به گزارش سراج24 تجربهی تاریخی نشان داده که اعتماد به غرب همواره بیفایده و بی ثمر بوده است. غرب نگاهی استعماری به شرق داشته و بر اساس همین رویکرد کوشیده است تا به هر روش ممکن، منابع مورد نیاز خود را از دل مشرق زمین به تاراج ببرد. در این راستا، گاهی با اعمال قدرت و در زمان بروز مقاومت مردمی، کوشیده تا با استفاده از عوامل نفوذی، صفوف اتحاد مردم را از بین ببرد. نکتهی مهم هزینهای است که در راه به دست آوردن منابع پرداخت میشود. این هزینه باید از میزان منابع به دست آمده کمتر بوده تا چنین تاراجی توجیه اقتصادی داشته باشد. برخی اوقات حمله نظامی، بهترین راهکار است و برخی اوقات دیگر تطمیع جریان خود فروختهای که با کمک غرب به بالاترین سطوح مدیریتی یک کشور رسیدهند.ااند.
این حقیقت دربارهی ایران نیز صدق میکند. غرب آنجا که حس کرد میتواند با حملهی نظامی بر ایران مسلط شود بدون هیچ توجیهی سگ هار خود یعنی صدام حسین را به جنگ تحمیلی علیه ایران فرستاد و در حال حاضر نیز که قدرت نظامی بازدارندهی ایران بیشتر از هر زمان دیگری است، سعی دارد با استفاده از عوامل نفوذی و با رمز مذاکره بار دیگر شانس خود را برای تسلط بر منابع جمهوری اسلامی ایران بیازماید.
سید قاسم جاسمی، نمایندهی مردم کرمانشاه در مجلس شورای اسلامی پیرامون مسئله مذاکره با امریکا می گوید: «در قضیه برجام رهبر معظم انقلاب خطاب به افرادی که شیفتهی مذاکره با غرب بودند فرمودند: بروید و نرمش قهرمانانه از خود نشان دهید. ولی شاهد بودیم که با آمدن آقای ترامپ، تمامی مفاد برجام زیرپا گذاشته شد. دوستی و اعتماد به امریکاییها مانند اعتماد بین میش و گرگ است؛ به همین جهت نباید به امریکا مجددا اعتماد کنیم و باید صرفا با تکیه بر توان داخلی سرنوشت خود را رقم بزنیم.»
سرنوشت افرادی که تلاش داشتهاند با گرگها برسر یک میز غذا بنشینند در تاریخ مشخص است. صدام حسین بارزترین نمونه موجود در زمینهی این تجربه است. صدامی که روزی خود را گرگ منطقه تصور میکرد، به یکباره خود را مانند برهای دید که در دام گرگها گیر افتاده است.
محمداسماعیل سعیدی، نماینده مردم تبریز، آذرشهر و اسکو در مجلس شورای اسلامی با توجه به سعی برخی جریانهای سیاسی در جهت عادیسازی روابط با امریکا گفت: «ما در طول 40 سال گذشته، هم درکشور خودمان امریکا را آزمودهایم و هم نحوهی برخورد امریکا با متحدینش را دیدهایم. اساس خوی و خصلت امریکا بر مبنای زورگویی و تحمیل ارادهی خود بر دیگران نهاده شده است؛ لذا این تصورکه مذاکره با امریکا به نتیجه میرسد غلط است. جریان حامی گفتمان سازش بدانند در طول تاریخ کسانی که به دنبال سازش با دشمن بودند هرگز موفق نشدند و همیشه اولین گروهی بودند که پس از شکست زیر پای دشمن له میشدند.»
جریان نفوذی همواره به زندگی انگلی خود در میان صفوف مقاومت ادامه میدهند و هرزمان که به مردم ثابت میشود، غرب دشمن ما است به خواب انگلی میروند و پس از گذشت مدتی که مردم از دشمن غافل شدند، دوباره فعال میشوند تا تخم تفرقه و نفاق را در میان صفوف اتحاد مردم بکارند.
حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی با تاکید بر خطراعتماد به امریکا و غرب تضریح کرد: «افرادی که در داخل سعی در زمینهسازی و مساعد کردن افکار عمومی برای مصالحه با امریکا دارند، عوامل دشمن و غربگرایانی هستند که نان و منافعشان در زیر سلطه بودن ایران توسط امریکاست. لذا با توجه به شرایط فعلی پیمان شکنیهای پیش آمده، ادامهی مذاکره با آمریکا هیچ توجیهی ندارد.»
البته که تعامل دوسویه و مذاکره به عنوان یک اصل شناخته شده در ادبیات دیپلماتیک و امور بینالملل امری واضح و پذیرفته شده است؛ اما باید پذیرفت که مذاکرهای مورد پذیرش امریکا است که بیشتر به شکل مونولوگ باشد تا دیالوگ! امریکا مذاکرهای را میپسندد که خود در آن متکلم وحده باشد و طرف مذاکره، شنونده و اطاعت کننده! حال باید از حامیان جریان سازش پرسید: شما با علم به این شیوهی مطلوب امریکا، چه دلیلی برای اصرار بر ادامه مذاکره با امریکا دارید؟ مگر نه اینکه تعامل از جنس ارتباط دوسویه است، پس برچه اساسی اصرار به ماندن در رابطهای دارید که میدانید طرف مقابل اهمیتی برای خواستههای شما قائل نیست!؟
محمد حسننژاد نمایندهی مرند و جلفا در مجلس شورای اسلامی دربارهی حقیقت واقعی تعامل اظهار داشت: واژهی تعامل واژهای با بار مثبت است. اما عدهای از معانی حقیقی آن تعابیر غلط را رواج میدهند. تعامل یعنی ارتباط دوطرفه با یکدیگر. اینکه یک طرف دستور دهد و طرف مقابل چشم بگوید تعامل نیست، استعمار است. من خودم از طرفداران تعامل با دنیا هستم. با آمریکا هم میتوان تعامل داشت اما به شرطی که یک امتیاز بدهی و یک امتیاز برابر بگیری و اگر به احترام طرف مقابل ایستادی او هم به احترام تو بایستد. نه اینکه تو قصد محبت به او را داشتهباشی و او با تو با خصومت رفتار کند.
جریانی که در حال حاضر گفتمان به ظاهر زیبای صلح و تعامل را ترویج میکند؛ در گذشته نیز چنین اشتباهی مرتکب شده است. تیم فعلی مذاکره کننده در سال 82 نیز با رهبری رئیس جمهور وقت، به امریکا اعتماد کرد و به امید حمایتهای امریکا، وارد تلهی مذاکراتیِ غربیها شد. حال این تیم که خود را مانند صدام، گرگ باران دیده تصور میکرد؛ مجددا وارد همان تلهای شده که سال 82 در آن افتاده بود. با نگاه خوش بینانه، این دم به تله دادنهای مکرر نه از سر خیانت بلکه یقینا از سر حماقت است.
نادر قاضیپور نمایندهی مردم ارومیه و عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس با اشاره به نادرست بودن اعتماد مجدد به امریکا گفت: «آزموده را آزمودن خطاست. این دولت مستقیم مذاکره با آمریکا را برای بار دیگر شروع کرد و رئیس جمهور ادعا کرد با امضای برجام موانع یک شبه برطرف خواهد شد. آمریکا قبل از خروج از برجام بارها تحریمهای جدیدی را علیه ملت و برخی مقامات برقرار کرد. در تاریخ ایران هم از 28 مرداد 1332 تا 1357، 25 سال مملکت دربست در اختیار آمریکا بود که هیچ پیشرفتی اتفاق نیفتاد. رابطهی ما با آمریکا رابطه با شیطان است. با این شیطان نباید دوباره وارد مذاکره شویم.»
زندگی انگلی جریان حامی گفتمان سازش به شرایطی نیاز دارد که اصلیترین آن از یاد رفتن خیانتهای غرب به ایران است. این جریان رسانهای همواره با بهانهی رسیدن به شرایط صلح و معیشت بهتر، مردم را به دست برداشتن از مقاومت ترغیب کرده و به جای تشویق برای اعتماد به تواناییهای داخلی، دائما دم از سازش با غرب میزند. البته همانطور که مشخص است بدعهدیهای امریکا بار دیگر به آحاد جامعه اثبات شده است و این جریان بار دیگر خود را برای دوران خواب انگلی خود آماده میکند. لیکن حامیان گفتمان سازش با به راه انداختن موجهای رسانهای در روزهای اخیر سعی در عدم شفافسازی پیرامون عمق خیانتهای خود دارد. هرچند جریان نفاق از بین نمیرود بلکه از شکلی به شکل دیگر در میآید. روزی در لباس انقلابیگری و روزی دیگر در لباس صلح طلبی...
انتهای پیام/