*قبله ذرات عالم و جولان سریال «رحیل» در هفت شهر عشق

به گزارش سراج24؛ بسیاری عشق را علاقه شدید دانسته و برخی از عالمان عرصه پزشکی نیز سعی کرده اند وجود آن در انسان را مربوط به ترشح هورمون های خاص بدانند.

فلاسفه نیز تعریف دیگری از پدیده عشق داشته و تلاش دارند آن را از دید خود معنا کنند.برخی هم آن را منطقی ندانسته و از امور هیجانی آدمی می دانند.

عرفا نیز معنای دیگری از عشق دارند که برای رسیدن به حقیقت آن باید مراحلی را از سر بگذرانند.

سریال رحیل که اخیرا فصل دوم آن روی آنتن رفته در کنار ماجراجویی های سیاسی خود، جایی ویژه نیز برای عشق و طلب در روایت خود درنظر گرفته. در مرکزیت سریال اصلان را داریم با بازی قابل توجه علی عباسی‌زاده. اصلان سریال «رحیل» با دیدن سیمای محا،نه یک دل،بلکه صد دل شیفته او شده.قرار خویش از دست داده و برای وصال به محبوب دست به خطر می زند. علاقه اصلان به محا عشقی زمینی است.برای همین تلاش می کند تا به هر نحوی که شده معشوق خویش را به دست آورد. وی که دل از کف داده است،ادامه زندگی بدون محا برایش غیرممکن می نماید.

محا که کتب بیشمار خوانده و معنی عشق واقعی را در اشعار عمان سامانی یافته،با مشکلات آن آشناست و می داند که آغاز این راه و ادامه آن،سراسر سختی است و باید صبوری پیشه کند.

اصلان که به معنای واقعی عشق نرسیده،ناشکیبایی کرده و خویش را به خطر می اندازد.او نیز مانند محا کتاب هایی را خوانده است،از جمله مثنوی عمان سامانی،اما هنوز به عمق آن پی نبرده.
پدرش که صحاف دربار است و امانتدار محابانو،به علاقه پسرش به این دختر درباری پی برده است،اما می داند که این راهی است پرخطر که ورود و عبور از آن،کار هرکسی نیست. ابتدا سعی می کند پسرش را قانع کرده و او را وادارد از عشق محا که جز بلا و سختی دستاوردی نخواهد داشت،دست بردارد،اما اصلان گوش نصیحت پذیر ندارد.

پافشاری اصلان بر عشق خویش،پدر را برآن می دارد مانند مرادی که خود هفت وادی یا هفت شهر عشق را شناخته یا آن را طی کرده، فانوس راه اصلان شود.

پدر، ابتدا از خطرات این راه پرمخاطره می گوید و هشدار می دهد،اما وقتی رفتار محا و گرفتاری های پیش راه،اصلان را پخته تر می کند،او را به سوی هفت وادی که عطار نیشابوری در «هفت شهر عشق» آورده سوق می دهد:

وادی اول:طلب
وادی دوم:عشق
وادی سوم:معرفت
وادی چهارم:استغنا
وادی پنجم:توحید
وادی ششم:حیرت
وادی هفتم:فقر و فنا

پدر،مراحل را یک به یک برای اصلان تبیین می کند و او نیز که دست به هرکاری می زد تا به محابانو برسد،در می یابد که عشق به محا بهانه ای بوده تا او به خود آید و به عشق واقعی رسیده و فناءفی الله شود.

اصلان مردانه پای به هفت وادی عشق نهاده و مرحله به مرحله با راهنمایی مراد خویش -که ابتدا پدرش و بعد انگار خود محاست- علی رغم وجود سختی ها و مشکلات پیش می رود تا شش وادی را پشت سر گذاشته و به وادی هفتم که همان فقر و فناست برسد.

اصلان نیز مانند عاشقان واقعی و عارفان حقیقی،زندگی زمینی را بر خود حرام می کند تا محرم حضرت دوست شود و در این بین به جز پدر و معشوق، در عین حال کاراکترهای ذبیح و شیخ احمد را نباید نادیده گرفت که این دومی هم داستانش کاملا متاثر از عمان سامانی است. 

ویژگی عرفانی رحیل آن است که سعی نکرده فلسفه عرفان و هفت وادی عطار را با پیچیدگی ارائه کند بلکه سعی سازندگان سریال آن بوده که با کلام روان و شیوا و بی هر گونه پیچیدگی، هفت وادی عشق را در قالب یک داستان جذاب ارائه کنند آن هم با بازیگران توانا از چند نسل.

هر که در هفت شهر عشق غور کرده تعریف خودش را دارد از عطار و در سریال رحیل هم با تعریف خاص رامین عباسی‌زاده طراح و تهیه‌کننده سریال از هفت شهر عشق روبروییم؛ درست مثل سریال اسبق این تهیه‌کننده با عنوان "شمس العماره" که در گونه کمدی کاراکتر اصلی مراتب خود را در گذر از چند مرحله داشت، در اینجا نیز طی مراتب در ساختار تاریخی حادثه ای روی می‌دهد و محا خودخواسته مسیری را می‌رود که به دام زمان میفتد و اصلان خودخواسته از خطرات استقبال می‌کند و این معنایی ندارد جز آن که اصلان و محا توأمان به شهر هفتم عشق یعنی فنا می‌رسند تا این بیت عطار به ذهن برسد: عقل مست لعل جان افزای توست/قبله ذرات عالم روی توست.

حسن منفردنیاکی(روزنامه‌نگار)