به گزارش سراج24؛ به نقل از ایکنا، محمدجواد گودینی نویسنده، و پژوهشگر دینی، در یادداشتی که به مناسبت سالروز شهادت امام کاظم(ع) در اختیار ایکنا، قرار داده به بیان نکاتی درباره سیره عملی ایشان پرداخته است. در ادامه متن یادداشت را میخوانید؛
امام موسی بن جعفر(ع) در سحرگاه روز یکشنبه یا سه شنبه ماه صفر سال ۱۲۸ هجری (چهار سال پیش از سقوط خلافت اموی و روی کار آمدن عباسیان)، میان مکه و مدینه دیده به جهان گشود. هنگام ولادت حضرت کاظم(ع)، پدرش امام جعفر بن محمد الصادق(ع) تازه از مراسم حج فارغ شده بود.
کنیه امام هفتم(ع) ابوالحسن یا ابوالحسن اول است و به ابو ابراهیم نیز شهره بوده که البته کنیه مشهور، همان ابوالحسن است. امام کاظم(ع) را به دلیل راز و نیاز با معبود بینیاز، عبادت فراوان و بویژه شب زنده داری بسیار، عبد صالح لقب نهادند. از القاب دیگر امام هفتم(ع) میتوان به نفس زکیّه، وَفیّ، زَین المُتهَجِّدین، أمین، صابر و زاهر اشاره نمود. (تذکرة الخواص، ج۲ ص۴۵۹).
مشهورترین لقب امام هفتم(ع)، کاظم است؛ امام(ع) در فروخوردن خشم، حلم، بردباری و تحمل سختیهای روزگار و شکیبایی بر دشواریها و آزارهای دشمنان، یگانه دوران بوده و از میان ویژگیهای نیک و سجاهای اخلاقی و صفات آراستهاش، حلم، بردباری و فروخوردن خشم، تجلی بیشتری یافته و امام هفتم(ع) با عنوان کاظم مشهور شده است.
پدرش امام ششم حضرت صادق آل محمد(ص) و مادر بزرگوارش بانویی اندلسیة (یا مغربیه) به نام حمیده بوده است. مادر امام کاظم(ع) بانویی برجسته و پاک نهاد بوده که فرزندی خجسته از او متولد شد که بسی فخر و شرافت است. در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که همسرش حمیده را از هر گونه آلودگی و رجس پاک و پاکیزه توصیف فرموده است. (سفینة البحار، ج۲ ص۳۴۲).
امام هفتم حضرت کاظم(ع) را باب الحوائج نیز نامیدهاند که از پرآوازهترین القاب آن امام همام(ع) به شمار میرود. درباره علت نامیده شدن حضرت موسی بن جعفر(ع) به باب الحوائج، نقل است زنی را دیدند که در بغداد میدود و بسیار مضطرب است؛ چرا که پسر آن زن را گرفته و در بند کرده بودند. به او گفتند: به کجا میروی، پاسخ داد: نزد موسی بن جعفر(ع) [و به مضجع نورانی امام«ع» پناه میآورم].
مردی از روی تمسخر به آن زن گفت: او که خود در زندان از دنیا رفت. [مقصودش این بود که اگر از امام کاری ساخته بود، خودش را از حبس میرهانید]. آن زن که از آن سخن کنایهدار بسیار آزرده شده بود، گفت: خدایا به حق آن کسی که در حبس کشته شد [امام هفتم]، قدرت خود را به من نشان ده. پس از اندک مدتی پسر آن زن از حبس نجات یافت و به سلامت نزد مادرش بازگشت. (الامام موسی الکاظم(ع)، ص۱۲).
مردم مدینه، امام کاظم(ع) را زین المتهجدین به معنی زیور شب زنده داران، نامیده بودند و امام هفتم(ع) را به دلیل خویشتنداری در هنگام خشم، شکیبایی در برابر رفتار ستمگران و بدیهای جباران زمان، کاظم مینامیدند و این لقب، مشهورترین لقب امام ابوالحسن موسی بن جعفر(ع) به شمار میرود. (بحار الأنوار، ج۴۸ ص۱۰۴).
امام کاظم(ع) داناترین شخص در روزگار خود و با قرآن کریم بسیار انس داشته و صوت امام در تلاوت کلام وحی، از همگان نیکوتر و دلنشین تر بوده است. امام هفتم(ع) را راهب بنی هاشم، الکهف الحصین (پناهگاه استوار و مستحکم) و نور أهل بیت الوحی نیز میگفتند. (الامام موسی بن جعفر(ع) علو فی الحیاة و خلود فی الممات، ص۲۳).
امام هفتم(ع) میراث گرانبهای نبوت را پس از شهادت پدرش صادق آل محمد(ع) تحویل گرفت و عهدهدار مقام خطیر امامت گردید. آن امام وارسته و بزرگوار، وارث علم نبوت از پدران طاهرینش به شمار رفته و در تبار جایگاهی بس رفیع داشته و از سلاله پیامبر اکرم(ص)، امیر مومنان(ع)، فاطمه زهرا سرور زنان جهان و ائمه طاهرین بوده است. نقش انگشتر پیشوای هفتم حضرت موسی بن جعفر(ع) این جمله بوده است: حَسبِیَ اللهُ. (به معنای: خدا مرا کافی است).
امام موسی بن جعفر(ع) از دوران کودکی، دریای مواجی از علم، خرد، بردباری و فضیلتهای اخلاقی بوده و میراثدار علوم انبیا، حقایق دین و اسرار شریعت بوده است.
امام هفتم که آراسته به صفات نیک و سجایای اخلاقی فراوان بوده، از صدای نیکویی نیز برخوردار بوده و صدایش از همگان نیکتر و دلنشینتر بوده و هنگامی که قرآن را تلاوت میفرمود، با صدایی اندوهگین میخواند و شنودگان به گریه میافتادند.
امام موسی بن جعفر(ع) در عبادت، وارستگی، حلم، شکیبایی در برابر تلخیها و ناکامیهای زندگی و مشکلات تحمیل شده از سوی مخالفان و دشمنان و نیز ستمگری و بدخویی دشمنان، بخشش و سخاوت، مهربانی نسبت به خانواده، گذشت از خطای دیگران و دیگر فضیلتهای اخلاقی و انسانی یگانه روزگار بوده و کسی را نمیتوان با آن امام همام هم وزن و هم طراز دانست.
درباره گذشت و بخشش امام هفتم از خطاکاران، به حکایت ذیل اشاره میشود:
در مدینه مردی بود که با امام موسی کاظم(ع) دشمنی کرده و گاهی به آن بزرگوار آزار رسانده و به آن جناب دشنام میگفت. آن مرد ناسزاگو، هر زمان که پیشوای هفتم را میدید، به جدش امیر مومنان دشنام میداد. این اوضاع مدتی ادامه داشت که برخی از نزدیکان و دلدادگان به امام عرض کردند: اگر اجازه فرمایید، ما این مرد فاسق و بدزبان را به قتل رسانیم.
اما حضرت کاظم(ع) آنان را از آن مرد بازداشت و از این که به او آزاری روا دارند، به شدت نهی فرمود. تا آنکه امام کاظم(ع) روزی پرسید آن مرد دشنامگو کجاست؟ به آن حضرت گفتند: در اطراف مدینه زمینی داشته و اکنون مشغول کشاورزی است.
امام موسی بن جعفر(ع) بر مرکب خویش سوار گردید و از مدینه برای دیدن آن مرد، به سمت زمینش در حرکت شد. هنگامی که به زمین آن مرد رسید، داخل زمین کشاورزی گردید و آن مرد بیادب، صدا میزد که کشاورزی ما را پایمال مکن و از آنجا نیا.
امام به راه خود ادامه داد و هنگامی که به آن مرد دشنامگو رسید، با روی گشاده و لبی خندان با او شروع به سخن کرد و از او پرسید چه مقدار برای کشاورزیاش هزینه کرده است؟ آن مرد پاسخ داد: صد اشرفی.
امام فرمود: چه مقدار امید داری بهرهمند شوی؟
آن مرد پاسخ داد: من غیب نمیدانم.
امام کاظم(ع) با مهربانی فرمود: گفتم چه اندازه امید داری نفع ببری؟
پاسخ داد: امید دارم دویست اشرفی عائدم شود.
امام کاظم(ع) در این هنگام کیسه زری را بیرون آورده که در آن سیصد اشرفی بود؛ آن کیسه را به آن مرد دشنام گو تقدیم کرده و فرمود: این را بگیر؛ کشاورزیات نیز باقی است و خداوند ترا به آنچه امید داری، روزی میفرماید.
آن مرد که انتظار این رفتار سخاوتمندانه از آن دریای کرم را نداشت، برخاست و سرِ آن امام همام را که این چنین با دشمنان خویش با عطوفت، مهربانی و سخاوت رفتار مینماید، بوسید و از آن امام خواست از خطاهای او درگذشته و او را ببخشد.
امام کاظم(ع) تبسم نمود و بازگشت. پس از این رویداد، آن مرد که پیشتر امام را آماج بیاحترامی و آزار خویش قرار میداد، امام موسی بن جعفر(ع) را در مسجد دید و هنگامی که نگاهش به چهره آسمانی امام(ع) افتاد، این آیه را خواند: اللهُ أعلَمُ حَیثُ یَجعَلُ رِسَالَتَهُ (أنعام/ ۱۲۴) خداوند میداند [تنها خداوند است که میداند] رسالت خود را کجا قرار دهد [و چه کسانی مستحق دریافت نبوت از سوی خدا هستند و امام هفتم«ع» از سلاله و نسل نبوت است].
از آن تاریخ، رفتار آن مرد با امام تغییر کرد و هر زمان امام(ع) را میدید، به احترام حضرت برخاسته و سلام میکرد. (مقاتل الطالبیین، ص۴۱۳).
امام کاظم(ع) بسان پدران طاهرینش همواره به اوضاع نیازمندان و تهیدستان تفقد کرده و بخش فراوانی از دارایی خویش را در راه خداوند به مستحقان، نیازمندان و افراد بیبضاعت داده و از آلام و سختیهای زندگی آنان میکاست و همواره پدری مهربان برای یتیمان، نیازمندان و افراد ناتوان و ضعیف بوده است.
امام کاظم(ع) در زمان خود به جود، بخشش، سخاوت و مهرورزی شهره گردید و به ویژه شبانگاه برای نیازمندان کمکرسانی کرده و عطای خویش را به آنان ارزانی میفرمود و آن تهیدستان نمیدانستند این عطا و بخشش از کجا به دستشان میرسد؛ آری امام هفتم(ع) که در بخشش به نیازمندان یگانه دهر بود، میکوشید به گونهای کمکهای خویش را به آنان ارزانی فرماید که کرامت انسانی شان مخدوش نشده و آبروی ایشان حفظ گردد.
منابع:
۱- قرآن کریم
۲- اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، قم، انتشارات الشریف الرضی ۱۴۱۷ق
۳- بدری، عادل عبد الرحمن، الامام موسی بن جعفر(ع) علوّ فی الحیاة و خلود فی الممات، مشهد، آستان قدس رضوی ۱۴۳۹ق
۴- سبط بن جوزی، تذکرة الخواص من الأمة بذکر خصائص الأئمة، مجمع جهانی اهل بیت(ع) ۱۴۲۶ق
۵- عطاردی، عزیز الله، مسند الامام الکاظم(ع)، نشر عطارد ۱۳۹۱
۶- قمی، عباس، سفینة البحار، دار الأسوة ۱۴۱۴ق
۷- گودینی، محمد جواد، خورشید هفتم، نشر میراث ماندگار ۱۴۰۰
۸- مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، بیروت، مؤسسة الوفاء ۱۹۸۳
۹- هاشمی نجفی، علی بن حسین، وفاة الامام موسی الکاظم(ع)، دار الهدی ۱۴۲۴ق