به گزارش «
سراج24»، انجمن دفاع از قربانیان تروریسم با ارسال نامهای به پارلمان فرانسه، حضور مریم رجوی در این پارلمان را شدیداً محکوم کرد.
در این نامه آمده است: سازمان مجاهدین خلق(منافقین) نه تنها دموکراتیک نبوده و دارای ساختار کاملاً دیکتاتوری است که با مظاهر دموکراسی نیز سر ستیز دارد. انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر ماه 1360 مصداق روشن در این زمینه است.
این گروه با سابقه ترور 12 هزار شهروند ایرانی، در یک اقدام هولناک تروریستی دفتر حزب حمهوری اسلامی را منفجر کرد. در این انفجار دهها نماینده مجلس جان باختند. هر یک از آنها همانند شما نمایندگان بخشی از جامعه بودند که در نتیجه تفکر تروریستی مجاهدین خلق از بین رفتند.
در این نامه آمده است: فرقه تروریستی مجاهدین خلق هنوز نسبت به این حادثه تروریستی و در کل گذشته تروریستیاش هیچگونه اظهار ندامتی نکرده است. آیا با چنین تفکر حذفی و تروریستی میتواند وانمود کند طرفدار دموکراسی است؟
انجمن در ادامه با جلب توجه پارلمانترهای فرانسوی به ماهیت فرقه مجاهدین خلق میافزاید: این گروه دارای ساختار فرقهای است که با دموکراسی ناسازگار است. بر اساس گزارش نهادهایی چون دیده بان حقوق بشر، فرقه مجاهدین خلق در سطح وسیع و گسترده حقوق اولیه اعضای این فرقه در پادگان اشرف که هم اکنون در کمپ لیبرتی مستقر هستند، را به شدت نقض میکند. این گزارش که با عنوان «خروج ممنوع» در سال 2005 میلادی منتشر شد، عملاً پرده از ابعاد هولناک نقض گسترده حقوق بشر در مناسبات این فرقه با اعضایش پرده برداشته است.
انجمن با اشاره به گزارش انستیتوی تحقیقات دفاع ملی آمریکا (رند) که برای اولین بار به صورت مفصل موارد نقض حقوق بشر در بین اعضای فرقه مجاهدین خلق را مطرح میکند، طلاق اجباری، ممنوعیت ازدواج، کنترل تمایلات جنسی اعضاء، ممانعت از برقراری ارتباط اعضا با خانواده، بیگاری، حبس، شکنجه و قتل افراد ناراضی را از موارد مطرح در گزارش رند یادآوری میکند.
نامه انجمن میافزاید: یکی دیگر از مولفههای فرقهای مجاهدین خلق کیش شخصیتی رهبران است. در ساختار مجاهدین خلق مسعود و مریم رجوی حرف اول و آخر را میزنند. این حقیقت را میتوان در انتخاب مریم رجوی به عنوان رهبری این گروه مشاهده کرد. نزدیک به هجده سال پیش رهبری گروه از سوی مسعود رجوی به وی هدیه داده شد. در آن روز پنج هزار نفر ساکن پادگان اشرف هیچگونه دخالتی در تعیین آنچه مجاهدین خلق «رئیس جمهور برگزیده مقاومت!» میخوانند، نداشتند. در طول این مدت نیز مریم رجوی بدون هیچ سازوکار انتخاباتی حتی ظاهری همچنان رئیس این گروه و به این عنوان معرفی میشود! آیا گروهی با این ساختار فرقهای و عدم رعایت ساده ترین قواعد دموکراتیک یعنی انتخابات که حتی دیکتاتورها نیز در ظاهر به آن تن میدهند، میتواند مدعی دموکراسی باشد؟ گروهی که بدترین موارد نقض حقوق بشر در خصوص اعضای خود دارد، میتواند مدافع حقوق بشر باشد؟
در نامه این انجمن متشکل از خانوادههای قربانی ترور با اشاره به سرنوشت نامعلوم مسعود رجوی سرکرده این گروهک و ناسازگاری این امر با بدیهی ترین اصول دموکراتیک آمده است: هیچگونه اطلاع دقیقی از مسعود رجوی دیگر سرکرده این فرقه در دست نیست. گفته میشود وی از سال 2003 به این سو زندگی مخفی در پیش گرفته است. هیچ یک از اعضا نیز حق سوال در خصوص وضعیت مسعود رجوی و محل زندگی او ندارند. چنین وضعیتی یادآور نحوه زندگی کسانی چون بن لادن است که سالها زندگی مخفیانه در پیش گرفته بود.
آیا این با دموکراسی سازگار است؟ چگونه یک گروه میتواند دم از دموکراسی بزند وقتی حتی نمیگوید، رهبرش کجاست و چرا به صورت مخفی زندگی میکند؟ آیا یک گروه مدعی دموکراسی نباید حداقل در خصوص سرنوشت رهبر خود و دلیل زندگی مخفی وی به افکار عمومی توضیح دهد؟