![پیروزی روحانی نشان دهنده تغییر اهداف حکومت نیست بلکه تنها روند بازی تغییر خواهد کرد](https://seraj24.ir/images/news/30406/thumbs/30406.jpg)
به گزارش « سراج24 » نتیجه انتخابات ایران نشان دهنده آن بود که پیش بینیهای کارشناسان مسائل ایران و سیاستمداران غرب اشتباه از آب در آمد. مردم ایران با شرکت در انتخابات نشان دادند خواهان تغییر در سیاستهای خارجی و تجدید نظر در روابط بین ایران و جهان هستند نه تغییر حکومت.
اندیشکده «روابط بینالملل فرانسه» در گزارشی به قلم «کلمنت ترمه» نوشت: پیروزی یک نامزد روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ایران، با بسیاری از تحلیلهای رسانههای غربی و کارشناسان سیاستهای ایران در تناقض است. کارشناسان به اصطلاح نو محافظهکار، سعی داشتهاند نتیجه انتخابات را به عنوان پیامد مستقیم سیاست تحریمها، که به طور رسمی برای ایجاد تحول در سیاست هستهای ایران به کار گرفته شده بود، در نظر گیرند. اکثر کارشناسان غربی امور ایران اصرار داشتند که الگوی فرآیند انتخابات ریاست جمهوری 2009 را به رقابت 2013 نیز تعمیم دهند و چنین نتیجه میگرفتند که رهبر جمهوری اسلامی، نتایج انتخابات را مهندسی خواهد کرد. با توجه به این طرز فکر، گمان میشد که «سعید جلیلی» بیشترین شانس را برای پیروزی در انتخابات داشته باشد.
پیش بینیهای سیاستمداران غرب در مورد انتخابات اشتباه از آب در آمد
با این حال، نتیجه نهایی نشان داد که هرگونه تحلیل سیاسی که سعی در پیشبینی فرآیند انتخابات داشته، از لحاظ روششناختی محدودیتهایی داشته است. علاوه بر این، یکی از مشکلات دیدگاه غربی در مورد سیاستهای ایران، منشور ایدئولوژیکی است که ایران از طریق آن در رسانههای غربی، به ویژه فرانسه، به تصویر کشیده میشود[1]. این دیدگاه بر قدرتمند شدن دستگاههای امنیتی درون کشور اسلامی و دستکاری احساسات عمومی توسط سران سیاسی به منظور افزایش اقتدار دولت تأکید داشت. بدون انکار اهمیت دستگاههای امنیتی در عملکرد حکومت اسلامی، به ویژه پس از تظاهرات ژوئن 2009، باید توجه داشت که سران حکومت هنوز به اندازه کافی به خود مطمئن بودهاند که اجازه دهند کاندیدایی انتخاب شود که بیش از همه با فضای امنیتی فزاینده در طول دو دوره ریاست جمهوری «محمود احمدینژاد» مخالفت داشته است.
جمهوری اسلامی دموکراسی یا تئوکراسی مشارکتی؟
- یک تئوکراسی مشارکتی
علاوه بر اینها، بسیاری از کارشناسان غربی فراموش میکنند که با وجود تئوکراسی جمهوری اسلامی ایران[2]، هنوز یک بعد مشارکتی نیز در این حکومت وجود دارد. جا دارد در اینجا به نام جناح اصلاحطلب، یعنی «مشارکت» ، اشاره داشته باشیم. به عبارت دیگر، جمهوری اسلامی نه یک جمهوری و نه یک دموکراسی اسلامی است، بلکه یک تئوکراسی مشارکتی میباشد. انتخاب «حسن روحانی» یادآور ضرورت اتکا به مشارکت مردمی از طریق یک فرآیند انتخاباتی برای حکومت اسلامی ایران است. این اتفاق همچنین نشانهای از تمایل اکثریت مردم ایران به واقعگرایی و استفاده از رأی خود در جهت تأثیرگذاری بر آینده کشورشان است.
انتخاب «روحانی» تأییدی بر نقش روحانیت به عنوان یک گروه اجتماعی درون حکومت اسلامی
انتخاب «روحانی» تأییدی بر نقش روحانیت به عنوان یک گروه اجتماعی درون حکومت اسلامی نیز هست. نیروهای نظامی از طریق روبنای انقلابی، همچنان تحت کنترل روحانیت هستند. شخصیت محکم و قدرتمند «حسن روحانی» در مقایسه با شخصیت آرام «خاتمی»، رئیس جمهور اصلاحطلب سابق، تجربیات سابق «روحانی» به عنوان یکی از نخبگان سیاسی پس از انقلاب، و سمت سابق وی به عنوان عضوی از نهاد رسمیِ مسئول سیاستهای خارجی (شورای عالی امنیت ملی)، همگی مزیتهایی است که بر فرآیند تصمیمگیریهای سطح بالای حکومت اسلامی تأثیر خواهد داشت.
تحریمها در شکلدهی نتیجه انتخابات نقش تعیینکنندهای داشتهاند
- موفقیت سیاست تحریمها
دیدگاههای نو محافظهکاران، پس از تأکید بر بیمعنا بودن انتخابات ریاست جمهوری در یک حکومت مذهبی، بر نقش تحریمهای غرب در تأثیرگذاری بر نتیجه انتخابات متمرکز است. بر اساس این دیدگاه، تحریمها در شکلدهی نتیجه انتخابات نقش تعیینکنندهای داشتهاند. عجیب است که این تحلیلها را از زبان همان تحلیلگرانی میشنویم که اعتقاد داشتند انتخابات با توجه به ماهیت ویژه حکومت اسلامی، بیمعنا و بیهوده است.
روحانی واقعگراترین نامزد انتخاباتی بود
شرایط وخیم اقتصادی در درون ایران، هم نتیجه تحریمهای یکجانبه غربی و هم نتیجه سوء مدیریتهای بسیار زیاد در طول دو دوره ریاست جمهوری «احمدینژاد» است. بنابراین پیروزی «روحانی» را میتوان با اذعان او به اوضاع واقعی اقتصاد ایران مرتبط دانست. بنابراین نتیجه این انتخابات را میتوان بیش از آن که پیامد فشار اقتصادی خارجی دانست، پیروزی واقعگراترین نامزد در نظر گرفت.
انتخاب روحانی نشان دهنده تغییر اهداف حکومت نیست
نتیجه این انتخابات ریاست جمهوری ایران، بر خلاف استراتژی تغییر اهداف حکومت که از طرف تندروترین حامیان سیاست تحریمگذاری علیه ایران در غرب ترویج میشود، به معنای «تغییر حکومت در ایران نیست، بلکه تنها روند بازی را تغییر خواهد داد» .[3]
پیام مردم ایران به دولت؛ در روابط میان ایران و جهان باید تجدید نظر شود
شخصیت بحثبرانگیز «احمدینژاد» مانعی بود که اکنون از سر راه برداشته شده و نماینده جدید ایران در عرصه جهانی میتواند کاملاً از منافع ایرانیان دفاع کند. علاوه بر این، انتخاب «روحانی» پیام مردم را به نظام ابلاغ کرد، این که لازم است در روابط میان ایران و جهان تجدید نظر شود. به عبارت دیگر، باید رویکرد واقعگرایانهتری برای نجات از تنزل بیشتر وضعیت اقتصادی کشور اتخاذ گردد. معضلات اقتصادی برای توضیح پیروزی «روحانی» در انتخابات مسئلهای حیاتی است. با این حال، به نظر من، این اتفاق نتیجه اشتیاق مردم نسبت به یک رویکرد واقعگرایانهتر در توازن بخشیدن به اهداف هستهای و منافع ملی اقتصادی است.
تحریمهای سختگیرانه و سوء مدیریت اقتصادی موانع اصلی در پیشرفت ایران
در واقع، این وعدهای است که «روحانی» در مبارزات انتخاباتی خود به مردم داده بود. باید منتظر ماند و توانایی او در از میان برداشتن دو مانع اصلی برای پیشرفت کشور، یعنی تحریمهای سخت و سوء مدیریت اقتصادی، را مورد بررسی قرار داد. چشمانداز تغییر در روابط میان غرب و ایران، به توانایی میانهروها و واقعگرایانِ هر دو طرف، در کاستن از نفوذ و تأثیر تندروها در فرآیند تصمیمگیری بستگی خواهد داشت.
پیش بینی آینده سیاسی ایران ناممکن است
- نظریه «غافلگیری» ،یک نقطه ضعف متدلوژیک
دو فاکتور اصلی در نظریه رایج «غافلگیری» در تحلیلهای سیاستهای ایران وجود دارد. نخست اینکه پس از گذشت 34 سال از انقلاب اسلامی (تقریباً) غیر قابل پیشبینی سال 1979، پیشبینی آینده سیاسی ایران همچنان ناممکن است. دوم اینکه، باید ناتوانی دانشمندان علوم اجتماعی در بهکارگیری مدلهای پایای توضیحی به منظور تشریح عملکرد جمهوری اسلامی ایران را هم در نظر گرفت. در این خصوص، نخستین «غافلگیری» برای تحلیلگران سیاسی در نخستین دور انتخاب «محمود احمدینژاد» ، یکی از اعضای جناح اصولگرایان در سال 2005 جوانه زد. این رویداد سیاسی با مدل تحلیلی بکار گرفته شده در تاریخ معاصر جمهوری اسلامی (که بر اساس انقلاب فرانسه پس از سال 1789 پایهریزی شده بود)، در تناقض بود. بر اساس این مدل، جمهوری اسلامی ایران باید به آهستگی از یک دوره ترور و وحشت وارد یک فاز ترمیدوری (حرکت دوری انقلابها) میشد. پس از درگذشت بنیانگذار انقلاب، جمهوری اسلامی وارد یک ترمیدور شد، اما انتخاب «احمدینژاد» دقت رویکرد تطبیقی میان دو فرآیند انقلابی (انقلاب اسلامی ایران و انقلاب فرانسه) را کاهش داد. تلاش برای استفاده از یک برچسب سیاسی نظیر «دموکراسی اسلامی»، «حکومت استبدادی» یا «دموکراسی مردمی» برای جمهوری اسلامی، شاید از دیدگاه تئوری مفید باشد اما هرگز یک روند ثابت برای درک پویاییهای سیاسی در ایران معاصر را فراهم نخواهد ساخت.
برنامه سیاسی روحانی از اصول ایدئولوژیک آیتالله «خمینی» پایهریزی شده است
- مسئله مصالحه ملی
انتخاب «حسن روحانی» هم یک تکامل سیستماتیک است (تلاشی برای پایان بخشیدن به رویدادهای معروف به فتنه در سال 2009) و هم مظهر اراده اکثریت مردم ایران در حمایت از پیوستن کشورشان به جامعه جهانی میباشد. رئیس جمهور جدید احتمالاً تلاش خواهد کرد تا ائتلافی از محافظهکاران عملگرا و جناح اصلاحطلب ایجاد نماید. نخبگان سیاسی از نیاز به رسیدگی به مشکلات درازمدت و اختلافات داخلی که از زمان درگذشت آیتالله «خمینی» (1989) مانع بهرهوری نظام شده و با ظهور جنبش سبز پس از ژوئن 2009 به اوج خود رسیدهاند، آگاه هستند. یک شرط ضروری برای موفقیت، از میان رفتن مبارزات داخلی همیشگی (درگیریهای جناحی) و دستیابی به یک فرآیند تصمیمگیری آشتیجویانهتر است که به قدرت اجرایی اجازه دهد تصمیمات مثبتی را در جهت پیوستن ایران به «جامعه بینالملل» اتخاذ نماید. برنامه سیاسی رئیس جمهور جدید بر اساس تفاسیر «رفسنجانی» از اصول ایدئولوژیک آیتالله «خمینی» پایهریزی شده است. سیاستها بر اساس نظریات تکاملطلبانه شکل گرفتهاند: دفاع از عملگرایی در اجرای سیاست خارجی و امور اقتصادی به منظور اجتناب از هرگونه دستورکار دموکراتیزه سیاسی و سازمانی. «روحانی» در این زمینه با پیروی از دستورالعملهای آیتالله خمینی، با نظامی سازی فعالیتهای سیاسی در ایران نیز مخالف است.[4]
سخنرانی نهایی رهبر بود که به ایران اجازه چنین موفقیتی داد
«روحانی» پس از انتخابات اظهار داشت که سخنرانی رهبر در روز پیش از انتخابات، به وی اجازه داد پیروز گردد: «سخنرانی نهایی رهبر بود که به ایران اجازه داد به چنین موفقیتی دست یابد» .[5] در واقع رهبر در روز پیش از انتخابات برای نخستین بار از زمانی که در سال 1989 به قدرت رسید، اذعان داشت که جمهوری اسلامی در درون ایران مخالفانی هم دارد، وی در سخنان خود اظهار داشت: «ممکن است برخی افراد، به هر دلیلی، از نظام حمایت نکنند، اما آنها باید حداقل از کشور خود پشتیبانی کنند».[6]
آیا برنامه هستهای ایران بهانهای است که غرب از طریق آن حکومت ایران را تغییر دهد؟
این سخنان جدید نشانگر آگاهی تئوکراسی مشارکتی از نقاط ضعف و کاستیهای دموکراتیک خود است. در نتیجه، مأموریت رئیس جمهور جدید، افزایش مشروعیت نظام اسلامی و افزایش مشارکت مردمی درون کشور خواهد بود. با توجه به عملگرا بودن «حسن روحانی» ، او در مدیریت روابط شخصی خود با رهبر و در عین حال افزایش وفاداری مردم به نظام، وظیفه دشواری در پیش خواهد داشت. با این حال، رهبر احتمالاً در ماه اول فعالیت «روحانی»، به عنوان پاداشی برای مبارزات انتخاباتی موفقیتآمیز او که باعث شد مردم به پای صندوقهای رأی بیایند، فضای کافی برای مانور را در اختیار وی خواهد گذاشت. بنابراین، باید منتظر ماند و دید که آیا غرب آماده سازش و مصالحه هست یا همانطور که یکی از نامزدهای محافظهکار ایدئولوژیک (حداد عادل) در طول یکی از مناظرات انتخاباتی در مورد سیاست خارجی اظهار داشت، برنامه هستهای ایران تنها بهانهای است که غرب از طریق آن سعی دارد حکومت ایران را تغییر دهد.