اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۳:۴۳:۳۵
اذان ظهر ۱۲:۰۲:۵۵
اذان مغرب ۱۹:۰۷:۰۰
طلوع آفتاب ۰۵:۱۶:۳۰
غروب آفتاب ۱۸:۴۷:۵۰
نیمه شب ۲۳:۱۶:۱۳
قیمت سکه و ارز
۱۳۹۲/۰۷/۰۴ - ۰۱:۳۹

تحصیل در نشئگی، زندگی در خماری

بارها دیده شده است که دانشجویان برای فرار ازفشار امتحان و همچنین این عقیده غلط که برخی مواد اعتیاد زا ذهن را تقویت می کند و تمرکز را افزایش می دهد ،به ورطه هولناک اعتیاد می افتند.

 تحصیل در نشئگی، زندگی در خماری

به گزارش « سراج24 »، برخی می گریزند و برخی دیگر مستأصل و نا امید روی زمین می نشینند. دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند. او نیز می ایستد. حیران و هراسان. سر و وضعش با دیگران خیلی فرق می کند. شاید از جنس این ها نیست. این جا همه یا معتادند یا"ساقی"فروشنده مواد. آن هم از نوع"به ته خط رسیده"، همان ها که دیگر رگشان هم پیدا نمی شود برای تزریق. این جا آخر خط است برای آن ها ولی نه برای او...

کت و شلوار آبرومندی دارد و کفشی به پا، حتی موهایش رو به بالا شانه شده است. افسر نیروی انتظامی که می پرسد کیست و این جا چه می کند؟ جلو می روم تا پاسخش را بشنوم. می گوید مسافر است و تازه از راه رسیده بوده که ساک دستی و محتویات جیبش را زده اند.

سربازی از آن سو می آید و یک کیف خالی با خود می آورد. گویا یکی از آن ها که می گریخته آن را رها کرده. کیف اوست چون مدارک شناسایی اش هنوز سرجایش است؛"محسن- ک" کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی. ولی سوال بعدی مطرح می شود؛ این جا چه می‌کند؛ در اجتماع افراد خلافکار و . . . ؟ ابتدا سکوت می کند ولی در نهایت لب به اعتراف می گشاید: به مواد نیاز داشتم، راستش به شیشه اعتیاد دارم، آدرس این جا را به من داده بودند ولی به محض ورود به بهانه فروش مواد مرا به داخل یکی از این بیغوله ها بردند و به زور ساک و کیف پولم را دزدیدند.

حدود 10 سال پیش گزارشی کار کردم در باره اعتیاد و روند رو به گسترش آن. به خوبی به خاطر دارم که آن زمان یکی از مصاحبه‌های تأثیر گذار، مصاحبه با یک کارشناس ارشد اقتصاد بود که به گرد سپید"هروئین"معتاد شده بود.

در واقع آن زمان خودم هم از یافتن چنین سوژه نادری جا خورده بودم ولی این روزها متأسفانه کم نیستند تحصیل کردگان و نخبگانی که هر یک به نوعی و به دلیلی در دام اعتیاد گرفتار شده اند. همین چند وقت پیش با راننده‌ای آشنا شدم که خودروی پیکانش آخرین دارایی اش بود و پیش از آن به عنوان کارشناس ارشد کامپیوتر در یکی از شرکت های معتبر مشغول کار بوده و زندگی کاملی داشته است، تا زمانی که اسیر"شیشه"می شود و همه چیزش را می بازد. شما هم بی شک نمونه های زیادی را سراغ دارید. آتشی خانمان سوز که این بار به جان قشر تحصیل کرده ما افتاده است.

آمار هم تأیید می کند

حتماً شما هم از تحصیل کرده ها انتظار بیشتری دارید. با توجه به این انتظار اجتماعی، باور این واقعیت بسیار تلخ است که 37درصد معتادان تحصیلات عالی دارند و فقط 7 درصد از ۲میلیون معتاد کشور بی سوادند. در این بین 58 درصد مصرف کنندگان شیشه، 20 تا 30ساله ها هستند و البته 75 درصد آنان تحصیلات دیپلم، فوق دیپلم و کارشناسی دارند.

این ها نتایج پژوهش انجام شده توسط سازمان بهزیستی در مناطق 22 گانه شهر تهران است که چندی پیش توسط پایگاه خبری «فرارو» منتشر شد. گذشته از آن اعلام آمار 7 درصدی معتادان بی سواد توسط معاون مقابله با تقاضا در ستاد مبارزه با موادمخدر به این معناست که 93 درصد از آن ها، پیش از آن که به دوران مصرف اجباری پا بگذارند با درک تبلیغات و خواندن جراید حتما از خانمان سوز بودن این بلا آگاه بوده اند.

پس چه چیز سبب می شود تا همچنان مرگ، روزانه 11 نفر از معتادانی را که به آخر خط رسیده اند به کام خود فرو برد و 2/8 درصد پایتخت نشینان، مصرف شیشه را حداقل برای یک بار تجربه کنند؟ کارشناسان می گویند وقتی افراد، درباره مهارت های زندگی آموزش ندیده باشند؛ سر در گم و مستاصل در برابر امواج زندگی، نه تنها گام نخست را به سمت مصرف مواد بر می دارند بلکه تا به خود می آیند، مرز مصرف اجباری را رد کرده و به طور رسمی معتاد شده اند.

همچنین بیستم شهریور ماه بود که معاون کاهش تقاضا و توسعه مشارکت های مردمی ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور با بیان این که آمار نشان می دهد 22 درصد از استعمال کنندگان مواد مخدر مدرک کارشناسی دارند، اظهار داشت: تحصیلات 15 درصد دیگر از معتادان بالاتر از دیپلم است.

به گزارش ایسنا،"بابک دین پرست"در همایش بهبود یافتگان از اعتیاد اصفهان، با اشاره به این که 37 درصد معتادان کشور از قشرهای تحصیل کرده هستند، اظهار کرد: طبق آمار سال 90 در کشور یک میلیون و 325 هزار معتاد وجود داشته است.

مشاهدات دست اندر کاران

اگر این آمار درست باشد باید انتظار داشت که تعداد افراد تحصیل کرده ای هم که برای ترک اعتیاد مراجعه می کنند رو به افزایش باشد. تجارب درمان گران مهر تاییدی است بر این ادعا.

"سهیلا امیرزاده" پژوهشگر و درمانگر اعتیاد در این باره می گوید: هم اکنون اکثر معتادانی که برای درمان مراجعه می کنند و حتی معتادانی که هنوز مصرف کننده هستند، تحصیلات عالی دارند. اگر نخواهیم از کلمه اکثر استفاده کنیم، باید بگوییم تعداد تحصیل کرده ها بسیار زیاد است. آن چه مسلّم است این که سوءمصرف موادمخدر صنعتی در بین جامعه تحصیل کرده بیشتر دیده می شود.

وی متذکر می شود: معضل اعتیاد در جامعه ما در شرایطی است که هیچ کدام از گروه های اجتماعی از خطر اعتیاد در امان نیستند و دلیل آن شبکه مافیایی هوشمندی است که جهان اعتیاد را مدیریت می کند؛ در واقع ما با شبکه ای مواجه هستیم که برای همه مخاطبان برنامه دارد و بازاریابی می کند، بنابراین حتی افراد تحصیل کرده و دانشگاهی از این قاعده مستثنی نیستند.

امیرزاده اضافه می کند: عمده ترین عاملی که می تواند باعث آلوده شدن جمعیت دانشگاهی و فرهیخته ما به اعتیاد شود، باورهای غلطی است که در مورد سوءمصرف مواد محرک وجود دارد؛ چرا که این نوع مواد به اصطلاح صنعتی هستند و سنّتی نیستند.

وی به دانشجویان مراجعه کننده اشاره می کند و می گوید: یکی از محل های آسیبی که در این راستا ایجاد شده، روان گردان هاست و این باور غلط وجود دارد که این ها مواد مخدر نیستند یا این که عوارض اعتیادآوری ندارند و حتی باورهای مثبتی در این زمینه وجود دارد، مانند این که مصرف این مواد هیجان را افزایش می دهد، به داشتن حافظه بهتر یا شادتر زندگی کردن کمک می کند و با این گونه تبلیغات، مواد صنعتی وارد این گروه می شود.

وی تأکید می کند: سوء مصرف مواد صنعتی در بین جامعه تحصیل کرده بیشتر دیده می شود؛ در حالی که افرادی که تحصیلات پایین تری دارند در گذشته سوء مصرف موادشان با موادی مانند تریاک، هروئین و نظایر این ها بود.

بیکاری و سرخوردگی

موضوع بیکاری جوانان به ویژه در بخش دانش آموختگان امروز به یکی از آزار دهنده ترین مشکلات خانواده ها تبدیل شده است و در وضعیت فعلی کمتر خانواده ای را می توان یافت که جوان بیکار نداشته باشد. بر همین اساس و بر مبنای آمار مرکز آمار ایران هم اکنون حدود 3 میلیون جوان آماده به کار در کشور وجود دارد که بخش زیادی از آنان یعنی در حدود 70 درصدشان دانش آموخته دانشگاه هستند. به گفته کارشناسان همین عامل یکی از بزرگ ترین دلایل گرایش تحصیل کردگان به مواد مخدر و روان گردان است.

دکتر"غلامرضا اطمینان"آسیب شناس اجتماعی در این باره می‌گوید: تئوری های علوم اجتماعی ثابت کرده است که هرگاه راه‌های رسیدن افراد به اهدافشان دچار تنگنا شود یا این راه اشتباه باشد، آسیب های اجتماعی بزرگی بروز می کند که یکی از آن ها سرخوردگی اجتماعی است. طبیعی است که در افراد تحصیل کرده به واسطه تلاش و زحمتی که برای رسیدن به مدارج بالاتر متحمّل شده اند، دست نیافتن به اهدافشان با سرخوردگی های بزرگ تری همراه است. وقتی هم که فرد دچار سرخوردگی شد امکان روی آوری اش به مواد مخدر و روان گردان بیشتر می شود به ویژه روان گردان های صنعتی.

یک جامعه شناس دیگر نیز ضمن هشدار در مورد افزایش اعتیاد در جامعه دانشگاهی کشور، بیکاری را مهم ترین عامل گرایش دانش آموختگان به مواد مخدر می داند و با صراحت می گوید: عجیب نیست که اعتیاد میان قشر جوان و تحصیل کرده در حال افزایش است. دکتر"قرایی"توضیح می دهد: افزایش اعتیاد به ویژه گرایش به مواد مخدر صنعتی یکی از مهم ترین آسیب های اجتماعی است که متأسفانه در میان جوانان و حتّی در میان تحصیل کرده ها افزایش یافته است. البته از تحصیل کرده ها انتظار است که به دلیل دانش و بینشی که دارند کمتر به دام آسیب هایی مانند اعتیاد بیفتند، اما در کل باید دانست که دلایل مختلفی باعث می شود که جوانان به اعتیاد روی بیاورند.

این آسیب شناس اجتماعی اضافه می کند: وقتی در یک جامعه اعتیاد افزایش می یابد به این معناست که عواملی مانند تأمین معاش، تحکیم خانواده، محل زندگی، اعتقادات، کسب شغل مناسب، تأمین مسکن و ازدواج با مشکل مواجه شده است. خلاصه آن که مشکل اشتغال وجود دارد. به عبارت دیگر وقتی یک فرد تحصیل کرده موفق به یافتن شغلی متناسب با تحصیلاتش یا حتّی هرگونه شغلی نمی شود، در اثر سرخوردگی های اجتماعی به مواد مخدّر روی می آورد.

فقدان آموزش مهارت های زندگی

بیشتر کارشناسان دلیل اصلی بروز این آسیب اجتماعی خطرناک را فقدان آموزش های لازم در باره مهارت های زندگی و در نتیجه مواجهه غلط تحصیل کرده ها با مواد مخدّر می دانند. از آن جمله است دکتر «اطمینان» آسیب شناس اجتماعی که به این نکته اشاره می کند و می گوید: متأسفانه نظام پرورشی و تربیتی ما هماهنگ با نظام آموزشی پیش نرفته است. به عبارت دیگر ما در بعد آموزشی موفق عمل کرده ایم ولی در بعد پرورشی نا موفق بوده ایم. بنابراین جوانان و تحصیل کرده های ما روش های زندگی موفق و نحوه برخورد با چالش ها و مشکلات و حتّی افراد مختلف را نمی دانند. همین امر باعث می شود به سادگی دچار سرخوردگی اجتماعی شوند و زمینه برای گرایش به اعتیاد فراهم شود.

دکتر اطمینان تأکید می کند: البته نباید فقط از سازمان آموزش و پرورش توقع داشت که امور تربیتی را به نحو مطلوب انجام دهد. سایر دستگاه ها و به ویژه خانواده ها نیز باید همکاری کنند. ولی متأسفانه به تازگی خانواده ها این وظیفه خود را به گردن آموزش و پرورش می اندازند و آموزش و پرورش هم به گردن خانواده ها.

وی نقش تهاجم فرهنگی را در این آسیب اجتماعی، نقشی برجسته می بیند و می گوید: در زمینه حوزه سیاست بین الملل نیز نمی توان این واقعیت را نادیده گرفت که دشمنان خارجی از فلج شدن قشر تحصیل کرده کشور چندان هم بدشان نمی آید. بنابراین سال هاست که به صورت غیر مستقیم در این زمینه برنامه ریزی می کنند و چالش ها، کمبودها و برخی بی توجهی های داخلی نیز زمینه را برای دست یابی آن ها به اهدافشان فراهم کرده است.

از وی در باره راهکارهای کنترل این وضعیت می پرسم، می گوید: در قدم اوّل باید ابعاد پرورشی را تقویت و گسترده کرد و مهارت های زندگی را آموزش داد. پس از آن باید نیازهای افراد تحصیل کرده را شناخت و در جهت رفع آن ها برآمد. باید ایجاد انگیزه کرد و اشتغال به وجود آورد وگرنه تا زمانی که عوامل سرخوردگی در جامعه موجود باشد، نمی توان جلوی این روند فزاینده را گرفت.

از "سهیلا امیرزاده" پژوهشگر و درمانگر اعتیاد نیزدر باره دلیل اصلی این اتفاق می پرسم. وی با اشاره به این موضوع که نبود آموزش مهارت های زندگی برای جوانان، سبب بی دفاع ماندن آنان در برابر موادمحرک می شود، می گوید: بسیاری از جوانان اطلاعات فراوانی حتی درباره عوارض مصرف مواد مخدّر سنتی و صنعتی دارند اما این اطلاعات تبدیل به دانش و آگاهی نشده است. مثل رایانه ای که داده های فراوانی دارد اما این داده ها چون پردازش نشده سودی در پی نخواهد داشت. درباره معتادان نیز به همین ترتیب است. مراجعانی داریم که اطلاعات فراوانی دارند اما به دلیل این که آموزشی برای مواردی نظیر کنترل خشم یا ناامیدی ندیده اند، به دام اعتیاد می افتند.

او ادامه می دهد: آموزش مهارت های زندگی و ایمن کردن جوانان باید عملیاتی باشد و فرد را در مواجهه عملی با موضوع قرار دهد. تئوری بیان کردن راهکارها فایده نداردو فرد باید بداند چگونه خشمش را کنترل کند و هرچه در این زمینه به او آموزش تئوری بدهیم مثل درختی است که تنه اش پابرجاست و ما تنها شاخه هایش را قطع می کنیم.

امیرزاده نیز خاطرنشان می کند: رسالت پیش گیری از اعتیاد فقط بر عهده دستگاه های دولتی نیست، بلکه هر پدر و مادری باید اولین مربی و معلم و اولین کارشناس پیش گیری از اعتیاد باشند و فرزندانشان را در برابر خطر مصّون کنند.

اعتیاد از زمان دانشجویی

بارها دیده شده است که دانشجویان برای فرار ازفشار امتحان و همچنین این عقیده غلط که برخی مواد اعتیاد زا ذهن را تقویت می کند و تمرکز را افزایش می دهد ،به ورطه هولناک اعتیاد می افتند. افزایش گرایش تعدادی از دانشجویان به حشیش،گراس،شیشه وانواع قرص های اعتیاد آور نگرانی های بسیاری را به ویژه برای خانواده هایی که فرزندانشان را برای آینده ای بهتر روانه شهری دیگر می کنند، به وجود آورده است. به این ترتیب خطر اعتیاد نسل جوان و تحصیل کرده از همین جا آغاز می شود.

البته پدیده افزایش اعتیاد بین دانشجویان تنها مربوط به دانشجویان خوابگاهی نیست و نتایج تحقیقاتی که توسط دکتر"بوالهری" و دکتر"طارمیان"روان پزشکان عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران و زنجان در بین 3200 دانشجوی دانشگاه های علامه، امیرکبیر، تهران، علم و صنعت، تربیت معلم و دانشگاه هنر انجام شده است حاکی از آن است که به رغم آن چه تصور می شود، شیوع اعتیاد در بین دانشجویان خوابگاهی از غیر خوابگاهی بیشتر نیست .

چند سالی است که زمزمه هایی از رواج مصرف ریتالین بین دانشجویان از خوابگاه های دانشجویی شنیده می شود. قرص های ریتالین در وهله اول برای درمان یکی از انواع اختلال بیماری های روانی دوران کودکی به نام "بیش فعالی همراه با نقص توجه" استفاده می شود، در مواقعی نیز توسط پزشکان برای درمان بیماران مبتلا به " حمله خواب" تجویز می شود. همچنین ریتالین به عنوان دارویی با اثر سریع در درمان افسردگی کاربرد دارد. ولی در سال های اخیر مصرف خودسرانه این دارو در کشور ما رو به افزایش گذاشته است که ناآگاهی از آثار و ویژگی های این قرص می تواند نگران کننده باشد.

قرص «ریتالین» خواصی شبیه آمفتامین (همان قرصی که به اکستازی مشهور است) دارد و دانشجویان به دلیل تأثیر آن در درمان خواب آلودگی در طول روز، برای درس خواندن از آن به اشتباه و با این تصور که اعتیادآور نیست ،استفاده می کنند.

دکتر"میثم گویان"روان شناس، در این باره می گوید: افراد عادی که این قرص را مصرف می کنند مجبورند که پس از مدتی دوز آن را به طور صعودی بالا ببرند تا اثر فیزیولوژیکی مورد نظر را بر آن ها داشته باشد. مصرف این قرص در افراد عادی که دچار بیماری نیستند موجب به وجود آمدن حالت «تحمل» می شود و تمرکز را بالا می برد. تا زمانی که این قرص توسط فرد مصرف می شود، فرد بی خوابی و کم اشتهایی دارد اما کنار گذاشتن آن، همراه با پرخوابی و بی حس و حالی و پرخوری است. به این ترتیب افراد عادی که قرص ریتالین را مصرف می کنند ناچارند بعد از شب های امتحان نیز از آن استفاده کنند.

این روان شناس می گوید: مصرف این قرص بیشتر بین دانشجویانی است که مسئولیت شان بالاتر و امتحانشان سخت تر است؛ آنها ابتدا یک روز مانده به امتحان شروع به مصرف می کنند و ۲ نصفه قرص را مصرف می کنند اما آرام آرام به ۳ تا ۴ قرص در روز هم می رسند.

بی تردید پدیده های اجتماعی به ویژه مسئله پیچیده و چند بعدی مثل اعتیاد را نمی توان در قالب یک عنوان مثلاً جرم یا بیماری گنجاند. حتی اگر در مورد افراد تحصیل کرده باشد. اصولاً این برخورد ساده انگارانه است. در واقع اعتیاد، هم بیماری است؛ هم یکی از شاخه های تهاجم فرهنگی و هم یک انتخاب آزادانه. انتخابی که انسان می خواهد بدین وسیله از زیر بار مسئولیت ها شانه خالی کند.

در باره افراد تحصیل کرده با توجه به توقّعی که از آن ها وجود دارد حتّی می توان گفت اعتیاد یک جرم است. جرمی که در قبال خود، جامعه، بیت المال و وقت و هزینه ای که برای تخصص آن ها صرف شده است. اعتیاد انتخاب غلط فردی تحصیل کرده و آگاه تر است پس گناه و تقصیرش چند برابر است.

اعتیاد هم نتیجه برخی شرایط بد اجتماعی است و هم نتیجه سست شدن اعتقادات دینی ومذهبی و بهترین راه مهار آن دادن اطلاعات لازم به نسل جوان درباره مواد اعتیاد زا و عواقب استفاده از آن ها و آموزش خوداتکایی و مسئولیت پذیری به آنان است. یکی از بهترین روش ها این است که به تحصیل کردگانمان بیاموزیم فرار، راه رهایی از مشکلات نیست و نباید برای شانه خالی کردن از بار مسئولیت خود را به دنیای افیون بکشانند.باشگاه خبرنگاران

اشتراک گذاری
نظرات کاربران
هفته نامه الکترونیکی
هفته‌نامه الکترونیکی سراج۲۴ - شماره ۲۴۵
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••