به گزارش سراج24، جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر اصول و مبانی خویش همواره مذاکره و رابطه با آمریکا را مشروط به شرطهایی اساسی دانسته است. تحقق این شرطها میتواند راه مذاکره و رابطه را فراهم کند و عدم تحقق آنها راهی برای مذاکره و رابطه نمیگذارد.
اما آنهایی که خواب آمریکا را میبینند و تصور میکنند که امور عالم در دست آمریکاییهاست، چارهای نیست مگر این که دعا کنیم خدا بیدارشان کند.
بر خلاف تصور بسیاری، جمهوری اسلامی ایران از ابتدا در برابر آمریکا موضعی اصولی و مبنایی داشته است.
ایران در این موضعگیری جو زده و نااگاهانه عمل نکرده است و همواره منافع و اصول خویش را در نظر داشته است. از ابتدای انقلاب نیز با وجود این که آمریکا در حمایت از رژیم سفاک شاهنشاهی جنایات فراوانی کرده بود این امام خمینی رحمت الله علیه نبود که رابطه با آمریکا را قطع کرد بلکه این آمریکاییها بودند که دست به قطع روابط و تحریمهایی علیه ایران زدند.
در طول دوران حیات امام نیز مساله به همین منوال بود. امام هرگز نفرمودند که مذاکره یا رابطه با آمریکا حرام مطلق است و نباید انجام شود، بلکه همواره این رابطه را منوط به شرایطی میفرمودند و این شرایط را صریح و بدون رودربایستی بیان میکردند.
به عنوان مثال در سال 64 و در بحبوحه جنگ هنگامی که برخی سخن از رابطه با آمریکا را مطرح کردند ایشان به صراحت از مشروط بودن این رابطه سخن گفتند چنان که در صحیفه امام در جلد نوزدهم به صراحت تحت عنوان "مشروط بودن رابطه با آمریکا" آمده است: " و شما این نکته را توجه داشته باشید که ؛ آن قدرتی که شما را به استقلال و آزادی رساند، قدرت خدای تعالی بود، و تا وقتی که این عنایات الهی محفوظ باشد، هیچ قدرتی نمی تواند کاری بکند.
همان طور که در این جنگی که علیه ما به راه انداخته و ازهمه جا به دشمن ما کمک می کنند، مع ذلک همه ملت ما و جوانان ما و تمام کشور ما ایستاده اند و ما برای دفاع تا آخر ایستادهایم و دامنه تبلیغات هم علیه ما میدانید از کجاتا کجاست.
آن وقتی که فرانسه آن هواپیماها را به عراق فرستاد، چقدر تبلیغ کردند که کارتمام شد و صدام خارک را با خاک یکسان می کند. آن مسئله تمام شد، حال مسئله دیگری شروع کرده اند که ؛ هلیکوپترها و هواپیماهای تازه ای آمده و همه جا را می زند و فاصله بین خاک عراق تا خارک سیصد کیلومتر است و اینها پانصد کیلومتر را میزنند.
ما می دانیم ، اگر صدام یک روز هم قدرت این را داشته باشد که ایران و منافع ایران را به هم بزند، این کار را می کند و اگر نمی زند نمیتواند. در عین حال ، رادیوها مرتب میگویند که آنها میتوانند همه جا را بزنند. اینها می خواهند یک هیاهو راه بیندازند تا با آمریکا روابط داشته باشیم و ما دست از صدام برداریم و ما تا آخرایستادهایم و با آمریکا روابط ایجاد نخواهیم کرد، مگر این که آدم بشود و از ظلم کردن دست بردارد و از آن طرف دنیا نیاید در لبنان و نخواهد دستش را به طرف خلیج فارس دراز کند.
مادامی که آمریکا این طور است و آفریقای جنوبی آن طور عمل میکند واسرائیل هست، ما با آنها نمیتوانیم زندگی بکنیم . اسرائیل آدم شدنی نیست"[1].
همین مساله مشروط بودن رابطه با آمریکا را رهبر معظم انقلاب اسلامی در طول دوران رهبری خویش بارها بیان داشتهاند. مقام معظم رهبری نیز که خلف صالح خمینی کبیر بوده و هستند، هرگز نفرمودند که رابطه با آمریکا برای همیشه و در هر شرایطی حرام است بلکه آن را منوط به شرایطی اصولی و اساسی کردند و این شرایط را نیز به صراحت بیان داشته اند. در آخرین مورد از دست رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی خود در حرم رضوی در نوروز امسال (پیش از انتخابات ریاست جمهوری اخیر) به صراحت و تفصیل در این باره خاطر نشان ساختند:
"آمریکائیها مرتب از راههای گوناگون به ما پیغام میدهند که بیائید دربارهی مسئلهی هستهای گفتگو کنیم؛ هم به ما پیغام میدهند، هم در تبلیغات جهانیشان این را مطرح میکنند. مسئولین بلندپایه و مسئولین میانی آمریکا بارها و بارها میگویند بیائید در کنار گفتگوهای 1+ 5 که دربارهی مسائل هستهای بحث میکنند، آمریکا و جمهوری اسلامی دو به دو، دربارهی مسئلهی هستهای ایران بحث کنند.
من به این گفتگوها خوشبین نیستم. چرا؟ چون تجربههای گذشتهی ما نشان میدهد که گفتگو در منطق حضرات آمریکائی به این معنی نیست که بنشینیم تا به یک راه حل منطقی دست پیدا کنیم ــ منظورشان از گفتگو این نیست ــ منظورشان از گفتگو این است که بنشینیم حرف بزنیم تا شما نظر ما را قبول کنید! هدف، از اول اعلام شده است؛ باید نظر طرف مقابل قبول شود. لذا ما همیشه اعلام کردیم و گفتیم که این، گفتگو نیست؛ این، تحمیل است و ایران زیربار تحمیل نمیرود.
من به این اظهارات خوشبین نیستم، اما مخالفت هم ندارم. در این خصوص، چند مطلب را باید روشن کنم:
نکته اول: یک مطلب این است که آمریکائیها مرتب پیغام میدهند ــ گاهی مینویسند، گاهی پیغام میدهند ــ که ما قصد تغییر نظام اسلامی را نداریم؛ به ما اینجور میگویند. جواب این است که ما نگران این نیستیم که شما قصد تغییر نظام اسلامی را داشته باشید یا نداشته باشید، که حالا هی اصرار میکنید که ما این قصد را نداریم.
آن روزی هم که شما قصد تغییر نظام اسلامی را داشتید و این را بصراحت اعلام کردید، هیچ کاری نتوانستید انجام دهید، بعد از این هم نخواهید توانست انجام دهید.
نکتهی دوم: آمریکائیها مرتب و پیدرپی پیغام میدهند که ما در پیشنهادِ مذاکره منطقی صادقیم؛ یعنی صادقانه از شما میخواهیم که مذاکره کنید و مذاکره منطقی بکنیم؛ یعنی مذاکره تحمیلی نباشد. من در جواب میگویم: ما به شما بارها گفتهایم که در پی سلاح هستهای نیستیم، شما میگوئید باور نمیکنیم؛ ما چرا باید حرف شما را باور کنیم؟! وقتی شما حاضر نیستید یک سخن منطقی و صادقانه را قبول کنید، ما چرا باید حرفی را که شما میزنید ــ که خلاف آن بارها ثابت شده است ــ از شما قبول کنیم؟
برداشت ما این است که پیشنهاد مذاکره از سوی آمریکائیها، یک تاکتیک آمریکائی و برای فریب دادن افکار عمومی است؛ افکار عمومی دنیا و افکار عمومی مردممان. باید شما ثابت کنید این نیست؛میتوانید ثابت کنید؟ ثابت کنید.
همینجا من این را بگویم که از جملهی تاکتیکهای تبلیغاتی اینها این است که گاهی شایع میکنند که از طرف رهبری، کسانی با آمریکائیها مذاکره کردند؛ این هم یک تاکتیک تبلیغاتیِ دیگر و دروغ محض است.
تا کنون از سوی رهبری، هیچ کس با آنها مذاکره نکرده است. در چند مورد، در طول سالهای متمادی، در دولتهای گوناگون، کسانی بر سر موضوعات مقطعی ــ که ما هم مخالفتی نداشتیم ــ با آنها مذاکره کردهاند؛ اما مربوط به دولتها بوده است. البته همانها هم موظف بودهاند که خطوط قرمز رهبری را رعایت کنند؛ امروز هم موظفند و باید رعایت کنند.
نکتهی سوم: بر اساس تجربه و نگاه به صحنه، با دقت و کنجکاوی، برداشت ما این است که آمریکا مایل به تمام شدن مذاکرات هستهای نیست. آمریکائیها دوست ندارند گفتگوهای هستهای تمام شود و مناقشهی هستهای حل شود؛ وگرنه چنانچه آنها مایل به اتمام این مذاکرات و حل این مشکل بودند، راه حل، بسیار نزدیک و بسیار آسان بود. ایران در مسئلهی هستهای، فقط میخواهد حق غنیسازیِ او ــ که حق طبیعیاش است ــ از طرف دنیا شناخته شود؛ مسئولان کشورهائی که مدعی هستند، اعتراف کنند که ملت ایران حق دارد غنیسازی هستهای را برای اهداف صلحآمیز در کشورِ خودش و به دست خودش انجام دهد؛ این توقعِ زیادی است؟ این آن چیزی است که ما همیشه گفتهایم؛ آنها همین را نمیخواهند.
آنها میگویند ما نگرانی داریم که شما به سمت تولید سلاح هستهای بروید ــ چندتا کشور هم بیشتر نیستند، که اسم آوردم؛ اسم خودشان را میگذارند "جامعهی جهانی"! ــ میگویند جامعهی جهانی نگرانی دارد. نخیر، جامعهی جهانی هیچ نگرانی ندارد.
اکثر کشورهای دنیا طرف جمهوری اسلامی هستند و از خواستهی ما حمایت میکنند؛ چون خواستهی بحقی است. آمریکائیها اگر میخواستند مسئله حل شود، این راه حلِ بسیار آسانی بود؛ میتوانستند به حق غنی سازی برای ملت ایران اعتراف کنند؛ برای اینکه نگرانیای هم از آن جهات نداشته باشند، میتوانستند مقررات قانونی آژانس هستهای را هم اعمال کنند؛ ما هم از اول هیچ مخالفتی با اعمال این نظارتها و مقررات نداشتیم.
هر وقت نزدیک به راه حل میشویم، آمریکائیها یک سنگی میاندازند که جلوی راه حل گرفته شود. هدف آنها طبق تلقی و برداشتی که من دارم، این است که میخواهند این قضیه باقی بماند تا بهانهای باشد برای فشار؛ که آن فشارها ــ همان طور که خودشان گفتند ــ برای فلج کردن ملت ایران است. البته به کوری چشم دشمن، ملت ایران فلج نخواهد شد.
نکتهی چهارم و آخر در این مسئله این است که اگر آمریکائیها صادقانه میخواهند کار تمام شود، بنده راه حل را ارائه میدهم. راه حل این است: آمریکائیها از دشمنی با جمهوری اسلامی دست بردارند، از دشمنی با ملت ایران دست بردارند. پیشنهاد مذاکره، حرف منطقی و متین و مستدلی نیست؛ حرف درست این است. اگر میخواهند مشکلات فیمابین وجود نداشته باشد ــ که میگویند ما میخواهیم بین ایران و آمریکا مشکلی وجود نداشته باشد ــ دست از دشمنی بردارند.[2]
بر این اساس میتوان بیان داشت که موضع نظام جمهوری اسلامی دستخوش تغییری اساسی نشده است و هنوز نظام بر مواضع اصولی و ارزشهای خویش پای میفشرد و این طرف غربی است که باید شرایط مورد نظر ایران را فراهم نماید و زمینه مذاکره و یا حتی رابطه را فراهم کند.
**آنها که خواب آمریکا را میبینند
اما در این میانه هستند که کسانی که خواب آمریکا میبینند و غایت آمال و کعبه آرزوهایشان رابطه و مذاکره با آمریکاست. این افراد ساده لوحانه تصور میکنند که با مذاکره با آمریکا در هر شرایطی و با رابطه با آمریکا آن هم به هر نحوی مشکلات کشور حل میشود و همه مسائل برطرف میشود و هر چه مشکل هست ناپدید میشود و آمریکا به آنها و کشورشان خدمت خواهد کرد و دست از مخالفت و مشکل آفرینی بر میدارد. این اوهام و این تصورات باطل این افراد را به خواب و تخیل کشانده است.
به راستی آیا دیگر کشورهایی که با آمریکا رابطه دارند همه مشکلاتشان حل شده است. آیا پاکستان و افغانستان و عراق و مصر و ترکیه و عربستان و ... هیچ مشکلی ندارند و آمریکا برای آنها مشکلی را حل کرده است. اصولا خود غربیها که در معضل اقتصادی چند سال اخیر دست و پا میزنند آیا هیچ مشکلی ندارند و موفق بودهاند.
پس این تصور خام که کلید حل مشکلات کشور در خارج است را باید رها کرد. مذاکره و رابطه با آمریکا با رعایت شرایط آن شاید بتواند گامی در جهت حل مشکلات باشد و از سوی دیگر هم اگر در رعایت شرایط کوتاهی شود میتواند گامی در جهت افزودن به مشکلات باشد.
از این روست که در برابر این انسانهای متوهم تنها کاری که میشود کرد این است که دعا کنیم که خدا اینها را بیدار کند. چنان که امام راحل عظیم الشان ملت ایران چنین میکردند و بیان داشتند: "و من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی ما را بیدار کند و افراد ملت ما را بیدار کند. آنهایی که در خواب هستند، آنهایی که باز هم خواب میینند، آنهایی که خواب امریکا را میبینند خدا بیدارشان کند، توجه بهشان بدهد"[3]
شب گذشته "باراک اوباما" رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا بار دیگر ادعا کرد آمریکا به دنبال تغییر نظام در ایران نیست و در کنار این ادعای واهی، بار دیگر دروغ های بسیار دیگری نسبت به ایران و سوریه و نقش ایران در بحران منطقه به زبان آورد که نشان میدهد امریکا هنوز از اصول خود نسبت به مخالفت و دشمنی با ایران دست برنداشته است و رئیس جمهور کشورمان به درستی هگام صحبتهای سراسر دروغ مقام ارشد کاخ سفید غایب بود زیرا آمریکا سی و چهار سال است که دروغهای خود را با ادبیات متفاوت تکرار میکند.
از سوی دیگر، پایبند بودن دیپلماسی آمریکایی به دشمنی و عدم توجه به استدلالهای منطقی مقام ایرانی آنجایی مشخص میشود که حتی "جان کری" به عوان وزیر خارجه آمریکا حاضر به نشستن پای صحبتهای حسن روحانی نشده و به همراه تیم رژیم صهیونیستی مجمع عمومی سازمان ملل را ترک میکند.