به گزارش سراج24، آیین چهلمین روز درگذشت طلبه مجاهد جنگ نرم، استاد حوزه و دانشگاه محمدحسین فرجنژاد در مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی برگزار شد.
در این مراسم حسن عباسی استاد دانشگاه و از دوستان مرحوم فرج نژاد طی سخنانی با اشاره به آشناییاش با این جهادگر جنگ نرم گفت: آشنایی ۲۰ ساله من با فرج نژاد از یزد و در اردوهای دانش آموزی و دانشجویی شروع شد، ما چند سال روز ۱۳ آبان برنامه روز دانشآموز یزد را برگزار میکردیم که در سالهای ابتدای ۱۳۸۰ با او آشنا شدم و جوشش و خروش فرجنژاد را آنجا دیدم.
بسیاری از مباحث را با مرحوم فرجنژاد در ماشین و در مسیر بررسی میکند
وی ادامه داد: در ادامه در قم و تهران با کارهای او آشنا شدم، طرح کتاب دین در سینمای شرق و غرب را به دلیل اینکه زمان چندان نداشتیم در داخل ماشین و در مسیر پیگیر بود و درباره موضوعات بحث میکردیم. برای رفتن مرحوم فرجنژاد خیلی زود بود و زود او را از دست دادیم.
تلاشهای مرحوم فرجنژاد در حوزه تحلیل و فلسفه سینما خصوصاً در غرب و هالیوود
این استاد دانشگاه با اشاره به تلاشهای مرحوم فرجنژاد در حوزه تحلیل و فلسفه سینما خصوصاً در غرب و هالیوود گفت: سالهای ۷۹ و ۸۰ که کلیسای انجیلی یا آونجلیستها در آمریکا روی کار آمدند، پیشبینی آنها این بود که حضرت مسیح (ع) ظهور میکند و نبرد آرماگدون یا نبرد آخر در فلسطین رخ میدهد و در این باره فیلمهای زیادی در هالیوود ساخته شد. اما تا سال ۹۰ این تفکر فروکش کرد. این دوره سینمای آخرالزمان یا آرماگدون است.
اساتید فلسفه غرب زود به نتیجه رسیدند به جای تصور به دانشجو تصویر بدهند
وی ادامه داد: در این دوره به دلیل گسترش رسانه و سینما استادان فلسفه به این نتیجه رسیدن که درس دادن فلسفه بیهوده است، زیرا یک سینماگر در یک فیلم به راحتی روی میلیونها نفر اثر میگذارد اما یک استاد نمیتواند اثر داشته باشد. اینگونه اساتید آمدند و فیلمها را میدیدند و فلسفه آنها را استخراج میکردند و اینگونه کتابهای زیادی درباره آثار سینمایی و سریالی و همین طور سینماگران که از نظر آنها فیلسوف بودند نوشته شد.
عباسی با اشاره به تحول در آموزش در آمریکا و غرب از تصور به تصویر گفت: در آمریکا به این کار گفتند فرهنگ عمومی یا علم عمومی که طی آن کلاس را کنار بگذارند و با فیلم سینمایی درس بدهند. آنها به دانش آموز و دانشجو به جای تصور تصویر دادند تا خوب بفهمد.
ارائه تصویر در فلسفه در کشور غریب است
وی استفاده از تصویر در ارائه فلسفه در کشور را غریب برشمرد و گفت: این جریان را آمریکاییها، ژاپنیها و غربیها شروع کردند اما در ایران غریب بود که مثلاً شما با فیلم سینمایی بخواهی فلسفه بگویی. جریان فلسفه با این موضوع مخالف بودند و فلسفه را مقدس میدانستند و عقیده داستند یک فیلمساز حق ندارد در این زمینه ورود کند. چند سال بعد جریان فلسفه رفتند خدمت رهبری که چه معنی دارد یک عده بیایند سمت فلسفه و به آن دست بزنند. در حالی که آن ور دنیا یک سینما گر مباحث فلسفی را به زبان ساده در فیلم بیان میکرد. حال جریان دانشگاه و حوزه در کشور ما میگفتند: اصلاً کسی حق ورود به این عرصه را ندارد.
مرحوم فرج نژاد را مُبدأ پرداختن به فلسفه در سینما بود
عباسی افرادی مانند مرحوم فرج نژاد را مُبدأ پرداختن به فلسفه در سینما دانست و گفت: در این میان یک جوان مثل فرج نژاد، فیلم سینمایی را دست میگرفت و فلسفه این فیلمها را استخراج کرد. او آمد این کار را در حوزه و دانشگاه عملی کرد.
چرا استادان فلسفه در حوزه و دانشگاه در تحولات اجتماعی هیچ نقشی ندارند؟
این استاد دانشگاه ادامه داد: اینکه چرا استادان فلسفه در حوزه و دانشگاه در تحولات اجتماعی هیچ نقشی ندارند، به این دلیل است که عقیده آنها متفاوت و بسته بود که فلسفه را با معانی سخت و پیچیده فقط یک عده محدود بررسی کنند. در بین استادان حوزه و دانشگاه یک نفر نداشتیم که تفاوت تصویر و تصور را بشناسد و بداند که باید به دانشجو یا طلبه تصویر داد، در شرایط کنونی کار آنها اثر نداشت و معیار شکست فلسفه در حوزه و دانشگاه جوانانی مانند فرجنژاد بودند که آمدند فلسفه را با تصویر ارائه کردند و مباحث فلسفی را در فیلمها استخراج و ارائه میکردند.
مرحوم فرجنژاد فلسفه فیلمها را به طلبه و دانشجو ارائه میکرد
وی با بیان اینکه فلسفه باید بیاید شبهه پاسخ دهد نه اینکه فقط یک سری مفاهیم تئوری را در کلاس ارائه کند، گفت: در کارتونی مثل باب اسفنجی، فیلمساز میآید ۷ گناه را که مسیحیت به آنها عقیده دارد را در هفت شخصیت ارائه میکند، اما ما حتی یک کار کوچک اینچنینی نداریم. حال شخصی مانند فرج نژاد میآمد و اینها را استخراج میکرد و به بچهها آن را آموزش میداد و برای آنها روشنگری میکرد و آنها را به فکر وا میداشت که روی چنین چیزهایی تفکر کنند.
مرحوم فرجنژاد کاری کرد که طلبه و دانشجو بنشیند کارتون و سریال را ببیند و فلسفه آن را بفهمد
عباسی ادامه داد: ما کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب را داریم که ۴۲ گناه کبیره در آن اشاره شده اما آیا داریم کسی که بیاید آنها را در قالب ۴۲ شخصیت در یک فیلم به مردم ارائه کند؟ فرجنژاد یک انسان زمان آگاه بود و با اقتضائات روز پیش رفت و همه کارهایش جذاب بود و همه از او استقبال میکردند. اینکه یک طلبه بنشیند فیلم، سریال و بازی رایانهای ببیند و فلسفه آن را بفهمد واقعاً اتفاق بزرگی بود که فرجنژاد رقم زد، او خجالت نکشید که کارتون و سریال را ببرد در دانشگاه، حوزه و مسجد تبیین و بررسی کند.
فرجنژاد به عنوان یک مجاهد کبیر دنبال اول روشنگری و دوم جهاد برای بیدار کردن جامعه بود
وی با اشاره به ورود مرحوم فرجنژاد به مقوله جهاد کبیر گفت: از سال ۸۸ مرحوم فرج نژاد وارد دوره جدیدی شد. او به مقوله جهاد کبیر که رهبر انقلاب به آن اشاره داشت وارد شد. رهبری فرمود شما باید در جاهایی با اطاعت نکردن از کفر وارد جهاد کبیر شوید. افسران جنگ نرم مانند مرحوم فرج نژاد وارد این جنگ شدند. او از سال ۸۰ تا ۹۰ افسر جنگ نرم بود اما از سال ۹۰ او نقش یک فرمانده جهاد کبیر را ایفا کرد، ویژگی این کار موضوع دشمنشناسی بود، فرجنژاد اقتضائات بیانات آقا را برای خود رسالت میدانست که نگذارد روی زمین بماند. او به عنوان یک مجاهد کبیر دنبال اول روشنگری و دوم جهاد برای بیدار کردن جامعه بود.
فرجنژاد الگویی قوی با تفکر ضد صهیونیستی است
این استاد دانشگاه به فعالیتهای مرحوم فرجنژاد علیه صهیونیسم اشاره کرد و گفت: مرحوم فرجنژاد آب در لانه مورچه ریخته بود و دنبال این بود که اصل صهیونیسم و فراماسون و... را نه در کتاب بلکه در سینمایشان نشان دهد و جوان را روشن کند که متأسفانه از دست ما رفت. او با تواضع و فروتنی کار کرد و با همین تواضع توانست صدها جوان طلبه و دانشجو را به خود جذب کند و الگو شود. اگر بتوانیم این خصوصیات را به خوبی برای نسل امروز تبیین کنیم میتوانیم او را به الگویی قوی که تفکر ضد صهیونیستی داشت و باید به اسلام تبریک گفت که چنین جوانانی را میپروراند.