به گزارش مشرق، در این شب ها که در سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) هست، سعی می کنیم در گفتگو با بزرگان کشور، نگاهی به فراز و نشیب های انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی و نقش محوری رهبری انقلاب اسلامی بیندازیم.
امشب بیننده برنامه بنیانگذار با حضور آیت الله سید محمد سجادی هستید؛ در زمینه های مختلف با ایشان با محوریت رهبری انقلاب اسلامی صحبت می کنیم.
مهمترین محورهای این گفتگو بدین شرح است:
امام (ره) مسئله «ولایت فقیه» را زمانی مطرح کردند که حتی تفسیر قرآن هم در حوزهها باب نبود
اگر کسی تفسیر قرآن درس میداد، میگفتند کمسواد است!
عدهای در نجف برای تخریب و زدن امام ماموریت داشتند
امام همان شهریهای را که به حاج آقامصطفی میداد، عینا به طلاب مخالف خودشان میداد
گاهی به توصیههای رهبر انقلاب آنطور که باید، عمل نمیشود
دو توصیه رهبر انقلاب به دانشجویان درباره بیانیه گام دوم انقلاب
حاج احمدآقا اولین کسی بود که با رهبر انقلاب بیعت کرد و تا آخر پای این بیعت ایستاد
ماجرای جلسات عدهای در حسینیه جماران و نوع واکنش حاج احمدآقا
اسرائیلِ امروز، با ۴۰ سال قبل فرق دارد؛ اسرائیل امروز در محاصره ایران است
در همین زمان که عدهای دنبال اختلاس هستند، «حاج قاسم» در جبهه شب از روز نمیشناخت
خداوند شهدای مدافع حرم را به ما نشان میدهد تا ما را امتحان کند
بکارگیری کسانی که امام و انقلاب را قبول ندارند، مصداق «نفوذ» است؛ ضرر اینها قابل جبران نیست
در ادامه مشروح گفتگوی محمدحسین رنجبران با آیت الله سجادی از نظرتان میگذرد:
*سلام عرض می کنم و خیلی خوش آمدید.
علیکم السلام و رحمه الله و برکاته. ان شاالله موفق و موید باشید.
*خوبید ان شاالله؟
خدا را شکر. الحمدالله.
*از اینجا شروع کنیم که به عنوان کسی که از دوران قبل از انقلاب محضر امام (ره) را درک کردید و در نجف بیشتر در خدمت ایشان بودید، شاید برای خیلی ها سوال باشد که اگر نظره ولایت فقیه مطرح نمیشد، اساساً می شد بر رژیم پهلوی پیروز شد و انقلابی را به سرانجام رساند؟
اساساً قرآن کریم و دعوت انبیاء، دعوت به توحید بوده است. سراسر دعوت انبیاء را در قرآن، همه را به اطاعت و عبادت خدا میخوانند؛ لذا در سیره امام (ره) که میبینید مخصوصاً در نجف که با ایشان حشر و نشر داشتیم، ایشان به التزاماتی که داشتند، مثلاً در نماز تمام نوافل را میخواندند و مقید بودند در شبانهروز ۵۰ رکعت نماز را بخوانند تا به مبحث ولایت فقیه رسیدند و این مبحث که مطرح شد، خیلی جنجال به پا شد. مطرح کردن این مسائل و حتی بالاتر از این، در یک زمانی تفسیر قرآن در حوزه ها رسم نبود و اگر کسی تفسیر میگفت - نعوذبالله – میگفتند سواد ندارد. یعنی چنین جو وحشتناک ظلمانی در حد حوزه ها بود. خود قرآن هم محجور بود...
*فکر میکنم بحث ولایت فقیه در همان مقطع مطرح شد.
بله.
*برخورد بقیه افرادی که در حوزه بودند چطور بود؟ اینکه می گویید جنجالی به پا شد چطور...
بله. خب بالاخره یک عده ای خیلی رد می کردند، فریاد میکردند و یک چیز غیرمتعارف و غیرخلاف شرع میدانستند. مبانیشان هم خلاف بود اما مبنای حضرت امام (ره) در این قصه، مبنای قرآنی است. ما نماز جمعه نداشتیم؛ اینکه الان هزار و خرده ای منطقه نماز جمعه برگزار می شود این اقامه دین است. هدف این بود که صحبت از ولایت فقیه که می شود، آنچه دعوت انبیاء و مرسلین و قرآن برای اقامه دین است، این هدف را امام (ره) دنبال میکرد. منتهی با زبان خود و با اخلاصی که داشتند، با جهاد این هدف را دنبال می کردند.
حالا این مقوله و این طور حرف زدن یک مقابله های داخلی دارد و خارجی ها هم نمی پسندند؛ در یک کشوری که یک نفر مثل آل سعود باشد و بحرین را بخواهند بدهد، بگویند نفت را بدهید می دهد، هرچه می گویند فرمانبر است، نمی خواهند گروهی بیایند که به آنها گوش نمی دهند.
*عکس العمل امام (ره) در مقابل این مخالفت های درونی به خصوص درون حوزه چه بود؟
یک سبک امام (ره) سکوت بود. حلم و کرم ایشان در این موضوع خیلی بالا بود. به زبان حال می گفت لکم دینکم و لی دین؛ یک زمانی اتفاقی در نجف افتاد که برخی از دوستان چیزی گفته بودند، من به امام (ره) گفتم ایشان گفتند همه رفقا آمدهاند. روحانیون مبارز خارج کشور را جمع کرده بودند، به یاد دارم در آن جلسه گفتند انقلاب ما و هدف ما پیاده کردن همین احکام در رساله است. می خواهیم اینها را پیاده کنیم پس باید خود ما التزام به اینها داشته باشیم. آقای دعائی، آقای روحانی، آقای فردوسی، محتشمی و دیگران حدود ۳۰-۲۰ نفر بودند.
*در جایی گفته بودید از سختی های دوره مبارزه ما در نجف این بود که حتی انگ کمونیست بودن به ما می زدند.
بله. بالاخره عده ای ماموریت برای زدن امام (ره) داشتند، از طرف سفارت در نجف و ساواک ماموریت داشتند که هر کاری می خواستند می کردند. همه چیز آقا روحالله حلال بود؛ عجیب این بود که امام (ره) در طول این مدت نه کلامی، نه عکسالعمل خارجی، هیچی نداشتند؛ ایشان سکوت می کردند و حتی شاید شهریه ای که آقا مصطفی می گرفت، مخالفین او هم میگرفتند. طلبه هایی که مخالف بودند همان شهریه ای که امام به پسر خودش می داد به طلبه های دیگر هم می داد.
هیچ تغییری در شهریه ای ایجاد نمی کرد یعنی هیچ امتیازی بین کسانی که با امام (ره) بودند یا نبودند در این امور شهریه وجود نداشت.
*یک اصلاحی شکل گرفت، یک روش اصلاحی برای نهضت روحانیت شیعه شد. این چه اثری گذاشت؟
اگر بخواهیم آثار و برکات این را بگوئیم، به تعبیر قرآن «ان تعدوا نعمه الله لاتحصوها» این نعمت حضرت امام (ره) و نعمت این نهضت قابل احصاء نیست. سه کلمه «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» دو هزار سال ایران بود و یک ایرانی انتخاب و اختیار نداشت؛ این امر واضحی بود. واقعاً امام (ره) یک جامعه مرده عقب افتاده و فرسوده را با نفس روح اللهی خود زنده و بیدار کرد.
اگر انسان بنشیند و تحولات و ترقیات و برکاتی را که برای جامعه ما و برای بلاد و شهرهای ما، در آبادانی شهرها، در تمام این امور آمار مشخص کند، «ان تعدوا نعمه الله لاتحصوها». از جهت داخلی و بین المللی شاهد هستید. آمریکا و اروپا و عرب هایی که با آنها متحد هستند در این ۴۰ سال، آنها نمی خواهند یک روز ما باشیم؛ اینها شوخی نیست. دو هزار سال در ایران بودند و مجلسی نداشتیم. یک مجلس فرمایشی داشتیم که به فرمان شاه عمل می کرد.
*یک جایی از شما می خواندم درباره نقطه نظرهای استثنائی امام (ره) در دوران مبارزه؛ مثلاً حساسیت و پافشاری که روی قضیه فلسطین داشتند، یا نظری که درباره منافقین داشتند؛ مجاهدین پیش امام (ره) صحبت می کردند و امام (ره) خیلی خوب خط و ربط آنها را تشخیص می دادند و حتی از شما خواندم خیلی از علما اینها را تائید می کردند.
بله. آنها نامه نوشته بودند که «انهم فتیه آمنوا بربهم...» و تقاضا کرده بودند از امام که اینها را بپذیرند، ولی امام (ره) واقعاً غیر آن جهاتی که بیان کردم «ینظر بنورالله» بود. با نور خدا حرکت می کرد و در این جور موارد خدا نوری به ایشان عطا می کرد. یک نفر از اینها نزد امام (ره) آمد و نهج البلاغه خواند و وقتی نهج البلاغه خواند من شک کردم و بعد فهمیدم باطن اینها این چیزها نیست و بعداً خودشان هم اعلام کردند.
*یا مطلب دیگری گفته بودید سر آن هواپیمایی که ربوده بودند ...
بله. به بغداد آمدند و هر چه کردند که امام حرفی یا اقدامی کنند، نکردند.
*اگر یک نگاهی بخواهیم بکنیم بحران های مختلفی را طی کردیم و خیلی ها معتقد هستند عمود خیمه نظامف همین رهبری بود که توانستیم این بحران ها را با هدایت ایشان پشت سر بگذاریم.
بله؛ سیاستگذاری بنیانگذار جمهوری اسلامی که آنطور وارد میشوند، بعد انتخابات می گذارند، قانون اساسی درست می کنند، پایه هایی بود که امام (ره) درست کرد. پایه ها را خیلی محکم، قانونی، بینالمللی و مردمی گذاشت که هیچ کسی در هیچ جایش سوال نمی تواند بکند. محور تمام این مقاومت ها و نهضت ها رهبری است که الحمدالله بهترین رهبر و فرزند علمی، سیاسی، عرفانی و نورانی امام (ره)، حضرت امام خامنه ای که انتخاب شدند، ایشان حقاً و انصافاً پرچم امام (ره) را محکم هم در سطح داخلی و هم سطح بینالمللی با آرمان های اسلامی ایشان نگه داشتهاند.
امام صادق (ع) درباره حضرت ابوالفضل می فرمایند: «کان عمی العباس نافذ البصیره؛ خیلی بصیرت خوبی داشت و واقعیات را خوب می دید». حالا حضرت آقا هم همین صفت حضرت ابوالفضل (ع) را دارد که بصیرت زیادی دارد؛ مخصوصاً در شناخت دشمن و مواضعی که با کفار و آمریکا و اروپائی ها دارند، میفهمیم ممکن است یک چیزی را ایشان میبیند ممکن است ما دو سال بعد ببینیم. این نهضت را توانسته اند تا اینجا نگه دارند.
*چه مثال هایی می توانید بیان کنید برای عبور از بحران ها و پیچ های تاریخی، چه در دوران حضرت امام (ره) و چه در دوران رهبر معظم انقلاب؟
در دوران حضرت امام (ره) که همه بحران بود. یعنی ما یکی دو بحران نداشتیم، همین طور بحران بنی صدر، بحران کردستان، بحران سیستان و هر چه جمع می کردید، بحران دیگری خلق می شد. بحران نهضت آزادی، جبهه ملی، شهادت آیتالله بهشتی و همراهان ایشان در یکجا، اینها شوخی نیست. امام (ره) با آن توانی که داشتند ... خدا هم یاری می کرد. نصرت خدا را در این نهضت در گوشه به گوشه می بینید. جبهه را الان گاهی نشان می دهد ببینید که با چه شرایطی رزمندگان در این جبهه می جنگیدند. آن وقت یاری خداوند را در می فهمید. ما که اینجا نشسته ایم... الان هم مدافعان حرم و این بندگان صالح خداوند که شهید سلیمانی فرمانده آنان بود، چه کار کردند؟ والا نه مدافع حرم که مدافع حریم و ناموس کشور و همه مردم هستند. انجا به نام مدافع حرم می گویند در واقع مدافع همه چیز ایران و منطقه هستند.
*شما این را تاثیر حکومت اسلامی و ولایت فقیه می دانید؟
بله. یک خصوصیت این پایه و اساس و ولایت فقیه این است که آنها نمیتوانند خیلی در آن نفوذ کنند. واقعاً می بینیم که خدا آقا را یاری می کند؛ «لقد نصرکم الله فی مواطن کثیره» را داریم میبینیم. در همین بحث کرونا تمام دنیا به زانو درآمده است، ولی ایران با ایمان و اخلاص و حرکات با ایمان و جهادی که انجام میگیرد، تحت اشراف ولی فقیه این کارها انجام می شود. اینها در هیچ نظامی غیر از نظام فقاهتی که برگرفته از قرآن و سنت نبوی است... این برکات برای این است.
*برخی می گویند اگر ولی فقیه و رهبری را هم نداشتیم، میتوانستیم این بحرانها را با اتکا به مردم پیش ببریم.
نه، مردم آنطور که با امام (ره) و انقلاب بیعت کردند، با کس دیگری اینجور کنار نمی آمدند. یقیناً موجب تشتت و تضارب آرا و درگیری های خارجی و منطقه ای میشد و یقیناً ایران چند تکه می شد. حالا مقام معظم رهبری به وظیفه خدایی خود عمل می کند و ما باید یاری کنیم. ایشان گاهی مطالبی را بیان می کند، ولی فقط گاهی پخش و چاپ می شود و هی گفته می شود.
من به دوستان گفته ام ایشان سالی را به نام جهش تولید نامگذاری می کند. متاسفانه گاهی میبینیم اینطور عمل نمی شود. الان در باب کرونا همه وارد شدند و متحد هستند و واقعاً هم نتیجهبخش بود، در بقیه امور هم همینطور باشد. اگر مثل کرونا، کل نظام اعم از رهبری، دولت، دکتر، مهندس و همه با هم متحد شوند، می توانند یک کاری کنند. مفاسد اقتصادی، فحشا و منکرات همانطور که کرونا را جدی گرفتیم، اینها را هم جدی بگیریم.
در این گام دوم که آقا سفارش میکنند و اخیراً سفارشی به دانشجویان داشتند که یکی نباید انفعالی با مسائل برخورد کنیم، خیلی جدی و جهادی برخورد شود. مورد دیگر هم این که از انحراف بترسیم که ما را از مسیری که داریم منحرف نکنند. هم انحراف نکنیم و هم منفعلانه برخورد نکنیم. باید همیشه جهادی با کل مسائل برخورد کنیم. باید به کلمات این رهبر و آقا که اینطور با بصیرت است، عمل کنیم و ایشان یک عقیده خوبی دارد و قرآنی هم هست. من دیدم خیلی مسائل ایشان قرآنی است. یک نمونه این که می فرماید به داخل تکیه کنید.
*یکی از بحران هایی که زمان حضرت امام (ره) داشتیم بحث قائم مقامی رهبری بود که اتفاق افتاد.
بله، آنهم به آن شکل شد.
*امام (ره) چطور این قضیه را مدیریت کردند؟
برای امام (ره) اسلام و مردم خیلی مهم بود. حکومت جمهوری اسلامی و نظام را دوست داشتند بماند. در آن جریان احساس کردند اگر این قصه حل نشود انحراف بزرگی در اصل جمهوری اسلامی پیش میآید. بخاطر همان گروه مهدی هاشمی امام (ره) احساس خطر کردند، چند بار اعلام خطر کردند و بعد دیدند اتفاقی نمیافتد و مجبور شدند علی رغم میل نفسی و دلی خودشان، این کار را انجام دهند و آن چیزی را که دوست دارند فدای اسلام شود و این کار را کردند.