به گزارش « سراج24» قدم اول در راه خدا، شکستن خویشتن و خود را فقیر و تهیدستِ مطلق دیدن است. یعنى انسان در عین قدرت و ثروت و علم و برخوردارى از مزایا و محاسن و خصوصیات مثبت و در اوج دارایى و توانایى، واقعاً - نه به صورت تعارف - خود را در مقابل خدا، نیازمند و تهیدست و محتاج و کوچک و حقیر ببیند. این، آن روحیهى کمال انسانى است که البته باید با تمرین به اینجاها رسید.
شنیدم مرحوم حاج میرزا جواد آقاى تبریزى معروف - که از بزرگان اولیا و عرفا و مردان صاحبدلِ زمان خودش بوده است - اوایلى که براى تحصیل وارد نجف شد، با اینکه طلبه بود، ولى به شیوهى اعیان و اشراف حرکت مىکرد. نوکرى دنبال سرش بود و پوستینى قیمتى روى دوشش مىانداخت و لباسهاى فاخرى مىپوشید؛ چون از خانوادهى اعیان و اشراف بود و پدرش در تبریز ملکالتجار بوده یا از خانوادهى ملکالتجار بودند. ایشان، طلبه و اهل فضل و اهل معنا بود و بعد از آنکه توفیق شامل حال این جوان صالح و مؤمن شد، به درِ خانهى عارف معروف آن روزگار، استاد علم اخلاق و معرفت و توحید، مرحوم آخوند ملاحسینقلى همدانى - که در زمان خودش در نجف، مرجع و ملجأ و قبلهى اهل معنا و اهل دل بوده است و حتّى بزرگان مىرفتند در محضر ایشان مىنشستند و استفاده مىکردند - راهنمایى شد.
روز اولى که مرحوم حاج میرزا جوادآقا، با آن هیأتِ یک طلبهى اعیان و اشراف متعین، به درس آخوند ملاحسینقلى همدانى مىرود، وقتىکه مىخواهد وارد مجلس درس بشود، آخوند ملاحسینقلى همدانى، از آنجا صدا مىزند که همانجا - یعنى همان دمِ در، روى کفشها - بنشین. حاج میرزا جواد آقا هم همانجا مىنشیند. البته به او برمىخورد و احساس اهانت مىکند؛ اما خودِ این و تحمل این تربیت و ریاضت الهى، او را پیش مىبرد. جلسات درس را ادامه مىدهد. استاد را - آنچنانکه حق آن استاد بوده - گرامى مىدارد و به مجلس درس او مىرود. یک روز در مجلس درس، او که در اواخر مجلس هم نشسته بود، بعد که درس تمام مىشود، مرحوم آخوند ملاحسینقلى همدانى، به حاج میرزا جوادآقا رو مىکند و مىگوید: برو این قلیان را براى من چاق کن و بیاور! بلند مىشود، قلیان را بیرون مىبرد؛ اما چهطور چنین کارى بکند؟! اعیان، اعیانزاده، جلوى جمعیت، با آن لباسهاى فاخر! ببینید، انسانهاى صالح و بزرگ را اینطور تربیت مىکردند. قلیان را مىبرد، به نوکرش که بیرون در ایستاده بود، مىدهد و مىگوید: این قلیان را چاق کن و بیاور. او مىرود قلیان را درست مىکند و مىآورد به میرزا جوادآقا مىدهد و ایشان قلیان را وارد مجلس مىکند. البته این هم که قلیان را بهدست بگیرد و داخل مجلس بیاورد، کار مهم و سنگینى بوده است؛ اما مرحوم آخوند ملاحسینقلى مىگوید که خواستم خودت قلیان را درست کنى، نه اینکه بدهى نوکرت درست کند.
این، شکستن آن منِ متعرض ِ فضولِ موجب شرکِ انسانى در وجود انسان است. این، آن منیت و خودبزرگبینى و خودشگفتى و براى خود ارزش و مقامى در مقابل حق قایل شدن را از بین مىبرد و او را وارد جادهیى مىکند و به مدارج کمالى مىرساند که مرحوم میرزا جواد آقاى ملکى تبریزى به آن مقامات رسید. او در زمان حیات خود، قبلهى اهل معنا بود و امروز قبر آن بزرگوار، محل توجه اهل باطن و اهل معناست. بنابراین، قدم اول، شکستن منِ درونى هر انسانى است که اگر انسان، دایم او را با توجه و تذکر و موعظه و ریاضت - همینطور ریاضتها - پَست و زبون و حقیر نکند، در وجود او رشد خواهد کرد و فرعونى خواهد شد./فاطر
سخنرانى در دیدار اقشار مختلف مردم در روز بیستوسوم ماه مبارک رمضان
۱۳۶۹/۰۱/۳۰
اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۳:۵۷:۱۵
اذان ظهر ۱۲:۰۴:۳۶
اذان مغرب ۱۸:۵۹:۰۴
طلوع آفتاب ۰۵:۲۷:۲۵
غروب آفتاب ۱۸:۴۰:۱۸
نیمه شب ۲۳:۱۹:۱۶
قیمت سکه و ارز
یادداشت
•••
•••
•••
•••
توئیت ها و ویراستی های برگزیده
•••
•••
•••
•••
•••
اخبار استانها
•••
•••
•••
•••
•••
خاطره ای از استاد حضرت روح الله
روز اولى که مرحوم حاج میرزا جوادآقا، با آن هیأتِ یک طلبهى اعیان و اشراف متعین، به درس آخوند ملاحسینقلى همدانى مىرود، وقتىکه مىخواهد وارد مجلس درس بشود، آخوند ملاحسینقلى همدانى، از آنجا صدا مىزند که همانجا - یعنى همان دمِ در، روى کفشها - بنشین.
نظرات کاربران
پربازدیدترین ها
•••
•••
•••
•••
•••
•••
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••