهدام پرتابگرهای موشکی، پایان توان تهاجمی ایران را جشن میگرفتند، قدرت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از اعماق زمین برخاست.
در نخستین موج پاسخ، صدها موشک بالستیک، کروز و پهپاد رزمی به سمت اهداف صهیونیستی شلیک شد نه برای انتقام صرف، بلکه برای اثبات اینکه دشمن در فهم قدرت ایران دچار خطای محاسباتی شده است.
حجم بالای پرتابها، علاوه بر ضربه به مراکز حیاتی اسرائیل، اطلاعاتی حیاتی از آرایش پدافند دشمن در اختیار نیروهای ایرانی قرار داد. سپس ناگهان تعداد موشکها کاهش یافت؛ دومین فریب بزرگ. دشمن گمان کرد ذخایر موشکی ایران رو به پایان است، اما حقیقت آن بود که جمهوری اسلامی مرحلهای جدید از نبرد هوشمندانه را آغاز کرده بود.
در مراحل بعدی، تاکتیکهای نوین سپاه، صهیونیستها را حیرتزده کرد. برخلاف عملیاتهای قبلی که در شب انجام میشد، پرتابهها در روشنای روز و در برابر چشم ماهوارهها صورت گرفت، یعنی در همان آسمانی که دشمن مدعی تسلط مطلق بر آن بود.
ترکیب هوشمند موشکهای نسل قدیم و جدید، میراث سالها تلاش شهید حسن تهرانی مقدم، هر بار چیدمان متفاوتی از قدرت را نمایش میداد. سامانههای پدافندی دشمن در حالت اضطرار دائم قرار گرفتند و از شدت عملیات، دچار فرسودگی شدید شدند.
در مجموع، ۲۲ موج موشکی اهداف حیاتی رژیم صهیونیستی را در هم کوبیدند؛ از مرکز تحقیقات وایزمن و تأسیسات رافائل گرفته تا پایگاههای هوایی، مراکز صنعتی و پالایشگاه حیفا. هر موج موشکی پیامی داشت؛ توان نظامی ایران زنده است، متکی بر ایمان است و از دل خاکستر حمله، نیرومندتر از پیش برمیخیزد.
در روزهای چهارم و پنجم نبرد، تلآویو زیر فشار فروپاشی داخلی و نظامی قرار گرفت. سران کشورهای غربی دریافتند که اگر آمریکا مداخله نکند، رژیم صهیونیستی زیر بار ضربات ایران دفن خواهد شد.
کاخ سفید اما در مخمصهای بیسابقه گرفتار بود، از یک سو توان اقتصادی و نظامی ورود به جنگی بزرگ را نداشت و از سوی دیگر نمیتوانست سقوط متحدش را نظاره کند. در قماری خطرناک، تصمیم به حمله به تأسیسات هستهای نطنز، فردو و اصفهان گرفت.
این تجاوز آشکار، نهتنها مانع پاسخ ایران نشد، بلکه مرحلهای تازه از نبرد را گشود. تنها چند ساعت بعد، ایران در عملیاتی با نام «بشارت فتح» پایگاه آمریکایی «العدید» در قطر، مقر اصلی سنتکام را هدف قرار داد. از چهارده موشک شلیکشده، شش موشک با عبور از لایههای پدافندی، به اهداف اصلی اصابت کرد. بزرگترین عملیات پدافند پاتریوت تاریخ نیز نتوانست آن را متوقف کند.
در داخل، تلاش دشمن برای ایجاد آشوب و تفرقه ناکام ماند. شبکههای خرابکاری و عوامل نفوذی، یکی پس از دیگری توسط نیروهای امنیتی و مردم کشف و نابود شدند. خیابانها آرام ماند و تولید، خدمات و رسانهها با صلابت ادامه یافت.
در فضای رسانهای، ملت یکصدا شد: «جنگ را ما اداره میکنیم، نه دشمن.»این همصدایی بیسابقه، بزرگترین شکست دشمن در جنگ ترکیبی بود. نقشهی فروپاشی اجتماعی و روانی ایران، درست در جایی فرو ریخت که قرار بود نقطهی ضعف کشور باشد.
در روزهای پایانی جنگ، رژیم صهیونیستی از خشم و درماندگی، دست به حملات کور علیه مراکز غیرنظامی از جمله زندان اوین و بیمارستانها زد؛ اقدامی که واکنش شدید جهانی، از جمله فتوای آیتاللهالعظمی سیستانی علیه تجاوز به ایران را در پی داشت.
اکنون دیگر، نفسهای دشمن به شماره افتاده بود. اسرائیل زیر بار خسارات سنگین و فشار افکار عمومی در آستانه فروپاشی قرار گرفت. آمریکا نیز با وساطت کشورهای ثالث، پیشنهاد آتشبس فوری را مطرح کرد.
در سوم تیرماه ۱۴۰۴، پس از ۱۲ روز نبرد تمامعیار، جنگی که با هدف نابودی توان نظامی جمهوری اسلامی آغاز شده بود، با شکست کامل دشمن و تثبیت قدرت ایران پایان یافت.
اثبات دوباره قدرت ملت ایران، پیام واضح به دشمن
در پایان این نبرد نابرابر، نهتنها حاکمیت و ساختار نظامی ایران فرو نریخت، بلکه به سطحی از انسجام، هماهنگی و مشروعیت رسید که حتی دشمنان هم ناگزیر به اعتراف شدند.
توان موشکی، شبکه پدافندی و ظرفیت علمی ایران نه نابود شد، نه عقب نشست؛ بلکه با خون فرماندهان و دانشمندان شهید، قویتر و آمادهتر از گذشته در برابر چشم جهانیان ایستاد.اکنون، در حافظهی تاریخ ثبت شده است که دشمن آمد تا قدرت ایران را پایان دهد، اما جمهوری اسلامی با ایمان، عقلانیت و مقاومت، قدرت خود را جاودانه کرد.



