به گزارش سراج24؛ نسرین صفر بیرانوند- کرونا با همه محدودیتها، سختیها و تلخیها اما درسها و عبرتهایی هم بر جای گذاشت، در جایجای سرزمین و دیارمان صحنههایی ضبط و ثبت شد که از هر کدامشان میتوان سطرها نوشت.
هر کس به سهم و نوبه خودش سعی کرد در دوران کرونا قدمی برای نیازمندان بردارد، فرق نمیکند ثروتت زیاد باشد یا کم، شده حتی حقوق یک ماهت را صرف خرید اقلام بهداشتی یا اقلام خوراکی کنی مهم این بود همه احساس مسؤولیت کردند و پایکار آمدند.
کرونا سبب شد دردها و زجرهای مردمی که در حاشیه شهر و حتی در دل شهرها رو شود و هر کسی به فکر درمان گوشه کوچکی از آنها باشد، کرونا تا دلت بخواهد اتفاق خوب هم به همراه داشت که نمیشود ساده از کنارشان عبور کرد.
کرونا به ما گفت که در مقابل آنچه که داریم قانع و شکرگزار باشیم و از آنچه که خداوند به ما ارزانی داشته نهایت استفاده را در کمک به هم نوع خود ببریم.
با وجود اینکه تعداد این افراد کم نبودند اما بسیاری از آنها حاضر نبودند با ما صحبت کنند بهزحمت و با اصرار توانستیم با امیر علیخانی که هزینه برگزاری مراسم سالگرد مادرش را صرف کمک به افراد نیازمند کرده بود گفتوگویی کوتاه انجام دهیم.
علیخانی معتقد است؛ کمک به افرادی که با مشکلات اقتصادی دستبهگریبان هستند آرامش خاطری در انسان ایجاد میکند که برای یکعمر کافی است البته کمکهایی با خلوص نیت که خداوند هم خیلی زود جوابش را میدهد.
امیر علیخانی که ۴۱ سال سن دارد که هزینه برگزاری مراسم سالگرد مادرش را صرف خرید وسایل بهداشتی و خوراکی برای نیازمندان دره کورش کرده برای ما از صحنههایی که دیده صحبت میکند آنچنان صادقانه بیان میکند که سراپا گوش میشوم و هر ازگاهی بین حرفهایش بغض گلویم را میفشرد...
کرونا برای این مردم معنا نداشت
او میگوید: واقعیت امر این است که در همین نزدیکی و بیخ گوش ما هستند کسانی که محتاج لقمهٔ نان هستند، افرادی که مشکلات اقتصادی و غم نان چنان گریبانشان را گرفته که کرونا یادشان رفته اصلاً زندگیشان پر است از ویروس بدبختی و ناهنجاریهای اجتماعی برای این افراد شرایطی برای رعایت پروتکلهای بهداشتی وجود ندارد.
علیخانی بیان میکند: من در بازدیدی که از دره کورش داشتم صحنههایی دیدم که هر کدامشان کتابی است از فقر و نداری اما آنسوی ماجرا صداقت و سادگی این افراد هم زیبا است.
او ادامه میدهد: خانمی متولد ۷۸ با سه فرزند و شوهر معتاد که حتی فاقد سرویس بهداشتی بود و برای احتیاج خود از گلال استفاده میکرد، مادری که در تهیه شیر خشک نوزادش مانده بود، کودکانی که از پسماندهای غذا در سطلهای زباله استفاده میکردند. ببینید درد تا کجاست حالا من بیایم هزینه ختم مادرم را صرف خرید خرما و تاج گلی کنم که چه بشود.
بنابراین تصمیم گرفتم که هزینه ختم را صرف تهیه وسایل بهداشتی مانند ماسک و غذا کنم کم بود اما به هر حال گوشه بسیار ناچیزی از درد این مردم را دوا میکرد.
تأکید بر نهادینه شدن فرهنگی خوب
او با بغضی که میشود از صدای حزن انگیزش فهمید ادامه میدهد: علاوه بر این سعی کردم به کودکان هم مسائل بهداشتی را آموزش دهم و در نهایت برای مادرم که خودش هم در زمان حیاتش دستبهخیر داشت فاتحهٔ بخوانند.
علیخانی با بیان اینکه خیلی خوشحالم از اینکه این فرهنگ نهادینه شود، میگوید: بهتر است بهجای برگزاری مراسم فاتحه و شادی که فردا روز ممکن است تهدیدی برای سلامتی مردم باشد هزینه آن را صرف کمک به نیازمندان کند، باور کنید اگر دستبهدست هم دهیم میشود کاری کرد و گره از کار مردمی باز کرد که نمیدانند روز و شبشان چگونه سپری میشود.
مصداق کلید اسرار
از او میپرسم این کار چه تأثیری روی زندگی شما داشته است؟
بماند که مادرم که پس از فوت پدرم حقوقی داشت و دستش به خبر بوده حتی رفتگر محله هنوز هم خصوصی زبالههای ما را تحویل میگیرد علتش هم کمکهای مادرم بود، اما ما لرها ضربالمثلی داریم با این مضمون که «از هر دست که بدهی از آن دست میگیری» من به عینه این ضربالمثل را دیدم...
کمک من ۱۰ تا دوازده میلیون تومان بود اما سه برابر این مبلغ از جایی که فکرش را نمیکردم به من رسید، بیمه عمر مادرم که پس از مرگش به دلیل مشکلی که داشت از آن قطع امید کرده بودیم باور کنید پس از ۱۵ ماه درست شد.
بله کلید اسرار است کمکهایی که انسان با خلوص نیست انجام میدهد یک جایی خیلی زود جوابش را میگیری و خدا آن را در دامنت میگذارد... من و خانواده همه درگیر کرونا شدیم اما شاید همین دعای خیر سبب شد از این مهلکه جان سالم ببریم.
او میگوید: این کمکها خمس، زکات یا صدقه نیست، یک آرامش روحی و روانی دارد که با هیچچیز دیگر نمیشود عوضش کرد.
شکرگزاری در مقابل داشتههایمان
علیخانی میگوید: کرونا به من یاد داد اگر فرزند من سرآسوده بر زمین میگذارد و حداقل غذای مناسبی دارد باید شکرگزار باشیم و نگران قسطها و مشکلات کوچک زندگیمان نباشیم، این را هنگام مواجه با افرادی میتوان درک کرد که به معنای واقعی کلمه آه در بساط ندارند.
او ادامه میدهد: ببینند دختر من متولد ۸۳ است و درگیر تحصیل اما در همین نزدیکی دختری متولد 79 با سه فرزند و شوهر معتاد در بدترین شرایط ممکن روز را به شب میرساند کرونا به من یاد داد که در مقابل داشتههایم شکرگزار باشد.
صداقت و نجابت این مردم حرف نداشت
علیخانی در پایان از خاطراتش هنگام برخورد با مردم دره کورش میگوید: باور کنید صداقت و نجابتی که در این مردم دیدم قابل توصیف نیست زمانی که مشغول توزیع اقلام خوراکی بودم پیرزنی که در یک آلونک کوچک با یک دست رختخواب زندگی میکرد صدایم کرد و گفت پسرم من به این اقلام نیاز ندارم، آنها را به همسایهام که چند فرزند دارد بدهید، یا فرد دیگری میگفت کارت هدیه نمیخواهیم هماهنگ کنید با نانوایی که روزی چند نان به ما بدهد و مادری که به دلیل اعتیاد شوهرش از ما تقاضا کرد شیر خشکها را همه به او ندهیم ممکن است شوهرش بفروشد، بله کرونا سبب شد من صحنههایی را ببینم که تا ابد در ذهنم خواهند ماند.