در کتاب «روایت رهبری: مناسبات جمهوریت و اسلامیت» نوشته سید یاسر جبرائیلی که سال گذشته از سوی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی منتشر شد، برای نخستین بار خاطراتی از رهبر انقلاب مربوط به مقاطعی حساس از دهه 1360 شمسی آمده است که این گزارش به مرور این خاطرات می پردازد.
کتاب «روایت رهبری» به هدف تبیین الگوی تعیین رهبر در نظام جمهوری اسلامی نگاشته شده و سه رویداد تعیین حضرت امام خمینی(ره) به رهبری نظام اسلامی، تعیین آیتالله منتظری به رهبری آینده و سپس برکناری ایشان، و نهایتا تعیین حضرت آیتالله العظمی خامنهای به رهبری را واکاوی کرده است.
در این کتاب علاوه بر خاطرات اختصاصی و منتشر نشده از رهبر انقلاب، برای نخستین بار از برخی اسناد مهم تاریخی نظیر مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی و مذاکرات شورای انقلاب استفاده شده است.
حساب ویژه انقلاب اسلامی روی آقای منتظری
از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، هرگاه این پرسش مطرح میشد که پس از امام خمینی چه کسی شایستگی به دست گرفتن سکّان هدایت انقلاب را دارد، اذهان متوجّه آیتالله منتظری میشد و همین نقطهی امید، مخالفان و دشمنان نظام را ناامید و ناراحت ساخته بود. آقای هاشمی رفسنجانی میگوید: «برای همهی ما، یعنی سران و امام، روشن بود که بنا است اگر حادثهای پیش بیاید، آقای منتظری را جایگزین کنیم.»
جانشینی آیتالله منتظری به اذهان محدود نماند و شرایط خاصّ امام و کشور باعث شد این مسئله به افعال و اقوال شخصیّتهای مهمّ کشور نیز راه یابد. تا جایی که پس از تثبیت ولایت فقیه بهعنوان یکی از اصول قانون اساسی، تلاشهایی نیز برای مطرح کردن آیتالله منتظری بهعنوان ولیّفقیه پس از امام(قدّسسرّه) آغاز شد و حتّی در سال 1358، مرحوم سیّداحمد خمینی، فرزند امام(قدّسسرّه)، بحث قائممقامی ایشان را برای رهبری مطرح کرد. آیتالله خامنهای دراینباره میگویند: «از اویل انقلاب ما سعیمان بر این بود که برای ایشان [آیتالله منتظری] یک تمیّز و تشخّصی را هم فرض کنیم، هم تحقّق ببخشیم. بعضیهای دیگر هم این را که ماها در این فکر هستیم احساس کرده بودند. یک عدّه هم ناراحت بودند. من یادم است در یک جلسهی شورای انقلاب یکی از همین آقایان عضو نهضت آزادی که جزو شورای انقلاب بود، رو کرد به من و بعضی دیگر و گفت: «آقای خمینی نوکرش هم هستیم، امّا اگر شما بخواهید بعد از آقای خمینی، منتظری، پُنتظری، بگذارید، ما قبول نمیکنیمها!».
این مربوط به آن اوایل است که هنوز شورای انقلاب بود و ماها عضو شورای انقلاب بودیم. یعنی افراد حس میکردند که ماها روی آقای منتظری یک حساب ویژهای باز کردهایم. البتّه این به معنای این نبود که آقای منتظری برای این کار یک شخصیّت کامل و تمامعیار بود؛ نه، ضعفهای آقای منتظری را ماها بیش از دیگران میدانستیم و فاصلهی بین ایشان و امام را ماها میدانستیم.».
از سویی به نظر میرسید از نظر آیتالله خامنهای، آیتالله منتظری در بین «عناصری که در انقلاب هستند، از لحاظ سنّی و دورهی درسی از بقیّه جلوتر بود و جزو کسانی هم بود که در جریان مبارزات وسط میدان بود» و از سوی دیگر دارای نقاط ضعفی از جمله نفوذ افراد ناصالح در بیتش بود که امثال ایشان امیدوار بودند بتوانند آنرا برطرف کنند که برخی از این تلاشها در صفحات پیش رو بازگو میشود.
میخواستند مسئله رهبری را با غوغاسالاری تمام کنند
طرح و پیگیری این ایده در داخل و خارج مجلس خبرگان که «نیازی به تشکیل مجلس خبرگان برای شناسایی رهبری نیست.»، گروهی از دلسوزان نظام را بشدّت نگران کرده بود؛ چه، مجلس خبرگان یکی از ارکان اصلی نظام جمهوری اسلامی بود و این تهدید وجود داشت که از دُور خارج شدن مجلس خبرگان بهعنوان مرجع تشخیص رهبری، فرایند نهادینه شدن ساختار سیاسی نظام را با چالشهایی اساسی مواجه سازد. اتّفاقاتی نظیر آنچه در نشست سالانهی دفتر تحکیم وحدت در سال ۱۳۶۳ افتاد و اعلام شد این تشکّل اجازه نخواهد داد که انتخاب آیتالله منتظری توسّط خبرگان انجام شود، این خطر را بسیار جدّی کرده بود.
آیتالله خامنهای روایت میکنند: «من احساس کردم که جمعی در صددند مسئلهی رهبری بعد از امام را با غوغاسالاری تمام کنند. ممکن هم بود آن شخص به نظر آنها همان آقای منتظری باشد امّا دوست میداشتند که این کار تحت ضابطه نیاید [بلکه] با هیاهو و هایوهوی یک نفر را بگذارند، بعد هم با تبلیغات، قضیّه را تمام کنند. من خوفم این بود. [بنابراین] میخواستم این قضیه به شکل قانونی و منضبط تحقّق پیدا کند تا اینکه جایی برای غوغاسالاری نباشد. چیزی که من را در این احساس بیشتر دچار سوءظن میکرد این بود که بعضی از کسانی که در جلسه با این قضیّه مخالفت کردند جزو کسانی بودند که آن روز معروف بودند به جریان چپ. میدانید دیگر، سال 63 و 64 بعضی از اینها، افراد خیلی تند فعّالِ تبلیغاتچی بودند. جماعت خیلی فعّالی بودند، از لحاظ تبلیغات هم خیلی تبلیغات میکردند و فعّالیّتهای زیادی میکردند و هیاهو زیاد داشتند. چند نفر از اینها که دو نفرشان الان یادم است ــ البتّه اسم نمیآورم ــ با اینکه این کار در مجلس خبرگان انجام بگیرد در جلسه مخالفت میکردند که به احتمال زیاد در صورتجلسات منعکس است. لذا بود که در این قضیّه خیلی اصرار ورزیدم [که] ما باید این کار را با ضابطه تمام کنیم.».
بر این اساس و به منظور مقابله با حاکمیّت غوغاسالاری و ساختارشکنی و صیانت از قانون اساسی و تحکیم فرایند قانونی انتخاب رهبر آینده توسط مجلس خبرگان، در روز بیستوچهارم تیرماه 1364، در جلسهی چهارم سوّمین اجلاسیّهی خبرگان، طرحی توسّط آیتالله خامنهای دربارهی شناسایی رهبر آینده تنظیم و با امضای چهل نفر از اعضا تقدیم هیئت رئیسه شد.
اصرار آیت الله منتظری برای استفاده از سیدمهدی هاشمی در سپاه
با پیروزی انقلاب اسلامی مهدی هاشمی از زندان بیرون آمد و علیرغم اینکه بهعنوان یک مجرم و یا لااقل متّهم به قتل شناخته میشد، باتوجّهبه شرایط سالهای اوّل پیروزی انقلاب و در پناه حمایتها و اصرار آیتالله منتظری، توانست به مسئولیّت واحد نهضتهای آزادیبخش سپاه پاسداران برسد. امّا هنگامی که امام(قدّسسرّه) متوجّه حضور او در سپاه شدند، بلافاصله به مقامات اطّلاعات سپاه دستور دادند مراقب او باشند.