به گزارش « سراج24 »، پس از انتخابات ریاستجمهوری اخیر در ایران، مفهوم اعتدال، به شدت در ادبیات سیاسی کشور رواج یافت. در این میان، آنچه جالب مینماید، تلاش برای بازخوانی تاریخ و مصادرهی این مفهوم توسط رسانههای وابسته به جریانی خاص است. از جمله موضوعات مورد توجه برای این خوانش تاریخی، بحث مربوط به اعتدالیون و دموکراتها در دورهی مشروطه است. نکتهی جالب این است که اعتدال و اعتدالگرایی در آن زمان در برابر دموکراتها مورد استفاده قرار میگرفت که در آن زمان، با تأکید بر جدایی میان دین و سیاست، خواستار فصل جدید در تحولات سیاسیاجتماعی ایران بودند. حال و بر این اساس، میتوان مصادره از مفهوم اعتدال به سود این جریان را خوانشی منطبق بر واقعیت دانست؟ بازخوانی دوبارهی جریان اعتدالی مشروطه میتواند گرهگشای این واقعیت باشد.
حزب اجتماعیون اعتدالیون جزء دستاوردها و آموزههای بهمیراثمانده از مشروطه بود که انباشته بر تاریخ و فرهنگ ایرانی گردید. هرچند نخستین دورهی مجلس شورای ملی تنها در بزنگاه دو جناح سیاسی تجمیع شد، دورهی دوم آن، مقطعی برای شکلگیری نخستین نهادهای جمعی گردید که شاید با کمی تأنی بتوان از آن تحت عنوان «احزاب ایرانی» یاد کرد که فرهنگ بومی و بستر دیرینهی تاریخ و تجربهی ایرانی صحن غریبی برای این میراث غربی بود.
چرایی ایجاد اعتدالیون
چرایی پیدایش اجتماعیون اعتدالیون را باید در تقاطع اندیشگانی و عملی گروههای برآمده از مشروطه واکاوی کرد. در مشروطهی اول و نخستین دورهی مجلس، نظام حزبی شکل نگرفت و چیزی که ظهور و بروز یافت تنها شکلگیری مقدماتی جناحهایی بود که در برداشت تقیزاده، یکی جناح تندرو و دیگری جناح محافظهکاران بودند.[1]و در روزنامههای وابستهی خود، اعتدال را مذموم میشمرد.[2] در برابر این جریان، جریان دیگری نیز وجود داشت که با این تندرویها و دستهبندیها مخالف بود. این جریان، که روزنامهی مجلس را به مثابه تریبون خویش برگزیده بود، دستهبندی و پارتیبازی را در زمانهی طنازی نمیپسندید و آن چیزی را که به نام حزب در ایران در نشو و نما بود، نه«حزب سیاسی» که «حزبسازی شخصی» میخواند.[3] به تدریج و پس از فتح تهران، جریان تندرویی در سیاست ایران هویدا شد که نخست به انقلابی معروف شد
پس از آنکه این جریان از رویکرد سلبی خویش طرفی نبست و از دیگر سو، جریان تندرو، حزبش را بر پایهی انقلاب استوار ساخت، جریان معتدل نیز رفتهرفته به تجمیع خواستهای خود پرداخت و زمینهی شکلگیری اعتدالیون فراهم شد. در این میان، مقالاتی در مذمت تندروی در روزنامههای وابسته به این جریان منتشر گردید. برای نمونه، روزنامهی «وقت»، یکی دیگر از تریبونهای این جریان، با تاختن به دموکراتها، آنها را انقلابی و مایهی خرابی مملکت میخواند و اعتدال را از طریق روش طبیعت توجیه کرده و تعادل و موازنه را اساس همه چیز و سرّ بقا دانسته و مینویسد هر چیز که از تعادل خارج شود، منقلب، فاسد و منهدم میشود.[4]
این جریان تا بازگشت آیتالله بهبهانی از تبعید(نجف) ادامه داشت. پس از بازگشت آیتالله بهبهانی، این جریان به دور وی حلقه زده و چنان که در خاطرات یحیی دولتآبادی آمده است، از این پس، دستهی بزرگی از سپهدار اعظم، سردار محیی و جمعی از رجال و امرای درجهدوم به همراه آیتالله بهبهانی و جمعی از بازاریان، فرقهی اعتدال را تشکیل دادند و تمام اوقات خود را صرف بر هم زدن حوزهی انقلابیون تحت حمایت سردار اسعد، میکردند.[5]
اما بازگشایی دومین دورهی مجلس، مقطعی بود که شکلگیری رسمی و علنی احزاب را تعین بیشتری بخشید. با تشکیل مجلس و در هنگام بحث و بررسیها، جناحبندیهای مختلفی در صحن مجلس مشخص شد که به خصوص بعد از مرگ عضدالملک و در هنگام انتخاب نایبالسلطنه، نمود بیشتری یافت. مستوفیالممالک، کاندیدای جریان انقلابی، در برابر ناصرالملک، کاندیدای جریان اعتدالی، شکست خورد و همین امر موجب شد تا چنان که برخی چون شیخ رضا دهخوارقانی از رجال برجستهی دموکرات پیشبینی میکردند،«ناصرالملک به جهت نقشی که در اشاعهی مسلک اعتدالی داشت» «آن مسلک را از قول تنها بیرون آورده، به فعلیت هم برساند.»[6]
این پیشبینی محقق شد و ناصرالملک پس از نیابت در جلسهی 23 صفر 1329 قمری، درخواست روشن شدن عقیده و مرام اکثریت و اقلیت مجلس را کرد و اعلام داشت اصول پارلمانی به معنای واقعی باید در ایران مستقر شود و اقلیت، اکثریت و فراکسیونهای پارلمانی باید رویهی سیاسی خود را تعیین کنند. بدین ترتیب، فراکسیون اکثریت اعتدالی در مقابل اقلیت دموکرات گرد هم آمد و اعتدالیون را شکل داد.
احمد کسروی نیز در این باره، با تأکید بر نقش ناصرالملک، از پدید «آوردن» و نه «آمدن» اعتدالیون توسط ناصرالملک سخن میراند. همچنین نکتهی قابل توجه در نوشتار کسروی هنگامی است که میخواهد از ماهیت اعتدالیون بنویسد. آنها را دشمنان دموکراتها میخواند که توسط ناصرالملک یکی شدهاند.[7] این به معنای انشقاقی است که تحت یک مفهوم کلی دشمنی با دموکراتها یکی شدهاند و این به معنای اهمیت تقابل وجودی اعتدالیون با دموکراتهاست که تقابل با دموکراتها را بر اعتدالی بودن آنها برتری میدهد که این مسئله در بخشهای بعدی نوشتار مورد توجه قرار میگیرد و به خاصیت اعتدالیون بدل میگردد.
به هر حال، حزب اعتدالیون رسمیت یافت. برخی از پژوهشگران و نویسندگان تاریخ معینی را پیرامون ایجاد این حزب ذکر نکردهاند، اما اغلب موجودیت آن را با تشکیل دومین دورهی مجلس یکی میدانند. ملکالشعرای بهار نیز تاریخ تشکیل هر دو حزب اعتدالیون و دموکرات را در سال اول فتح تهران، یعنی 1327 هجری قمری، مطابق با 1908 میلادی، میداند.[8]
رسمیت یافتن اعتدالیون با انتشار مرامنامهی آنها در مطبعهی شاهنشاهی، به مدیریت حسین کسمایی، تکمیل شد. در این مرامنامه، اعلان و انتشار مسلک، بهترین وسیلهی جلب افرادی خوانده شده که مقصد آنها واحد و مقصودشان یکی است و سپس اتخاذ وسایل ترقی، با رعایت اصول تکامل، اهتمام در تزاید موجبات ثروت عمومی، جهد در تعمیم معارف و ازدیاد قوای نظامی موافق اصول جدیده و حفظ مناسبات خارجه در روابط سیاسی، تجاری و اقتصادی به مثابه اصول حزبی اعلان میگردد؛ اصولی که مورد حملهی دموکراتها واقع شد و پس از تنقیدنامهی محمدامین رسولزاده، از اعضای حزب دموکرات، به انتشار دستور مشروح مسلکی حزب منجر گردید و پاسخی به انتقادات عتابآمیز وی گشت. مبانی فکری و ویژگیهای این حزب در مشروح مرامنامهی این حزب نمود بیشتری یافت.
ویژگیهای اعتدالیون
ماهیت تقابلی، باورها و مبانی فکری و وضعیت و پایگاه اجتماعی اعتدالیون، دو محوری است که بررسی آنها نشان از مختصات ویژهی این حزب دارد.
تقابل با تندروها
از جمله ویژگیهای اعتدالیون باید به تقابل وجودی آنها با دموکراتها یا همان تندروها اشاره کرد که اصل وجودی و ماهیت آنها را شکل میدهد؛[9] امری که در پیدایش این حزب نیز مؤثر بود و به آن اشاره نیز شد. این حزب در دومین دورهی مجلس شورای ملی، به طور علنی و رسمی، فعالیت خود را آغاز کرد. آن هم در تقابل با حزب دموکرات که پیشینهاش به اجتماعیون عامیون و فرقهی سوسیال دموکراتهای قفقاز بازمیگشت. روزنامهی مجلس، تریبون رسمی اعتدالیون، هدف از تشکیل این حزب را پشتیبانی و تقویت مجلس در برابر تندروها برمیشمرد و میآورد:
«آنها همه وطنپرست بودند و چون قدرت و نفوذشان رشد کرد و دشمنانشان متحد شد، حزب خودشان را تشکیل دادند.»[10]
تقابل با دموکراتها، به مثابه مهمترین عامل ایجاد این حزب از سوی برخی، همچون شیخ رضا دهخوارقانی، از اعضای حزب دموکراتها، در کتاب «وقایع ناصری»، مورد تأیید قرار گرفته است.[11]
تقابل با تندروها به بزرگترین مختصات و ویژگی این حزب بدل گردیده بود؛ به نحوی که نام اعتدال را تحت تأثیر خود قرار داده بود. آنچه موجب تقویت این گزاره استنوع مواضعی است که حزب اعتدالیون در برابر دموکراتها داشت. همچنین آنچه در مرامنامهی این حزب نیز به مثابه اهداف آورده شده بود، نشان از یک سیاست خاص نبود، بلکه بیشتر تکذیب سیاستهای دموکراتها و نفی حزب رقیب بود و پاسخ به شبهههایی که دموکراتها پیرامون آنها ایجاد کرده بودند. این امر نشان از خط تقابلی داشت که هستهی اصلی این حزب، یعنی اعتدالیون را شکل میداد. این تقابل موجب شده بود تا اعتدالیون بر خلاف نامشان در برابر دموکراتها به جدال و جنجال دست یازند و موجبات هرجومرج و از سکه افتادن مجلس و انحلال آن را در مشارکت با دموکراتها فراهم آورند.
آمیختگی اسلام و سوسیالیسم
در مشروح نامهی مسلکی اعتدالیون، توضیح مفصلی راجع به مرامنامهی یکصفحهواندی پیشین و در جوابیهی تنقیدنامهی دموکراتها آورده شد که حول مباحث ایدئولوژیکی و اعتقادات سیاسی، عملی و اصلاحی شکل گرفته بود. عقیدهی اصلی که باور عمومی را در این حزب شکل میداد بر مبنای توسعهی تدریجی و بر اساس مبانی اسلام بود که به عدالت و مساوات آویخته بود. آنچه در این مشروح نامه برجسته بود ترکیبی از سوسیالیسم و اعتدال بود که در نام اجتماعیون اعتدالیون نیز وجود داشت.
آنچه موجب شده بود تا محمد رسولزاده، از رهبران دموکرات، در خصوص آن انتقاداتی را در تنقید این فرقه مطرح نماید؛ از جمله اینکه لفظ اعتدال از آن «الفاظ ستارالعیوبی» است که همه جا در زیر آن مقاصد وخیمی پنهان میشود و یا اینکه هویت اصلی اعتدالیون همه محافظهکاری مطرح در فرانسه است و اجتماعیون هم ترجمهی سوسیالیسم است. رسولزاده به تمسخر و حقارت، از اعتدالیون تحت عنوان «پهلوانان دروغکی» یاد میکند.[12]
این انتقادات موجب شد تا اعتدالیون به مشروح محورهای اصلی حزب خود بپردازند و در جواب رسولزاده بنویسند که طرز مترقیانهای را که مارکس و انژل و امثال آنها، از پیشروان معروف این طریقه، تعقیب کردهاند ترک کرده و سبک معتدلانه برنستن و آندروولد و امثال آنها را اتخاذ و پیروی مینمایند.[13]
آنچه در محورهای مرامنامهی این حزب همانند دموکراتها جلب توجه مینمود، توجیه مسلک و اصول فکری خویش با تفکر و اندیشهی اندیشمندان غربی و به خصوص سوسیالیستی بود. افزون بر این، اسلام به مثابه پیشزمینهی فکری آنها نیز نمود داشت. در واقع آنها سعی داشتند فکر و عقیدهی خود را علاوه بر توجیه سوسیالیستی و اندیشهی غربی، توجیه دینی نیز نمایند و بنابراین به آمیزهای اسلامیسوسیالیستی دست یافته بودند. از نظر آنها، علایق باطنی و تأثرات درونی موجب تزکیهی نفس و تصفیهی اخلاق و تکمیل اساس تربیت و تمدن حقیقی بود و برای رسیدن به این منظور، اهمیت و وجوب معتقدات مذهبی و تعلقات دینی، ثابت و لزوم حفظ اصول جامعه و حقایق عالیهی دینی بر عهدهی هیئت اجتماعی الزام مییابد.[14] بدین ترتیب، تفاوت آنها با دموکراتها را باید در تطبیق اصول سوسیالدموکراسی با مقتضیات جامعهی ایران و مسکوت گذاردن برخی از آنها دانست.
اسلام گوهر مقصود اعتدالیون
همان گونه که گذشت، اعتدالیون کوشیدند تا برای اصول خود مستندات شرعی بیابند و با به کار بردن وسیع اصطلاحات مذهبی، نظیر حقایق عالیهی دینی، وجوب معتقدات مذهبی و تعلقات دینی، تذهیب نفس و تزکیهی اخلاق، معتقدات دینی خود را آشکار سازند. در مرامنامهی آنها آمده بود این جمعیت اصل و اساس مسلک اجتماعی خود را که با حقیقت مقدسهی اسلام متوافی و از روی همان زمینه و اساس عالی است، بهترین نقشه و کاملترین طرز برای جلب سعادت عالم اجتماع بشری و ترقی اوضاع معیشت حوزهی انسانی یافته و پیروی مینمایند.[15] دستور مسلکی اولیهی این حزب، «اسلام» را «گوهر مقصود» میخواند[16]و در مقدمهی مشروح مسلکی خود نیز اصول و اساس مسلکی خود را با حقیقت مقدسهی اسلامیت متوافق اعلام کرده است و آن را همراه، سازگار و مؤثر برای ترقی عالم اجتماع بشر میشناسد.[17]
این گروه پیرو واقعگرایی بودند و به تفکیک مسائل عملی از آمال و اوهام میاندیشیدند؛ چرا که باور داشتند «میتوان از عالم فکر و آرزو تجاوز نموده و به مقام فعلیت برآمد...»[18]همین امر موجب شده بود تا در تقابل با دموکراتها، که به اذعان این حزب در آمال و اوهام بودند، به جدایی دین از سیاست نیندیشند و در برابر اصلاحات غیردینی دموکراتها در مجلس بایستند. آنها در شرح مرامنامهی خویش، وضع قوانین را به مناسبت افکار عامه و به اقتضای عادت و اخلاق عمومی و مذهب میدانند و با ناقص دانستن قواعد و قانون بشری در جلوگیری از طغیان شهوت و غضب، معتقدات مذهبی و تعلقات دینی را ضامن سلامت و سعادت عالم اجتماعی دانسته و لزوم حفظ اصول جامعه، حقایق عالیهی دین را بر عهدهی هیئت اجتماعی میدانند.[19]
افزون بر این موارد، هنگام سخن از تفکیک قوا، قوهی قضائیه را با هیئتهای شرعی و قوهی تشریعیه مترادف میگیرند[20] و بدین ترتیب، سیاست را با وجهی دینی میپوشانند. به هر حال، مرامنامهی این حزب از نخستین تلاشهایی بود که پس از قانون اساسی و متمم آن سعی کرد تا اصول دموکراسی غربی را با توجیهات شرعی تبیین و توجیه نماید. این ویژگی خاصّ اعتدالیون در تقابل با حزب دموکرات بود که در دیباچهی مرامنامهاش، حتی یک بار هم کلمهی اسلام نیامده بود و حتی محمدتقی بهار، از اعضای دموکرات، تأکید داشت اساس فرقهی دموکرات هیچ وقت حاوی وجههی مذهبی نخواهد شد.[21]
حمایت از طبقهی سنتی و روحانیت
در مقابل حزب دموکرات، که حامی و سخنگوی طبقهی روشنفکر جامعهی آن زمان به شمار میرفت، اعتدالیون از اشراف، زمینداران و طبقهی متوسط سنتی پشتیبانی میکرد. پایگاه اجتماعی اعضای برجستهی اعتدالیون، از روحانیون بلندمرتبه، دولتمردان باسابقه و ثروتمندان و ملاکین عمده تشکیل شده بود. یرواند آبراهامیان رهبران اعتدالیون را سپهدار، فرمانفرما، آیتالله بهبهانی و طباطبایی با حدود 43 نماینده میداند که ترکیبی از سیزده روحانی، ده زمیندار، ده کارمند دولت، نه تاجر و سه رئیس قبیله بود. وی بر این باور است ترکیب رهبری فرقه نیز همانند ترکیب اعضا بود. آیتالله طباطبایی و بهبهانی، دو مجتهد برجسته، سپهدار از زمینداران بزرگ شمال و شاهزاده عبدالحسین میرزا تحصیلکردهی اروپا و بزرگ خاندان اشرافی و فرمانفرما و داماد مظفرالدینشاه، که در دوران تصدی حکومت کرمان در سال 1285-1286 کمک ارزشمندی به نهضت مشروطه کرده بود، از اعضای این حزب بودند.[22] علیمحمد دولتآبادی و از روشنفکران دهخدا و مستشارالدوله نیز از اعضای مهم حزب اعتدالیون بودند. اکثریت متنفذین از دولتمردانی چون ناصرالملک و فرمانفرما نیز جزئی از این حزب بودند.[23]
بیشتر بازاریان نیز تحت نفوذ علمای سنتی، از اعتدالیون حمایت میکردند. این حمایت چنان هویدا بود که وزیر مختار انگلیس، قدرت اعتدالیون را بیشتر در بین روحانیون، تجار و صنعتگران میدانست.[24] حمایت این طبقات از حزب و پشتیبانی حزب از این طبقات در مرامنامهی حزب نیز نمایان بود. برای نمونه، پیرامون مالکیت در مرامنامه آمده بود اصول قابل اجرای اجتماعی مانع حقوق و مالکیت نبوده و سلب تملک اختصاصی اشخاص و افراد را نسبت به حقوق و اموال نخواهد کرد.[25] این امر به معنای حمایت از حقوق ملاکین و زمینداران بود. همچنین حمایت از روحانیت نیز در جایگاه اسلام به مثابه گوهر مقصود اعتدالیون نمود داشت.
فرجام سخن
اجتماعیون اعتدالیون را باید در تقابل با انقلابیون، تندروها یا همان دموکراتها تعریف کرد و مورد بررسی قرار داد. آنها با رویکردی واقعگرایانه به تغییر تدریجی میاندیشیدند. تقابل اعتدالیون و دموکراتها زمینه را برای شکست مشروطه و ناکامی مجلس مهیا ساخت؛ تجربهای که ضعف زمینههای فرهنگی ایران را در داشتن احزاب قوی به رخ میکشد و نشان میدهد اگر بستر فرهنگی برای تجربهی پارلمانداری نابالغ و کودک بود، برخورداری از احزاب نیز در چنین بستری، تنها، موجب حاکمیت هرجومرج بر تارک ایران گردید.
پینوشتها:
[1]سید حسن تقیزاده، زمینهی انقلاب مشروطیت ایران (سه خطابه)، تهران، نشر گام، 1336، ص 116.
[2]روزنامهی مجلس، س 4، ش 26، 5 رمضان 1327، ص 2.
[3]اشاره به مقالهای با عنوان بس بود در زمانهی طنازی دستهبازی و پارتیبازی در روزنامهی مجلس، پیشین، ص 1.
[4]ملکالشعرای بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی، ج 2، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1371، ص 11.
[5]یحیی دولتآبادی، حیات یحیی، تهران، عطار، 1371، ج 3، ص 129.
[6]شیخ رضا دهخوارقانی، وقایع ناصری و توضیح مرام، با مقدمهی علی سیاهپوش، تهران، دنیا، 1356، ص 37.
[7]احمد کسروی، تاریخ هجدهسالهی آذربایجان، بازماندهی تاریخ مشروطهی ایران، تهران، امیرکبیر، 1378، ص 154.
[8] ملکالشعرای بهار، پیشین.
[9]سید حسن تقیزاده، پیشین، ص 116.
[10]روزنامهی مجلس، شمارهی 23، 26 شوال 1328 هجری قمری.
[11] شیخ رضا دهخوارقانی، پیشین، ص 211.
[12]محمد رسولزاده، تنقید فرقهی اعتدالیون، به نقل از منصوره اتحادیه (گردآورنده)، مرامنامهها و نظامنامههای احزاب سیاسی ایران، تهران، نشر تاریخ ایران، چاپ یکم، 1361، ص 65.
[13]دستور مشروح مسلکی یا مرامنامهی حزب اجتماعیون اعتدالیون، همان، ص 96.
[14]منصوره اتحادیه، پیشین، ص 96 و 115.
[15]همان، ص 162.
[16]همان، ص 89.
[17] همان، ص 96.
[18]دستور مشروح مسلکی یا مرامنامهی حزب اجتماعیون اعتدالیون، همان، ص 175.
[19]همان، ص 189.
[20]همان، ص 179.
[21]محمدتقی بهار، روزنامهی نوبهار، 1329، شمارهی 32، ص 3.
[22]یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمهی احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، 1377، ص 132.
[23]محمدولی تنکابنی، یادداشتهای تنکابنی، به تصحیح الهیار خلعتبری، فضلالله کجوری، تهران، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، 1378، ص 125.
[24]آبراهامیان، پیشین، ص 132.
[25]دستور مشروح مسلکی یا مرامنامهی حزب اجتماعیون اعتدالیون، همان، ص 185.
منبع: برهان
اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۳:۴۵:۰۴
اذان ظهر ۱۲:۰۳:۰۴
اذان مغرب ۱۹:۰۶:۰۷
طلوع آفتاب ۰۵:۱۷:۳۹
غروب آفتاب ۱۸:۴۷:۰۰
نیمه شب ۲۳:۱۶:۳۲
قیمت سکه و ارز
یادداشت
•••
•••
•••
•••
توئیت ها و ویراستی های برگزیده
•••
•••
•••
•••
•••
اخبار استانها
•••
•••
•••
•••
•••
تورقی بر حیات اجتماعیون اعتدالیون؛
شاخصههای اعتدالیون چه بود؟
بازخوانی تاریخ مشروطهی ایران نشان میدهد که در تقابل میان دموکراتها و اعتدالیون، به عنوان اولین احزاب ایرانی، اعتدالیون بر شاخصههایی چون مقابله با تندروی، تأکید بسیار بر اسلام و حمایت بر طبقات سنتی و روحانیت پای میفشرند.
نظرات کاربران
پربازدیدترین ها
•••
•••
•••
•••
•••
•••
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••