به گزارش سراج24،سرویس تلنگر: ایجاد حادثه یازده سپتامبر، تشکیل گروه القاعده، حمله به کشورهای خاورمیانه، حادثه تیراندازی فرانسه، راه‌اندازی گروه داعش و اکنون حمله عربستان به یمن و حتی جریان تعرض به دو نوجوان در فرودگاه جده، همگی حکایت از یک برنامه‌ریزی دقیق دشمن با همکاری وهابی‌ها و تکفیری‌ها دارد.
اسلام هراسی و به دنبال آن شیعه هراسی چند سالی است که در دستور کار دشمنان ما بوده و اتفاقات و جریان‌هایی نیز در این راستا توسط آنان برنامه‌ریزی و عملی شده است ولی خوشبختانه با بیداری اسلامی مسلمانان و اتحاد بین آنها تاکنون موفق به هدف نهایی خود نشده‌اند. اکنون مطرح کردن فرقه‌گرا بودن ایران و جدا کردن ایران از مکتب تشیع و به عبارتی تفرقه بین شیعیان و همچنین تفرقه بین شیعه و سنی از دیگر برنامه‌های دشمن است که شروع آن از سخنان نتانیاهو بوده و ادامه دهنده آن نیز شیوخ وهابی و رسانه‌های معارض هستند.
در همین راستا در روزهای اخیر و بعد از خبر وقایع عربستان (سخنرانی امام جمعه مکه مکرمه و تعرض به دو نوجوان ایرانی)، رسانه‌های معارض دست به عملیات رسانه‌ای گسترده‌ای زده‌اند.
در روزهای گذشته مطالب تفرقه‌افکنانه دو رسانه معارض را منتشر کردیم. در روزهای اخیر نیز بی‌بی‌سی، رسانه تحت پوشش سازمان جاسوسی انگلیس (SIS)، پا را فراتر نهاده و به بهانه اتفاقات اخیر، مباحث نژادپرستی را مطرح کرده و با بیان نژاد خوب و بد در بین عرب و عجم به توطئه‌افکنی پرداخته است.
این رسانه معارض در صفحه «ناظران می‌گویند» (صفحه‌ای که به گفته خود برای دیدگاه کارشناسان و صاحب‌نظران در نظر گرفته شده است) به بهانه تعرض به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده، مطالبی به صورت سلسه‌وار و برنامه‌ریزی شده و مغرضانه و غیرواقعی با موضوعات مسئله ایرانی، عربی و شیعه، سنی منتشر کرده است.
عرب‌ستیزی، یک نمونه از نژادپرستی که در میان برخی از ایرانیان دیده می‌شود
BBC در شروع مطالب خود، بهانه انتشار را تعرض به دو نوجوان ایرانی در جده مطرح کرده و می‌گوید: «تعرض به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده با واکنش‌های گسترده‌ای در جامعه ایرانی روبرو شد. از تظاهرات اعتراضی در مقابل سفارت عربستان سعودی تا شبکه‌های اجتماعی. با توجه به گستردگی واکنش‌ها و پیوند آنها با مسئله ایرانی، عربی و شیعه، سنی تعدادی از کارشناسان و تحلیلگران در صفحه «ناظران می‌گویند» به تحلیل این پدیده پرداخته‌اند».
یاسر میردامادی، پژوهشگر و از نویسندگان بی‌بی‌سی، در اولین مقاله با برشمردن ویژگی‌های مشترک انواع مختلف نژادپرستی آن را نقد کرده و اشکالاتش را برشمرده است. در مقاله «چرا احساسات ملی دگرستیزانه خطرناک هستند؟» نیز علی معموری، درباره نقش برداشتهای دینی و نزاع‌های مذهبی در شکل‌گیری هویت ستیزه‌جویانه نوشته است.
در مقاله میردامادی آمده است: «پس از یازده سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی، واکنش برخی از غربی‌ها را می‌توان در قالب اسلام‌هراسی مشاهده کرد. آنچه امروزه عرب‌ستیزی - به عنوان نمونه‌ای از نژادپرستی- خوانده می‌شود، در دوران معاصر پدیده‌ای قابل مشاهده صرفا در میان برخی - و تاکید می‌کنم، برخی- از ایرانیان (از سکولار گرفته تا مذهبی) نیست، بلکه آن را می‌توان در کشورهای دیگر نیز سراغ گرفت. مثلا عرب‌ستیزی را پس از اشغال فلسطین، در میان برخی از اسراییلی‌ها و نیز به ویژه پس از یازده سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی در قالب اسلام‌هراسی در میان برخی از غربی‌ها و حتی در میان بعضی از عرب‌های غیر مسلمان یا سکولارِ منتقد فرهنگ اسلامی (به ویژه در میان برخی از مصریان) می‌توان مشاهده کرد».
نویسنده این مقاله ضمن تقبیح نژادپرستی، این عمل را به ایرانی‌ها نسبت می‌دهد و در ادامه بیان می‌کند: «بحث من در نقد نژادپرستی سه فرض اصلی دارد: ۱- نژادپرستی، از هر نوعی، اخلاقا ناروا است. ۲- نژادپرستی، در شکل و قالب‌های مختلف، وجود دارد (مثلا، چنان‌چه اشاره شد، عرب‌ستیزی، یک نمونه از نژادپرستی است که گاهی در میان برخی از ایرانیان دیده می‌شود. نمونه نگران‌کننده دیگر، در این میان، افغان‌ستیزی است). ۳- از نفوذ نژادپرستی می‌توان و می‌بایست کاست و استدلال علیه نژادپرستی یکی از راه‌ها برای کاستن این نفوذ است».
در ادامه این مقاله بعد از تعریف نژادپرستی در آخر کلام می‌گوید: «از همه مهم‌تر آن‌که این «برتری» یا «فرودستی ذاتی» نژادی، در نهایت به داوری منفی اخلاقی و تبعیض نژادی می‌انجامد. مثلا تصویر کردن عرب به عنوان «سوسمارخور» یا «صحراگرد» و سپس این تصویر را مبنای قضاوت اخلاقی منفی در باب عرب به طور کل قرار دادن، و سرآخر نغمه «از این سرزمین بروید!» سر دادن، نمونه آشکاری از نژادپرستی عرب‌ستیز است».
«برتری نژادی» مبنای علمی و فلسفی ندارد، و نژاد نمی‌تواند توجیه‌گر تبعیض باشد
BBC بدون توجه به نژاد پرستی‌های شدید در اروپا و اذیت و آزار رنگین پوستان در غرب می‌نویسد: «تلقی طبیعی‌باورانه از نژاد را که نفی کردیم، راه درازی تا نفی ایده «برتری نژادی» نداریم. تلاش‌های شبه علمی برای نشان دادن ویژگی «ذاتی» یا «ضروری» زیست‌شناختی در یک قوم و نژاد، همیشه با شکست مواجه شده است... . به نظر می‌رسد که وابستگی نژادی به خودی خود، نمی‌تواند عاملی برای تبعیض معقول باشد (به فرض که چیزی به عنوان تبعیض معقول وجود داشته باشد) و انسان‌ها صرف‌نظر از رنگ پوست و وابستگی نژادی و قومی نسبت به یکدیگر دارای حقوق و وظایفی هستند و وابستگی یا عدم وابستگی به یک نژاد (حتی نژادی به فرض، «برتر» یا «فروتر») تغییری در این وظیفه ایجاد نمی‌کند».
وی در پایان مقاله خود نتیجه‌گیری می‌کند «من در این نوشته کوتاه کوشیدم دورنمای نقد فلسفی نژادپرستی را ترسیم کنم. به شیوه‌ای گذرا استدلال کردم که نژاد به معنای زیست‌شناختی کلمه وجود ندارد، «برتری نژادی» مبنای علمی و فلسفی ندارد و نژاد نمی‌تواند توجیه‌گر تبعیض باشد».
BBC در مقاله «چرا احساسات ملی دگرستیزانه خطرناک هستند؟» نوشته علی معموری که ساعتی بعد از مقاله قبل منتشر شد، نوشته است که چگونه هویت تاریخی ایرانی در تقابل با دیگری شکل گرفته و با بیان نزاع‌های سیاسی، به بازخوانی تاریخ انجامیده و گفته نقش برداشتهای دینی و نزاع‌های مذهبی در شکل‌گیری هویت ستیزه‌جویانه چیست.
نویسنده این مطلب آورده است: «هویت جمعی ملت‌ها در تطور تاریخی‌شان از یک سو بر نقاط مشترک افرادشان و از سوی دیگر بر نقاط تمایزدهنده نسبت به هویت‌های بیرونی شکل می‌گیرند. زبان، آداب و رسوم، دین و دیگر عناصر فرهنگی از غنی‌ترین منابع هویت‌بخشی در هر دو بخشِ ایجاد اشتراکات بین افراد یک مجموعه و نیز تمایزات با مجموعه‌های دیگر هستند و نظام‌های سیاسی بنا به تفاوت کارکرد و اهدافشان به مدیریت فرهنگیِ هویت ملی کشورشان از جهت نوع جهت‌گیری‌های کلان آن می‌پردازند».
این نویسنده رسانه دستگاه جاسوسی انگلیس در ادامه بدون توجه به نسل‌کشی‌های صورت گرفته در غزه، عراق، افغانستان، یمن و دیگر کشورهای مورد هجمه انگلیس و آمریکا و متحدانشان می‌نویسد: «جریان ملی‌گرایی که به تشکیل حکومت‌های قومی انجامید، نقش وسیع و ریشه‌داری در ایجاد و گسترش احساسات دگرستیزانه داشته است. در تاریخ سیاسی غرب به موارد متعددی از فجایع انسانی از قبیل نسل‌کشی در اثر پرورش احساسات دگرستیزانه ناشی از ملی‌گرایی قومی یا دینی بر می‌خوریم. اکنون هویت ملی در کشورهای غربی بر پایه اشتراک در وحدت سیاسی استوار است و نقش امور قومی و دینی به حداقل رسیده است».
در این قسمت از مقاله و در راستای برنامه‌ریزی دشمنان به منظور ایجاد تفرقه بین مسلمان و به‌خصوص شیعیان، معموری که خود یک ایرانی است، با وقاحت نوشته است: «دگرستیزی‌های هویتی در ایران نیز سابقه طولانی داشته ... ریشه پیدایش این ترکیب به دوره صفوی باز می‌گردد. پادشاهان صفوی در تقابل با الگوی عثمانی در پی ایجاد هویتی متفاوت با آن بودند. از این رو طرح پادشاهی شیعی در برابر خلافت اسلامی عثمانی بنا نهاده شد. از سوی دیگر ایجاد وحدت بین اقوام پراکنده ایرانی در آن زمان، ضرورت طرح هویت واحد ایرانی را فراهم کرده بود».
BBC در ادامه با اتهام‌زنی به حکومت ایران و با نادیده گرفتن معنی جمهوری اسلامی ایران در مطلب خود آورده است: «جمهوری اسلامی با شعار اسلام‌گرایی در واکنش به ایرانی‌گری ظهور کرد اما نیازهای ایدئولوژیک سیاسی‌اش آن را به سمت ترکیب چالش‌برانگیزی از ایرانی‌گری افراطی و شیعه‌گرایی افراطی به جای اسلام‌گرایی آغازین کشاند».
