اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۳:۲۷:۰۰
اذان ظهر ۱۲:۰۱:۴۶
اذان مغرب ۱۹:۱۷:۳۸
طلوع آفتاب ۰۵:۰۴:۰۶
غروب آفتاب ۱۸:۵۷:۵۲
نیمه شب ۲۳:۱۲:۵۶
قیمت سکه و ارز
۱۳۹۲/۰۶/۰۱ - ۱۳:۱۱
وبلاگ تلنگر منتشر کرد؛

دل‌نوشته‌ای برای برای "هادی"؛ شهید مستند‌سازی که زود از دستش دادیم

بار اولی که دیدمت را کاملا به یادت دارم. در مسجد نشسته بودی و به درد و دل‌های بچه‌های محل و دغدغه‌هایشان گوش می‌دادی تا شاید بتوانی گره‌ای از گره مشکلاتشان باز کنی یا حتی قدمی برایشان برداری...

دل‌نوشته‌ای برای برای

به گزارش سراج24 و به نقل از وبلاگ تلنگر، بار اولی که دیدمت را کاملا به یادت دارم. در مسجد نشسته بودی و به درد و دل‌های بچه‌های محل و دغدغه‌هایشان گوش می‌دادی تا شاید بتوانی گره‌ای از گره مشکلاتشان باز کنی یا حتی قدمی برایشان برداری...

زمانی که در همان دیدار اول به گفت‌وکو با هم پرداختیم از دغدغه‌هایت در عرصه فرهنگ گفتی و کم‌کاری‌هایمان تا هر ۲ احساس مسئولیت بیشتری کنیم برای گام برداشتن در مسیری که نسبت به آن مسئولیم...

یادم نمی‌رود که چه ایده و برنامه‌هایی داشتی برای تابستان بچه محل‌هایی که به نیکی از آنها یاد می‌کردی...

«هادی» ار همان دیدار اول، از آن سخنان، برخورد صمیمی و نگاه آرامت دریافتم که به دنبال آنی که اگر می‌توانی کاری کنی تا عمرت به غفلت نگذرد...

بعدها که می‌دیدمت دیگر در حال سخن گفتن نبودی بلکه در حال انجام عملی برای همان بچه‌ محل‌ها بودی که پیش از آن یادشان می‌کردی...

هنوز با یاد دارم که هیچگاه با صدای بلند با کسی سخن نگفتی، همواره به دنبال انجام کارهایی بودی که خیلی‌ها از آن فرار می‌کزدند...

شب‌های قدر امسال را به یاد دارم که حتی تا بعد از سحر هم در مسجد بودی تا نکند خانه خدا را رها کنی آنهم در حالتی که کارهایی زیادی برای انجام دادن بر زمان‌مانده بود...

یادم نرفته دوربینی را که همواره در دست داشتی، البته در عرصه مستند و خبر گمنام بودی اما گمنامیت از عدم انجام به وظیفه نبود، از اینرو بود که دوس نداشتی در کاری نامت باشد...

«هادی باغبانی» به یاد ندارم در محل کسی از تو بد گفته باشد، نه اینکه چون رفته‌ای میخواهیم خوب برایت بگویم، «نه»، خوب گفتنمان از خوب بودنت بود...

حتی شب شهادتت را فراموش نکرده‌ام، آن زمانی که در کوچه قدم میزدم تا مثلا با خودم خلوتی کرده باشم، از بغض بچه‌های محل، پیراهن سیاهشان و عکست که به دیوار خورده بود فهمیدم شهید شده‌ای...

شبی که همه سیاه پوشت شدند، شبی که هر کس خبر شهادتت را می‌شنید بغض می‌کرد و به نیکی تو را یاد می‌کرد...

«هادی» اکنون که درحال نوشتن برایت هستم، بغض گلویم را می‌فشارد، چون می‌دانم که چه کسی از میانمان رفته است و چه زود از دستت دادیم...

فقط "هادی" قرارمان باشد برای قیامت؛ به قول آوینی، «ای شهید! ای آن که بر کرانه ازلی و ابدی وجود برنشسته‌ای، دستی برآر و ما قبرستان نشینان این عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش ...»

اشتراک گذاری
نظرات کاربران
هفته نامه الکترونیکی
هفته‌نامه الکترونیکی سراج۲۴ - شماره ۲۴۷
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••