به گزارش سراج24، کربلا قصه بیداری آدمی و انسانیت است که از کودکی در گوشمان زمزمه کردهاند، قصهای که اگر چه تاریخ و جغرافیای دهم محرم سال ۶۱ هجری سرزمین نینوا را دارد اما در بند این تاریخ و جغرافیا و رنگ و نژاد نمانده است، قصهای که قهرمان و راویش انسان کامل است و عمق جان و فطرت آدمی را فارغ از رنگ و نژاد و زبان و زمان و حتی دین و آیین مخاطب قرار داده و فریاد آزادگی سر میدهد که اگر دین ندارید، آزاده باشید.
عاشورا، محرم و حسین (ع) را به هر زبانی که بخواهی ترجمه کنی، مفهوم آن آزادی و آزادگی، انسانیت و شرافت، حقطلبی و حق مداری، عقلانیت و عدالتطلبی و بالاخره دفاع از مظلوم و دشمنی با ظالم خواهد بود و این است رمز پویایی و نفوذ در قلبهای فرهنگ عاشورا.
پهلوی بهخوبی دریافته بود که مرور وقایع ۱۴ قرن گذشته حسینی نه تنها خمودی و سکون نمیآورد بلکه جوش و خروش به همراه دارد و گریه و شیون بر امام حسین (ع) شور و نشاط مبارزه میآفریند، پس با تمام توان به مقابله برخواست، از تعطیلی روضه و منبر و تعزیه تا تلاش در انحراف که این دومی خطر بیشتری دارد، در عزاداری که از سفارتخانههای اجنبی سرچشمه بگیرد و حمایت روباه پیر و شیاطین بزرگ و کوچک را داشته باشد و یا شروطی چون چشم بستن بر ظلم شاه و صهیونیسم و استکبار جهانی داشته باشد، ابن زیاد سینه میزند، شمر نذری میدهد و عمر سعد روضه میخواند.
اما لالایی که از سال ۴۲ حضرت روحالله (ره) در گوش سربازان حسینی خود در گهوارهها خوانده بود و میخواند چنان بیدارشان کرد که خواب را از چشمان ظالم ربودند و از این روست که وقایع محرم سال ۵۷ اصفهان، خواندی و شنیدنی است و انسان را وامیدارد دفتر خاطرات آن روزهای نصف جهان را تورق کند.
تظاهرات و درگیریهای روز یازدهم محرم
محرم سال ۱۳۵۷ نقطه عطفی در مبارزات مردم شهرهای مختلف علیه رژیم پهلوی محسوب میشود. در این راستا مردم انقلابی در شهرهای مختلف با برپایی مراسمات و تظاهرات چهره سفاک رژیم را به جهانیان نشان میدادند.
یکی از این تجاوزات بیحد رژیم در شهر اصفهان و نجفآباد بعد از تاسوعا و عاشورا اتفاق افتاد. در این زمینه در کتاب «محرم ۱۳۵۷ به روایت اسناد» که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است که در مورد این جنایت رژیم میخوانیم:
«بعد از تظاهرات باشکوه مردم در روزهای تاسوعا و عاشورا و حضور میلیونی آنها در این دو تظاهرات در سرتاسر کشور و قطعنامه کوبنده آنها که سرنوشت انقلاب، رژیم پهلوی و آینده کشور را مشخص کرد، رژیم پهلوی چون غریقی که در حال غـرق شدن است برای نجات خود دست به هرکاری زد تا خود را نجات بدهد.
رژیم اقدام به تلاشهای مذبوحانهای نمود، تلاشهایی چون راهاندازی تظاهرات به ظاهـر میهنپرستانهای در طرفداری از رژیم که افـراد آن را نظامیان و اراذل و اوباش تشکیل میداد، ولی این تظاهرات چنان محقر مینمود که رژیم بعد از چند روز مجبور به متوقفکردن آن شد».
این تظاهرات بیشتر در شهرستانها و بهخصوص در اصفهان و نجفآباد رخ داد که حوادث آن بدین شرح است «از حوادث دیگر این روز، انتشار اعلامیهای از امام (ره) در تشکر از راهپیمایی میلیونی و گسترده مردم بود که انتشار آن بر اشتیاق و شادی مردم در آن روزها افزود».
دستگاه تبلیغی رژیم پهلوی دست به دامن شایعه سازی خواب و رویا شدند
مسأله دیگر انتشار شایعه خواب دیدن آیتالله قمی در مسجد بود که طی آن او امام رضا (ع) را در خواب دیده و آن امام همام به وی فرموده بودند «شاه از امت من است و به وی اهانت نکنید».
این شایعه که ساخته و پرداخته دستگاههای امنیتی و تبلیغی رژیم بود نه تنها باعث جلب قلوب مردم به رژیم نشد، بلکه موجبات تمسخر رژیم توسط مردم را فراهم آورد و با تکذیب آن توسط آیتالله قمی خاتمه یافت.
اما درگیریهای پراکنده و شعارنویسی بر روی دیوارها و پخش اعلامیه توسط مردم ادامه داشت و شهرهای گوناگون استان اصفهان و همچنین خود شهر اصفهان صورت دیگری داشت، در شهر اصفهان رژیم با بسیج تمام عوامل خود از قبیل نظامیان، مقامات کشوری و لشکری و خانوادههای آنها و نیز اراذل و اوباش شهر سعی کرد تا به ظاهر تظاهرات مردمی به نفع رژیم برپا کند، این عده در سطح شهر به حرکت درآمده و درحالی که عکسهایی از حضرت علی و شاه را حمل میکردند شعارهایی نیز به نفع رژیم سرمیدادند.
مردم که از این امر مطلع شده بودند به مقابله با آنها برخاسته و در اثر درگیری شدید میان مردم و طرفداران رژیم سه نفر از مخالفان رژیم شهید و ۳۳ نفر از طرفین مجروح شدند، ولی شدیدترین این درگیریها در نجفآباد رخ داد.
در این روز چماقداران طرفدار رژیم، همـراه با مأموران شهربانی و ژاندارمری به منازل و مغازههای مخالفان رژیم حمله برده و آن مکانها را به آتش کشیدند که در اثر این درگیریها تعدادی از اهالی و مردم شهید و زخمی شدند. در این زمینه گزارشی از جمعیت حقوقدانان ایران وجود دارد که در آن آمده است؛
«... شهر نجفآباد در روز یازدهم محرم در اختیار اوباش و حامـیان دولتی آنها بوده است. گروههای وحشت درحالی که در جلوی آنها پاسبانها و نظامیان تیراندازی میکردند شهر را به آتش و خـون میکشند و در تمام مدت 48 ساعت غارت و کشـتار، همکـاری صمیمانهای میان پلیس و کماندوها و غارتگران برقرار بوده است. رهبری تمام عملیات را سرگـرد ذوالفـقاری، رئیس شهربانی نجفآباد، بر عهده داشته است. تحقیقات هیئت اعزامی جمعیت حقـوقـدانان نشان میدهد که حداقـل 25 نفر در نجفآباد شهید و سیصد نفـر مجروح شدهاند و تعـداد زیادی از مغازهها و منازل هم مورد هجـوم قرارگرفته است».
گفتنی است، شبیه همین اتفاق در سایر شهرهای استان مانند: فریدن، تیران، کهریز سنگ، زرینشهر و لنجان رخ داد.