
سراج24، امیر محمد بهامیر/ سی و هشتمین جشنواره فجر با حاشیههای همیشگی خود به پایان رسید. دورهای که همچون سالهای گذشته با حاشیههای بسیاری از جمله تحریم جشنواره، واکنشهای نشستهای خبری و صحبتهای جنجالی بازیگران و کارگردانان در هنگام دریافت جوایز همراه بود.
تحریم امسال جشنوارهی فجر از روزهای قبل از برگزاری جشنواره سر و صدای بسیاری به راه انداخت. تحریمی که توسط سلبریتیها و با چاشنی سیاسی همراه بود. چهرههایی همچون مسعود کیمیایی، پیمان معادی، پیمان قاسمخانی، فاطمه معتمدآریا و چهرههای شناخته شده و اکثرا شناخته نشده از جمله نفراتی بودند که جشنوارهی فجر را تحریم کردند. این تحریم درحالی رخ داد که بسیاری از هنرمندان به این اتفاق واکنش نشان دادند، عدهای موافق و عدهای نیز از مخالفان این تحریم بودند. البته تحریم جشنواره نکات قابل تأمل دیگری داشت، به طور مثال اظهارات یکی از هنرمندان که گفت: «من را تهدید کردند که اگر جشنواره را تحریم نکنید جانتان به خطر میافتد.»
همین سخن کوتاه نشان میدهد که تحریم جشنواره، بیشتر از آنکه یک اقدام خودجوش باشد یک اقدام برنامهریزیشده از سوی افرادی است که قصد ایجاد التهاب در سطح جامعه را دارند. زیرا جشنواره فجر به عنوان ویترین سینمای ایران نگاههای بسیاری را به سمت خود جلب میکند. از سوی دیگر برگزاری انتخابات اسفند ماه مجلس شورای اسلامی نیز میتواند از دلایلی باشد که تحریم جشنوارهی فجر به آن مرتبط میشود.
تحریم جشنواره و از سوی دیگر رفتار مدیران و تصمیمگیران فجر در برخورد با سلبریتیهایی که جشنواره را تحریم کردهاند خود جای تأمل دارد. اهدای جایزه به نفراتی که جشنواره را تحریم کردهاند و حاضر به حضور در جشنواره حتی برای دریافت جایزه نشدهاند نیز این ابهام را به وجود میآورد که چرا مدیران و برگزارکنندگان در مواجهه با این رفتار، عکس العمل نشان نمیدهند. این درحالی است که در تمامی جشنوارههای معتبر بین المللی، چهرههایی که آن جشنواره را تحریم کردهاند نه تنها جایزهای دریافت نمیکنند بلکه برای چندین سال حق حضور در جشنواره مورد نظر را از دست میدهند.
نگاهی به روند سالهای گذشتهی جشنواره نشان میدهد فیلمهایی با سیاهنمایی و بیان موضوعات تلخ که ناامیدی را به درون جامعه پمپاژ میکند همواره پای ثابت جشنوارهی فجر بوده و اغلب برندهی جایزه میشود. فیلمهایی که اغلب با واقعیتهای موجود در جامعه ما همخوانی ندارد و حتی به لحاظ فنی نیز شایسته حضور در جشنواره نیستند. نگاهی به آمارهای فیلمهای حاضر در جشنوارهی امسال نشان میدهد 19 فیلم از 27 فیلم حاضر در جشنواره، مضامین تلخ اجتماعی به خصوص قتل را به عنوان موضوع خود انتخاب کردهاند. چیزی در حدود 60 درصد کل فیلمهای جشنواره امسال. اگر به آمار سه دورهی گذشتهی جشنوارهی فجر نگاهی بیاندازیم، این وضعیت فاجعهبارتر نیز میشود. مهاجرت، عدم امنیت و بیاعتمادی به حاکمیت، موضوعات اصلی فیلمهایی بودند که در سه دورهی گذشته در جشنوارهی فجر به نمایش درآمدهاند. به طور مثال در سال 95 حدود 74 درصد، سال 96 حدود 60 درصد و در سال 97 حدود 73 درصد فیلمها در مضمون خود بیاعتمادی به ساختار حاکمیت کشور را به نمایش گذاشتهاند.
جشنواره فجر و جریانات عجیب و غریب درون سینمای ایران در سالهای اخیر یک مسئله را نمایان کرده است که سینمای ایران برخلاف خط سیر جامعه و ارزشهای آن در حال حرکت است. حرکتی که سعی بر آن دارد که با ایجاد تنش در سطح جامعه به اهدافی برسد که جز نابودی تمام ارزشها، باورها و فرهنگ ایرانی اسلامی دستآوردی برای ما نخواهد داشت.
اگر آمارهای بالا را در کنار اظهارات هنرمندان یا به اصطلاح سلبریتیها قرار دهید شاید موضوع عجیبتر نیز بشود. ورود غیرتخصصی سلبریتیها به موضوعات مختلف از مباحث امنیتی تا محیط زیست و حتی صحبت درباره قانون و جرایم زندانیان مسئله را پیچیدهتر میکند. سلبریتیها با وجود شبکههای اجتماعی توانستهاند پایگاه اجتماعی غیرواقعیای را برای خود ایجاد کنند. این پایگاه اجتماعی، آنها را تبدیل میکند به افرادی که سخنانشان تاثیرگذار در سطح اجتماع خواهد بود. تاثیرگذاری نکته مهمی است که جریانات خاص را ترغیب میکند تا سخنان و تفکرات خود را از زبان سلبریتیها بازگو کنند. تفکراتی که گاه، کاملا رادیکالی و ضد ارزشهای فرهنگی و اجتماعی و حتی امنیتی کشور است.
البته نباید فراموش کرد، صحبت درباره مباحث اجتماعی و فرهنگی، حق هر فردی است. همه آزادند نظرات خود را بیان کنند اما این نظرات، زمانی اجازهی بیانشدن را پیدا میکنند که با مصلحتاندیشی همراه باشد. زمانی که شما چهرهای عمومی و دارای پایگاه اجتماعی هستید آنگاه هر حرف شما، دیگر نظرات شخصی تلقی نخواهد شد و این نظرات جنبهی عمومی پیدا میکند. نظراتی که اگر فکر شده و منطقی نباشد، دلیلی میشود برای سو استفاده جریاناتی که میخواهند در جامعهی ایرانی تنش ایجاد کنند.
اما از سوی دیگر برخورد مسئولان و مدیران فرهنگی و سینمایی کشور با جریانات سینمای ایران کاملا منفعلانه است. باید این سوال را پرسید که چرا اکران فیلمهایی با مضامین تلخ اجتماعی، جایگاه مهمی در جشنوارهی فیلم فجر دارد؛ یا چرا برخورد لازم با سلبریتیها - که با سرمایهی مادی و اجتماعی کشور رشد کردهاند اما در عمل ضد جامعه و ارزشهای آن عمل میکنند - صورت نمیگیرد.
جشنوارهی فجر همچون ویترینی برای ارائهی باورها و ارزشهای ایرانی اسلامی است. ویترینی که این روزها تبدیل به محلی برای ارائه ضد ارزشها شده است.
انتهای پیام/