به گزارش سراج24؛ نگاه لیبرالی به اقتصاد نسخهای است که آمریکا برای کشورها میپیچد تا به واسطهی آن با جلب نظرها، خیال خام به آنها بفروشد و نفوذ خود را بر آن کشور بیشتر کند. در این رویکرد که معتقد است میبایست آزادی مطلق در اقتصاد کشور حاکم شود، هیچگاه این دیدگاه به نتیجه نخواهد رسید؛ چراکه این شیوه از برنامهی اقتصادی هیچگاه به شکل مطلق در کشوری نمیتواند اجرا شود.
این نگاه به اقتصاد ضد مفاهیمی چون رفاه و عدالت است. در نگاهی اجمالی به نمونههای این تفکر میتوان به خاویر میلی، اقتصاددان لیبرتارین آرژانتینی، که امروز به عنوان رئیس جمهور جدید این کشور نیز معرفی میشود، اشاره کرد. او توانست با تاکید بر مفاهیم این نوع از اقتصاد آرای عمومی را جلب کند. او معتقد است که اقتصاد برزیل و چین نتیجهبخش نبوده و او تنها تمایل دارد به رابطه بیشتر با ایالات متحده بپردازد.
این رویکرد مورد توجه آمریکا نیز قرار میگیرد؛ چراکه آنها تلاش میکنند با سلطهی این تفکر، نفوذ دلار را در کشورها بیشتر کنند تا اقتصاد خود را از نابودی نجات دهند. در ایران نیز برخی جریانها معتقد به اجرای این شیوه از برنامههای اقتصادی هستند.
محمدرضا یوسفی شیخرباط، استاد اقتصاد سیاسی و کارشناس این حوزه، در گفتوگو با سراج24 دربارهی این نگرش و ابعاد تاثیرگذار آن بر اقتصاد کشور گفت: در علم اقتصاد زمانی که بازارها را معرفی میکنیم، به چند نوع بازار میپردازیم. در یک طرف بازار رقابت کامل و در طرف دیگر بازار انحصار کامل قرار دارد و با یکدیگر مقایسه میشود. در بازار رقابت کامل تولیدکنندگان و مصرفکنندگان ذرهای هستند؛ به این معنا که ارادهی خود را بر اقتصاد تحمیل نمیکنند و نمیتوانند قیمتگذار باشند. در بازار رقابت کامل، اطلاعات وجود دارد، رفاه به حداکثر میرسد، قیمتها به پایینترین سطح میرسند و کالاها بیشتر در اختیار مردم قرار میگیرد.
وی در ادامه افزود: البته این شرایط در ایدهآلترین در اقتصاد مطرح میشود که در مقابل آن بازارهای انحصار کامل و انحصار چندجانبه قرار دارد. در این نوع از اقتصاد هم قیمتگذاری صورت میگیرد و اراده خود را بر اقتصاد تحمیل میکند.
این کارشناس اظهار داشت: اجرای اقتصاد رقابتی یا همان اقتصاد بازار ایدهآل رویکردی خوب و درست است و در تاریخ اسلامی هم همینطور عمل شده است. به عنوان مثال زمانی که قیمتها افزایش پیدا میکرد و کمبود ایجاد میشد، پیامبر اسلام(ص) تعیین قیمتها را نمیپذیرند و تاکید میکردند که بازار باید قیمتگذاری کند.
وی ادامه داد: نکتهای که در این مورد وجود دارد این است که در این مورد باید واقعیتهای روز اقتصاد کشور نیز در نظر گرفته شود. وضعیتی که اکنون کشور ما در آن قرار دارد، فاصله زیادی با این ایدهآل دارد و ما ناچارا ا نوعی اقتصاد شبهدولتی مواجه هستیم که در این نوع از اقتصاد هم با قیمتگذاری مواجه هستیم. آنچه اهمیت پیدا میکند این است که ما چگونه از یک وضعیت اقتصادی این چنینی به وضعیتی ایدهآل برسیم.
این استاد علوم اقتصاد سیاسی در خصوص رویکرد برخی جریانها در دفاع از اقتصاد بازار بیان کرد: این نوع تفکر خیلی زود دربارهی برنامههایی چون کوچک کردن دولت صحبت میکنند و باتوجه به ساختاری که در کشور ما وجود دارد، اگر به این شیوه پیش برویم هیچگاه این ایدهآل عملی نخواهد شد و حتی ممکن است وضعیت بدتر نیز بشود.
وی اشاره کرد: نمونهای از همین اقدامات که در دهه هفتاد توسط همین طیف سیاسی انجام شد و موفق نبود، اجرای برنامههای خصوصیسازی در کشور بود. امروز چند دهه از خصوصیسازی در کشور میگذرد و باید عملکرد آنها مورد بررسی قرار گیرد که آیا توانستهاند این شیوه از تغییرات را به خوبی اجرا کنند یا نه؟ آیا این تغییرات تاثیرگذار بوده است؟
این کارشناس اقتصاد سیاسی تاکید کرد: خصوصیسازی در کشور ما به شکل واقعی اجرا نشده است. من با ایدهآل اقتصاد رقابتی مشکلی ندارم اما جریان حامی آن توجهی به چگونگی اجرای آن ندارند و نمیتوانند به درستی آن را تبیین کنند. شکلگیری رقابت کامل در بازار نیازمند زیرساختهایی است که تا زمانی که آنها شکل نگیرند، ما نمیتوانیم دولت را کوچک و یا سایر اقدامات برای تحقق این هدف را عملی کنیم.
یوسفی ابراز داشت: جریان حامی اقتصاد رقابتی معتقد بود که باید نرخ ارز آزاد باشد اما همین نگرش مجبور شد تا نرخ ارز را خود تعیین کند. نقدی که به این رویکرد وجود دارد این است که حامیان این نگرش به تغییرات زیرساختی توجه کافی ندارند. این جریان تصور میکند میتواند در کوتاهترین زمان و با وضع برخی سیاستها به این هدف دست پیدا کند درحالی که بدون توجه به مسائل زیرساختی و شرایط کشور، حرکت به سمت چنین اقتصادی نتیجهی خوبی به همراه نخواهد داشت.
وی همچنین در خصوص تفکر وابستگی اقتصادی به آمریکا برای تحقق رشد اقتصادی در کشور خاطر نشان کرد: بخشی از مشکلات اقتصادی ما هم زیرساختهای اساسی و ساختار درونی ما است و بخشی دیگر به روابط بینالمللی مرتبط میشود. هر کدام از این عوامل سهمی در بهبود یا تضعیف وضعیت اقتصادی دارد. ما در وضعیت تحریم قرار داریم و فشارهایی به کشورمان تحمیل شده است اما این بدان معنا نیست که در صورت بهبود روابط، مشکلات ما هم برطرف شود. ما مشکلات ساختاری و زیرساختی داریم که میبایست در ابتدا این مسائل برطرف شود تا بخش عمدهای از مشکلات اقتصادی برطرف شود.