به گزارش سراج24، مجله پاسدار اسلام بهمناسبت سالروز آغاز زعامت رهبر معظّم انقلاب گفتوگویی را با آیتالله حسین نوری همدانی، مرجع تقلید شیعیان انجام داده که متن کامل آن را در ادامه میخوانید.
بنده در سال ۱۳۲۲ شمسی همراه با اخویم، آمیرزا حسن نوری رحمتالله علیه، به قم آمدم در حالی که شرح لمعه و قوانین را خدمت والد محترم و مرحوم آیتالله العظمی آخوند ملاعلی همدانی خوانده بودم. در آن زمان حوزه را آقایان مراجع ثلاث، آیات عظام سید محمدتقی خوانساری، حجت و صدر اداره میکردند و مرحوم حاج شیخ عبدالکریم تقریباً هفت سال بود که از دنیا رفته بود. حجرهای توسط مرحوم شهید صدوقی به اینجانب و مرحوم اخوی داده شد. از همان شب اول که به زیارت حرم حضرت فاطمه معصومه (سلامالله علیها) مشرف شدم، به دنبال استاد خوب هم بودیم. از همان روز اول شنیده بودیم که فردی به نام حاج آقا روحالله محضر درس شایستهای دارند و گفته شد ایشان در آخر هفته، عصر جمعه در مدرسه فیضیه، مدرس زیر کتابخانه، اخلاق تدریس میکنند. بنده همان جمعه اول در درس اخلاق ایشان حاضر شدم و محور بحثشان هم حدیثی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بود در بیان صفات اولیاءالله؛ مضمون حدیث این بود :اِنَّ اَوْلِیاءَ اللّه سَکَتوُا فَکانَ سُکُوتُهمْ فِکْراً وَ نَظَروا فَکانَ نَظَرُهُمْ عِبْرَةً وَ نَطَقوا فَکانَ نُطْقُهُمْ حِکمَةً وَ مَشَوْا فَکانَ مَشْیُهُمْ بَیْنَ النّاسِ بَرَکَةً.
چهره جذاب و خودساختگی امام من را جذّب کرد
از همان جلسه تصمیم گرفتم از محضرشان استفاده کنم و ابتداء از درس اخلاق ایشان شروع کردم. تبحر در احادیث، عرفان، خودساختگی، تهذیب نفس و چهره جذاب امام، متانت در گفتار و رفتار عامل این کشش بود. بعد از مدتی که به مرحلهی درس خارج رسیدیم، یک دوره تقریباً شش ساله در درس اصول ایشان شرکت کردم و همچنین در درس فقه ایشان در مسجد سلماسی حضور یافتم. امام در شاگردپروری و عنایب به طلاب اهتمام ویژهای داشت و مثل یک پدر دلسوز بود.
یادم نمیرود که به دلیل دنداندرد شدید، روزی در درس شرکت نکردم؛ از دکتر میآمدم و امام از درس بر میگشت بنده در خیابان ارم برخورد کردم با امام؛ ایشان از جلوی تقریباً کتابخانه مرحوم آیتالله مرعشی عبور میکرد و من در مقابل و در سمت دیگر خیابان تقریباً نزدیک پاساژ قدس که البته آن موقع نه کتابخانه بود و نه پاساژ. دستم را در مقابل دهانم گذاشته بودم که امام در چنین حالتی، متوجه من شد و از خیابان عبور کرد و به سمت من آمد و جویای حالم شد و بسیار مرا مورد عنایتم قرار داد؛ ایشان به شاگردان توجه ویژهای داشتند.
بنده از همان روزهای آغاز نهضت در خدمت ایشان بودم و ایشان هم عنایت داشت که ما به اوضاع زمان آگاه باشیم. یادم نمیرود وقتی بحث کاپیتولاسیون پیش آمد، از درس ایشان بر میگشتیم که مجلهای را به من دادند و فرمودند: «به بنده اطلاع دادند که لایحهای از این قرار در مجلس تصویب شد و فردا قرار است من سخنرانی کنم. مطالب مهم را خط بکش و بیاور.» من هم همان کار را تا شب انجام دادم و تقدیم کردم. لذا از همان اول وارد مبارزات شدیم و در جریان یکی از مقاطع مهم تاریخ انقلاب و اعلام مرجعیت حضرت امام توسط دوازده نفر از اساتید برجسته حوزه علمیه، از قبیل آقایان مشکینی، امینی، منتظری، فاضل لنکرانی، ربانی شیرازی و.... بنده هم جزء آن دوازده نفر بودم. و این ارتباط تا آخر عمر امام رحمتالله علیه برقرار بود.