به گزارش خبرنگار واحد زنان و خانواده پایگاه اطلاعرسانی سراج24، حجاب در اسلام، نماد حضور اجتماعی زنان در جامعه است. این نماد نشان میدهد که برخلاف القائات غربگرایان، اسلام نه تنها فعالیت بانوان را محدود نمیکند؛ بلکه طرفدار حضور پررنگ آنان درجامعه است. این حضور پررنگ مستلزم شرایطی است که سلامت روحی و جسمی بانوان را تضمین نماید. به همین دلیل است که اسلام این چنین، بر حجاب و عفاف تأکید دارد. زنان با رعایت این مهم، قادر خواهند بود از آسیبها در امان بمانند و مسیر تعالی را طی کنند.
به این بهانه به دیدار یکی از بانوان موفق ایرانی رفتیم که شاید کمی متفاوتتر از سایرین، حجاب چادر را برگزیده است. سرکار خانم «مریم کارگرنجفی» مشاور سابق وزیر در امور زنان و خانواده وزارت نیرو و هماکنون مشاور امور بانوان کمیته امداد امام خمینی (ره) است. وی درسال 1352در خانوادهای مذهبی در کرمانشاه به دنیا آمد. خانم نجفی دارای مدرک لیسانس مهندسی شیمی از دانشکده فنی دانشگاه تهران، فوق لیسانس مهندسی شیمی از دانشگاه تربیت مدرس و مدرک سطح ۲ از حوزه علمیه خواهران میباشد. خانم مریم کارگرنجفی ماجرای دل بستن خود به چادر را اینگونه تعریف میکند:
سال ۱۳۷۴ دانشجوی دانشکده فنی دانشگاه تهران بودم. برای اولین بار در اردوی راهیان نور ثبت نام کردم و عازم خوزستان شدم. آن زمان اگرچه محجبه کامل بودم، اما چادر سر نمیکردم، اما برای راهیان نور پوشش چادر الزامی بود. یکی از روزهای سفر که در فکه به سر میبردیم، روی تپهای خاکی نشسته و در حالی که در افکار خود غرق بودم، با چوبی که به دستم بود، خاکها را جابجا میکردم.
ناگهان از زیر خاک تکهای از جلوی جیب پیراهن نظامی از زیر خاک نمایان شد. لکه خون تیره رنگی هم روی آن خودنمایی میکرد که خیلی برایم عجیب بود. برای همین داخل کیسه کوچکی گذاشتم و بدون اینکه به کسی چیزی بگویم، به عنوان تبرک با خودم به تهران آوردم. همان تکه لباس خونی سبب شد ایجاد ارتباط قلبی با آن شهید برقرار کنم.
مدتها آن را در کیف خود گذاشته بودم و همه جا همراهم بود. این بود که با خود عهد بستم به حرمت خون این شهید که بخشی از آن همراه من است، چادری را که به قصد سفر راهیان نور سر کرده بودم، هرگز برندارم. از آن ماجرا بیش از 25 سال میگذرد و اعتقادم به داشتن چادر به عنوان حجاب برتر هر روز بیشتر شده است. باور دارم خون شهدا منشأ بسیاری از تحولات درونی انسانها و یا بسیاری از تحولات جامعه است.
خانواده از تصمیم من به خوبی استقبال کردند اما برای حضور در دانشگاه و خوابگاه مشکلاتی وجود داشت. به این جهت که چادری شدن من با اتمام سال آخر لیسانس و ورود به فوق لیسانس در دانشگاه تربیت مدرس همزمان شده بود، بعضی تصور کرده بودند که شاید در دانشگاه تربیت مدرس، چادر الزامی است. اما بعدها به متوجه شدند چنین چیزی نبوده است. به هر حال من وقتی تصمیم به این اقدام گرفتم، دیگر باقی حرف و حدیثها برای اهمیتی نداشت.
بعد از چادری شدن، با برادر شهیدی که بسیار مومن، معتقد، همفکر و همعقیده خودم بود، ازدواج کردم. دختر 17 سالهای دارم که شکرخدا نجیب و عفیف است و پوشش ایشان نیز در حال حاضر چادر میباشد. به نظر من قبل از چادر داشتن و انتخاب حجاب برتر، عفیف بودن و محجبه بودن باید ملاک باشد.
پدر من خیلی معتقد و مذهبی هستند و مادرم نیز چادری هستند، از بچگی عفیف بودن، رعایت حلال و حرام و حریمهای محرم و نامحرمی را یادمان دادند، اما به یاد ندارم که از طرف آنان، برای انتخاب پوشش چادر، اجباری به من شده باشد. به نظرم وقتی فرزند خود را در راه درست هدایت کنید، خودش بهترینها را انتخاب خواهد کند، چون از فضل و عنایت خداوند به شکل خاص برخوردار خواهد شد.