اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۳:۳۰:۵۵
اذان ظهر ۱۲:۰۱:۵۶
اذان مغرب ۱۹:۱۴:۵۹
طلوع آفتاب ۰۵:۰۶:۵۶
غروب آفتاب ۱۸:۵۵:۲۳
نیمه شب ۲۳:۱۳:۳۹
قیمت سکه و ارز
۱۳۹۱/۰۹/۲۵ - ۱۵:۵۱
نیم نگاهی به سریال جنجال برانگیز ترکیه و واقعیت های آن

ناگفته هایی از حریم نانوشته یک اسطوره دروغ

مخالفت دولتمردان ترکیه با«حریم سلطان» که انحراف اخلافی یک امپراطوری دروغ را به تصویر کشیده، ریشه در یک رویای فروخفته تاریخی دارد، یا واکنش طبیعی است به ناگفته هایی از یک رازهای مخوف یک اسطوره دروغ ترکیه.

 ناگفته هایی از حریم نانوشته یک اسطوره دروغ
سرویس فرهنگی « سراج24 » ؛ دولتمردان ترکیه که به گفته برخی از کارشناسان در سودای امپراتوری عثمانی به سر می برند، «حریم سلطان« را تحریف بخشی از تاریخ پر افتخار ترکیه امروزی می خوانند، آنان می پندارند او نه یک سلطان زن باره، بلکه اسطوره جهان گشای ترکیه است که پنجه های تخیل از رسیدن به ساحت حریمش کوتاه است. آیا سلطان سلیمان به راستی یک جهان گشای وارسته است یا آنکه به تعبیر همان جمله معروف که «تاریخ را فاتحان می نویسند» به مدد قدرت داغ و درفش خود را به نام یک قهرمان بی بدیل به تاریخ ترکیه و جهان تحمیل کرده است؟ زمانیکه گابریل گارسیا مارکز از نویسندگان نوبلیست مشهور جهان در «رمان ژنرال در هزار توی» سیمای متفاوتی از سیمین بولیوار قهرمان استقلال آمریکای لاتین ترسیم کرد، مورخان متعصب او را متهم به تحریف بخشی از تاریخ درخشان آمریکای لاتین کردند، اما او معتقد بود که آنها می خواهند با حذف بخشی از واقعیت های زندگی این قهرمان، به جای ترسیم یک انسان تاثیرگذار تاریخی، او را به دوران افسانه ها ببرند. البته نه این نویسنده کلمبیایی قصد داشت با نوشتن رمان چهره این اسطوره انقلابی را مخدوش سازد و نه سایر مردمان جهان در اهمیت مبارزات تاریخی وی برای استقلال کشورهای زیر یوغ استعمار اسپانیا تردیدی به خود راه می دهند. قصد واقعی او نشان دادن چهره ای انسانی و زمینی از سیمین بولیوار داشت. اما امروز جهانیان نه تنها در چهره سلطان سلیمان سیمای یک قهرمان را نمی بیند بلکه او را چهره ای خونریز در تاریخ می شناسند می شناسند که در خاطره مردمان بلاد غیر اسلامی چهره ای خشن از مسلمانان به جا گذاشت. همچنان که مردمان دوران حیاتش نیز جز کشت و کشتار و غارت و چپاول چیزی از حکومت وی به یاد نداشتند. «مسیح باز مصلوب» نیکوس کازانتزاکیس، نویسنده مشهور یونانی، تصویر روشنی از فساد، بی درایتی و همجنسگرایی امرای عثمامی در کشورهای چپاول شده به تصویر کشیده است. او در این رمان که مرثیه خوانی ارزش های از دست رفته اخلاقی است، یکی از عوامل انحطاط تمدن بزرگ یونان را ستم و غارت عثمانی و غلام بارگی همین امرای عثمانی می داند. با اینحال با نیم نگاهی به نام و محتوای رویداد می توان فهمید که آنطورها هم که ناسیونالیست های افراطی ترکیه می گویند، سازندگان این سریال در ترسیم چهره واقعی این سلطان قدرقدرت عثمانی جاده انصاف را نپیموده اند. چرا که در خلال نمایش عیاشی ها و خوشگذرانی های شاه عثمانی، جامعه ای نمایش می دهند، که بر خلاف سایر جوامع اسلامی، زنان در آن نقشی پررنگ ایفا می کنند. علاوه بر این نمادهای به کار رفته در سریال بیانگر سیستم حکومتی مقتدر و قانونی است. نام سریال « Muhteşe Yüzyıl » به معنی صد سال پر افتخار موید همین نکته است. البته به نظر می رسد که به نمایش کشیدن زندگی شخصی سلیمان شاه، که کمتر در سریال های تاریخی کشور مورد توجه می گیرد، مناقشه بر انگیز ترین موضوع باشد. چرا که دولت مردان ترکیه علاقه ندارند با اشاره به پاشنه آشیل سلطان یعنی حرمسرای او که نطفه زوال امپراتوری عثمانی در همین نقطه شکل گرفت، جهان گشایی ها و اقتدار عثمانی تحت الشعاع قرار گیرد. محور اصلی داستان در مورده زندگی کنیزک روسی ارتدکس زاده زیبارویی استن که شاه عثمانی آینده امپراتوری اش را در گرو این عشق می نهد و پایه اصلی پسر کشی و برادر کشی در قلمرو حکومت عثمانی پایه ریزی می شود. او یا ورود این کنیز به دریار یک دل نه بل صد دل عاشقش می شود و این محبوبیت ان نزد شاه، به مذاق زن اول شاه یعنی ماه دوران و حتی مادرشوهر خوش نمی آید و در این راه هرکاری برای خراب کردن حرم سلطان که نام قبلی اش الکساندر انجام می دهد. معشوقه ارتدکس زاده بر اثر تشویق های شاه عثمانی مسلمان می شود و نامش به حرم سلطان تغییر می یابد. تا اینجا به نظر می رسد سلطان سلیمان شاهی شریعت مدار است که حدود و ثغور شرعی را در خلوتش نیز رعایت می کند. شوهر مادر از غیبت شاه استفاده می کند تا کنیزک را شوهر دهد و به دینویسله شاه را از بیماری عشق او نجات دهد اما روشن می شود که او حامله است.. البته این نوشتار در پی انکار دستاوردهای سلطان سلیمان برای جغرافیای عثمانی آنروز نیست، خدماتی که او برای مردمان جغرافیای عثمانی آن روز به جا گذاشته است، چشمگیر است، او دهمین سلطان امپراتوری عثمانی است که از سال 1520 تا لحظه مرگش در سال 1566 بر امپراتوری عثمانی حکم راند و از این لحاظ طولانی‌ترین دوره سلطنت را در میان خاندان عثمانی داراست. او را در غرب با نام سلیمان باشکوه و در شرق با نام سلیمان قانونی می‌شناسند. از آن جهت به قانونی مشهور شد که سیستم قضایی امپراتوری عثمانی را به‌کلی بازسازی کرد. او در اروپای سده شانزدهم به عنوان سلطانی برجسته و والامقام مطرح گشته بود که مسئولیت امپراتوری عثمانی را در اوج قدرت نظامی، اقتصادی، و سیاسی‌اش بر عهده داشت. سلیمان، شخصاً ارتش عثمانی را برای فتح استحکامات دنیای مسیحیت در بلگراد، رودس، و اکثر مجارستان رهبری کرد اما در محاصره وین در سال 1529 ناکام ماند. او باریکه‌های بزرگی از شمال آفریقا که از غرب تا سر حدات الجزایر می‌رسید و همچنین قسمت اعظم خاورمیانه را طی منازعاتش با ایرانیان به انضمام خاک امپراتوری عثمانی درآورد. تحت رهبری او، ناوگان دریایی امپراتوری عثمانی بر دریاهای اطراف، از مدیترانه گرفته تا دریای سرخ و خلیج فارس، تسلط یافت. همچنین در مقام سلطان یک امپراتوری در حال گسترش، سلیمان شخصاً سردمدار ایجاد تغییراتی بنیادین در قانونگذاری امور مرتبط با جامعه، آموزش، مالیات، و حقوق جزایی شد. قوانینی که او وضع کرد تا سده‌ها پس از مرگ او، شاکله امپراتوری عثمانی را تشکیل می‌دادند. نه تنها خود شاعر و زرگری برجسته به شمار می‌آمد، بلکه همواره حامی و پشتیبان فرهنگ و هنر نیز بود و عصر طلایی هنر، ادبیات، و معماری امپراتوری عثمانی را خود شخصاً سرپرستی می‌کرد. (منبع ویکی پدیا) با همه اینها به گواهی تاریخ همین عشق نامشروع که اتفاقا محور سریال حریم سلطان است، پاشنه آشیلی است که انحطاط اخلاقی امپراتوری دروغ را کلید زد. کنیزکی که غنایم جنگی سلطان بود، تبدیل به اسب تروایی شد که قلعه های اخلاقی این امپراتوری عظیم را فتح کرد. سلطان سلیمان با زیر پا گذاشتن سنت‌ها و رسوم سلاطین پیشین، دل در عشق کنیزکی بست که با دسیسه‌چینی‌های او در مقام ملکه دربار و نفوذ و سلطه‌ای که بر سلیمان داشت، موجب شد سلطان سلیمان در سرمتی کامیابی هایش دستور قتل پسرش را صادر کند. فرزندی که قرار بود پس از پدر بر اریکه شاهنشاهی تکیه زند. پس از او سنت برادر کشی بر سر دنیای دون در حکومت عثمانی باب شد و این سنت ادامه داشت تا آنکه سلیم دوم، فرزند نامشروع این عشق، پس از مرگ پدر در سال 1566 به سلطنت رسید. همچنین او و سایر جانشینانش به جای دراز کردن دست مودت و همکاری به سوی شاهان وقت صفویه و تحکیم تمدن اسلامی در دورانی که غرب آرام آرام از خواب قرون بیدار می شد، هزینه های امپراتوری طویل المدت خود را صرف نزاع با شاهان صفوی که بخش بزرگی از مسلمانان در قلمرو حکومت آنان سکونت داشتند، کرد. جنگ هایی که جز فرسایش امکانات و سوزاندن فرصت های تاریخی برای آینده این منطقه مسلمانان نشین عاید دیگری نداشت.
اشتراک گذاری
نظرات کاربران
هفته نامه الکترونیکی
هفته‌نامه الکترونیکی سراج۲۴ - شماره ۲۴۶
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••