اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۴:۴۵:۲۵
اذان ظهر ۱۲:۱۱:۵۹
اذان مغرب ۱۸:۳۳:۲۹
طلوع آفتاب ۰۶:۰۹:۰۶
غروب آفتاب ۱۸:۱۵:۲۵
نیمه شب ۲۳:۳۰:۲۵
قیمت سکه و ارز
۱۳۹۸/۰۲/۳۰ - ۱۶:۵۹

چندین مکانیسم برای جلوگیری از آسیب به خانوارها در شرایط بحران اقتصادی

استاد اقتصاد دانشگاه ویرجینیاتک آمریکا، می‌گوید: چندین مکانیسم برای جلوگیری از آسیب به خانوارها در شرایط بحران وجود دارد؛ یارانه به تولیدکننده یا واردکننده کالا، توزیع مستقیم کالا، توزیع کوپن و همچنین پرداخت یارانه نقدی مستقیم به خانوارها.

چندین مکانیسم برای جلوگیری از آسیب به خانوارها در شرایط بحران اقتصادی

به گزارش سراج24، جواد صالحی‌اصفهانی، استاد اقتصاد دانشگاه ویرجینیاتک آمریکا، می‌گوید: چندین مکانیسم برای جلوگیری از آسیب به خانوارها در شرایط بحران وجود دارد؛ یارانه به تولیدکننده یا واردکننده کالا، توزیع مستقیم کالا، توزیع کوپن و همچنین پرداخت یارانه نقدی مستقیم به خانوارها. این اقتصاددان معتقد است از بین این چهار شق اولی از همه بدتر است؛ یعنی دقیقاً همان سیاستی که دولت در ایران آن را اجرا می‌کند. او می‌گوید در این روش دولت مقدار زیادی درآمد ارزی را از دست می‌دهد، ولی این درآمد به دست افراد فقیر و آسیب‌پذیر نمی‌رسد، بلکه به دست عده‌ای از واردکنندگان و تولیدکنندگان و واسطه‌ها از بین می‌رود. صالحی‌اصفهانی بهترین مکانیسم را تبدیل سایر یارانه‌ها به یارانه نقدی مستقیم می‌داند و می‌گوید: در شرایط امروز اگر یارانه ارزی را به یارانه نقدی تبدیل کنند پول هنگفتی می‌شود که بهتر است آن را به دست خانوارها بدهند چون آنها خودشان بهتر می‌توانند تصمیم بگیرند که با آن چه کنند. من همیشه اعتقادم بر این بوده که خانوارهای ایرانی عاقل هستند و خودشان می‌توانند تصمیم بگیرند که در حال حاضر بیشتر به خرید گوشت قرمز احتیاج دارند یا به پرداخت شهریه دختر دانش‌آموزشان.

اقتصاد کشور بر اثر اشتباهات سیاستگذاران و فشارهای خارجی، در سطح کلان درگیر رکود تورمی شده است. با تداوم این شرایط خانوارهای ایرانی که با افت درآمد و قدرت خرید مواجه شده‌اند، دچار چه مشکلاتی می‌شوند؟

طبیعتاً وقتی کل اقتصاد تحت فشار، کوچک‌تر می‌شود، درآمدها کاهش می‌یابد و به خانوارها هم فشار وارد می‌شود. این فشار به صورت کاهش سطح زندگی آنها دیده می‌شود. نکته اول در این زمینه این است که آیا تبعات این فشارهای خارجی در همان سطحی که وارد می‌شود به اقتصاد کل سرایت می‌کند یا بیشتر می‌شود؛ مثلاً اگر 20 درصد فشار از خارج وارد شود، ممکن است با اتخاذ سیاست‌هایی کاهش تولید و به تبع آن افت درآمد خانواده میانگین در حدود 20 درصد بماند و همچنین ممکن است با سیاست‌های نادرست این فشار به کاهش بیشتری در تولید ناخالص داخلی تبدیل شود و مثلاً به 30 درصد برسد. نکته دیگر این است که تورم مکانیسمی است برای انتقال فشار خارجی از سطح کلان به سطح خرد. در واقع بر اثر تحریم‌ها درآمد کشور کاهش می‌یابد و تورم این کاهش را به سطح خانوار می‌رساند و باعث کاهش مصرف می‌شود. همچنین بهای بعضی کالاها که به واردات وابستگی بیشتری دارند، بیشتر بالا می‌رود، که این هم سیگنال مهمی است که صرفه‌جویی خانواده در چه جهتی موثرتر است. بنابراین مکانیسم بازار می‌تواند در تبدیل یک شوک عمومی در سطح کلان به یک پاسخ در سطح خانوار کمک کند.
تورم در کوتاه‌مدت باعث کاهش مصرف خانوار می‌شود، اما اثرات میان‌مدت و بلندمدت آن مهم‌تر است. در کوتاه‌مدت ممکن است در عرض یک‌سال یک خانوار مصرف بعضی از کالاهای مورد علاقه‌اش را کاهش دهد و بعد از مدتی این مصرف به‌جای اولیه‌اش بازگردد و فراموش شود، ولی اگر فشارهای اقتصادی باعث شود سطح تغذیه فرزندان خانوارها در مقطع رشد جسمی و فکری، افت کند، یا از تحصیل باز بمانند، زیان‌های میان‌مدت و طولانی‌مدت ایجاد می‌شود که بر رشد اقتصادی آینده کشور هم اثر می‌گذارد. در خانوارهای فقیر این مساله بسیار دیده می‌شود که بچه‌ها به علت کمبود درآمد نمی‌توانند به تحصیلات خود ادامه دهند یا به دلیل تغذیه ناکافی نمی‌توانند خوب درس بخوانند. در اندونزی و مکزیک شوک‌های منفی اقتصادی آثار بلندمدتی داشته است. این آثار بلندمدت می‌تواند باعث افت سرمایه انسانی شود و تا یکی، دو نسل ادامه یابد.

آیا در شرایط دشوار اقتصادی کالاهای خصوصی مثل مواد پروتئینی نیز به کالای عمومی تبدیل می‌شوند و دولت باید مستقیماً در تامین آنها برای خانواده‌های کم‌درآمد مداخله کند؟

در شرایط بحرانی بازارها قدرت اداره شوک‌ها را ندارند. هیچ نوع مکانیسمی در سیستم بازار نیست که اگر در اثر شوک یک فرد فقیر یا آسیب‌پذیر از بازی خارج شد،‌ بتواند مثلاً با گرفتن وام به بازی برگردد و از بین نرود. نظام بازار که حتی در شرایط عادی به نابرابری درآمدی توجه نمی‌کند در شرایط بحرانی به مراتب بدتر هم عمل می‌کند. اینجا دولت‌ها باید به خانوارهای فقیر کمک مالی برسانند و از وضعیت خانواده‌های آسیب‌پذیر هم غافل نشوند. در ایران نظام حمایت از خانوارهای فقیر نسبتاً خوب کار می‌کند. حدود 10 تا 15 درصد از جمعیت ما فقیر هستند که با کمک بهزیستی و کمیته امداد از حداقل‌های معیشتی برخوردار می‌شوند. اما تقریباً به همین میزان هم افراد آسیب‌پذیر داریم که در لیست‌های کمیته امداد و بهزیستی نیستند و اگر شرایط بحرانی شود، زیر خط فقر می‌روند. این اتفاق برای طبقه متوسط رخ نمی‌دهد مگر اینکه شوک خیلی بزرگی مانند آنچه در یونان تجربه شد، رخ دهد. در فشارهای اقتصادی امروز ایران طبقه بالا بیشتر از تفریحات خود می‌گذرد، طبقه متوسط هم که تقریباً نیمی از جمعیت را تشکیل می‌دهد، این قدرت را دارد که مصرف خود را تعدیل و با درآمدش همخوان کند. اما خانوارهای آسیب‌پذیر که در طبقه متوسط رو به پایین (Lower Middle Class) قرار دارند، ممکن است در فرآیند تعدیل مصرف دچار آسیب‌های غیرقابل جبران شوند؛ به عنوان مثال ممکن است تحت فشارهای اقتصادی، دخترشان نتواند به دانشگاه یا حتی به دبیرستان برود. دولت موظف است به این خانواده‌ها کمک کند که در حین تعدیل، آینده خود و فرزندانشان را به خطر نیندازند. خانوارهای طبقه متوسط رو به پایین را نمی‌توان به ‌سرعت زیر چتر حمایتی قرار داد و دولت باید فعالیت‌های دیگری برای محافظت از آنها داشته باشد. در دوره قبلی تحریم‌ها در سال 1391، در جریان طرح هدفمندی یارانه‌ها مبالغی یارانه نقدی به همه خانوارها پرداخت می‌شد. این کمک در آن مقطع باعث شد مصرف خانوارهای فقیر پایین نیاید و حتی در مواردی بیشتر شود. بررسی‌ها نشان می‌دهد در آن مقطع به خاطر یارانه نقدی مصرف گوشت در خانوارهای فقیر بیشتر شد. خانواده‌های متوسط رو به پایین یا آسیب‌پذیر هم در نظام یارانه نقدی مورد حمایت قرار گرفتند وگرنه حتماً آسیب زیادی می‌دیدند.

در این شرایط چه مکانیسم‌هایی برای جلوگیری از آسیب دیدن خانوارها وجود دارد؟

چندین مکانیسم برای جلوگیری از آسیب به خانوارها در شرایط بحران وجود دارد؛ یارانه به تولیدکننده یا واردکننده کالا، توزیع مستقیم کالا، توزیع کوپن و همچنین پرداخت یارانه نقدی مستقیم به خانوارها. اگر این چهار شق را کنار هم بگذاریم، به نظر من اولی از همه بدتر است؛ اینکه دولت سعی کند کالاهای اساسی را به نحوی مثلاً با دادن یارانه ارزی ارزان کند یعنی همین کاری که دولت آقای روحانی الان انجام می‌دهد. خودشان هم به‌ سرعت دیدند که سیستم بسیار پیچیده است و وقتی به افرادی دلار 4200تومانی برای واردات کالاهای اساسی می‌دهند به هیچ‌وجه کالا به همان قیمت به دست خریدار نمی‌رسد. ممکن است این 4200 تومان به 15 هزار تومان تبدیل شود همان‌طور که در ماه‌های اخیر تقریباً این اتفاق افتاد. تخصیص یارانه ارزی، بدون کنترل کانال‌های پخش کالا، تقریباً بدترین راه است. در این روش دولت مقدار زیادی درآمد ارزی را از دست می‌دهد، ولی این درآمد به دست افراد فقیر و آسیب‌پذیر نمی‌رسد، بلکه به دست عده‌ای از واردکنندگان و تولیدکنندگان و واسطه‌ها از بین می‌رود. تخصیص یارانه ارزی مثل آب ریختن در سطلی است که کف آن چند سوراخ دارد و می‌گویید این را به یک کیلومتر آن طرف‌تر برسانید، اما تا سطل به مقصد برسد همه آب آن از بین رفته است.
مکانیسم دیگر کوپن است که در شرایط بسیار بحرانی می‌تواند بهتر از سایر سیستم‌ها کار کند. در سیستم کوپنی درواقع دولت موظف است به فروشنده کالا تفاوت قیمت یارانه‌ای و هزینه فروشنده را بپردازد و واردکننده یا فروشنده ملزم می‌شود کالا را به دست کسانی برساند که دولت به آنها کوپن داده و از ریزش یارانه جلوگیری می‌شود. این سیستم علاوه بر کشور خودمان در دهه 60، در کشورهای مختلف از جمله آمریکا در زمان جنگ اجرا شده است. البته در این سیستم به خانوارها برای ایستادن در صف فشار وارد می‌شود و مشکلاتی مثل پیدایش بازار سیاه برای کوپن هست. به هر حال مکانیسم بازار که در زمان غیربحران خوب عمل می‌کند در این سیستم نیست چون قیمت‌ها را با کوپن ثابت کرده‌اند، ولی کوپن از بدترین نوع فشارها که ممکن است گرسنگی باشد، جلوگیری می‌کند. البته قطعاً به‌جای کوپن کاغذی باید از کارت‌های هوشمند استفاده شود. این روش در کشورهایی مثل مصر و هند هم اجرا شده است مشابه آنچه در ایران در مورد بنزین اجرا شد و نسبتاً موفق بود.
مکانیسم توزیع کالا نیز چون دست خانوار را در تعدیل مصرف می‌بندد شق خوبی نیست. به عنوان مثال دولت گوشت قرمز توزیع می‌کند، درحالی که ممکن است یک خانوار گیاهخوار باشد یا با کاهش درآمدش ترجیح دهد قبل از هر چیز و به نفع هزینه‌های آموزشی فرزندانش یا به نفع سایر خوراکی‌ها، مصرف گوشت قرمز را کم کند چون گوشت قرمز یک کالای تقریباً لوکس است. مطالعات نشان می‌دهد که مصرف گوشت قرمز در ایران بالا رفته است، درحالی‌که مصرف زیاد گوشت قرمز نه‌تنها ضروری نیست بلکه برای سلامتی هم چندان خوب نیست. بزرگ‌ترین ایراد سیستم فروش کالا محدود کردن خانوارها در تعدیل مصرف است. این روش چند بار در ایران تجربه شده و موفق نبوده است.
برمی‌گردم به شق آخر که مورد علاقه من و مورد تایید بسیاری از اقتصاددانان است و آن تبدیل سایر یارانه‌ها به یارانه نقدی است. در شرایط امروز اگر یارانه ارزی را به یارانه نقدی تبدیل کنند پول هنگفتی می‌شود که بهتر است آن را به دست خانوارها بدهند چون آنها خودشان بهتر می‌توانند تصمیم بگیرند که با آن چه کنند. من همیشه اعتقادم بر این بوده که خانوارهای ایرانی عاقل هستند و خودشان می‌توانند تصمیم بگیرند که در حال حاضر بیشتر به خرید گوشت قرمز احتیاج دارند یا به پرداخت شهریه دختر دانش‌آموزشان. معدودی خانوارهای گرفتار اعتیاد و آسیب هم استثناهایی هستند که می‌توان برای حمایت از آنها راه‌های دیگری انتخاب کرد. البته یک انتقاد همیشگی به این طرح تورم‌زا بودن آن است که به عقیده من مشکل مهمی است، اما زیان آن از دیگر روش‌ها که صحبتش شد، کمتر است.

فشارهای اقتصادی در سایر کشورهای درگیر بحران چه تاثیری بر خانوارها گذاشته است؟ در این کشورها چه راهکارهایی برای کاهش آسیب‌ها اندیشیده و اجرا شده است؟

کشوری را نمی‌شناسم که در شرایط بحرانی خیلی خوب عمل کرده باشد. در شرایط بحرانی انواع مشکلات اجتماعی هم به مشکلات اقتصادی اضافه می‌شوند. گاهی اوقات کارگر و کارفرما، طبقه متوسط و طبقه پایین، جناح‌های سیاسی و... سر اینکه تعدیل بیشتر به گردن که بیفتد با هم درگیر می‌شوند. اکثر کشورهایی که شوک‌های بزرگ را تجربه کرده‌اند مثل مکزیک و اندونزی خیلی خوب عمل نکرده‌اند. مطالعات نشان می‌دهد شرایط بحرانی این کشورها برای خانوارهای فقیر و آسیب‌پذیر تبعات میان‌مدت و بلندمدت زیادی داشته است. حتی من مطالعه‌ای دیدم درباره اینکه در کشور انگلیس هم بعد از رکود بزرگ 2008 هنوز خانوارهایی هستند که نتوانسته‌اند به‌جای قبلی خود برگردند. با این حال توجه به طرح‌هایی که برای هوشمند کردن حمایت از مردم در هند و مصر اجرا شده برای ایران نسبتاً مفید است. در این کشورها کالاکارت‌های هوشمندی طراحی کرده‌اند که افراد می‌توانند با ارائه آن از مزایایی مثل بنزین، سوخت خانوار، غذا و حتی پول نقد برخوردار شوند. با کارت‌های هوشمند می‌شود به خانوارهای فقیر و حتی خانوارهایی که هنوز فقیر نشده‌اند ولی آسیب‌پذیرند به‌موقع کمک‌رسانی کرد. استفاده از تکنولوژی برای تسریع در کمک‌رسانی در سال‌های اخیر یکی از بهترین استفاده‌ها از تکنولوژی بوده است. می‌توان با استفاده از تکنولوژی بسیاری از مشکلات توزیع کوپن را که ما در دهه 60 تجربه کردیم برطرف کرد.

گذشته از این روش‌های حمایتی، سیاستگذار برای کاهش آسیب به خانوارهای اقتصادی باید چه سیاستی اتخاذ کند؟

در شرایط فعلی ایران، مهم‌ترین موضوعی که سیاستگذار باید به آن توجه کند افزایش انعطاف در اقتصاد و فضای کسب‌وکار است. اگر در دوران صلح ساخت جاده و فراهم کردن زیرساخت‌های ارتباطی وظیفه دولت است، در دوران تحریم این یکی از وظایف دولت است که انعطاف اقتصاد را بالا ببرد تا عوامل تولید بتوانند راحت‌تر از یک بخش به بخش دیگر بروند. به این ترتیب تولیدکننده‌ای که به خاطر تحریم‌ها بازار خود را از دست داده،‌ می‌تواند به تولید کالای دیگری بپردازد. دولت باید با کم کردن هزینه‌های بوروکراتیک به تولیدکنندگان کمک کند راحت‌تر سرمایه و فعالیت خود را از یک بخش به بخشی دیگر ببرند تا منابع تولید اشتغال از بین نروند. بخشی از مقاومت در برابر تحریم هم همین است؛ ایجاد انعطاف و تحرک لازم در اقتصاد. در حال حاضر اقتصاد ایران بسیار به واردات وابسته است. خیلی از منابعی که الان در واردات فعال هستند باید به سمت صادرات برود. در این راستا دولت باید هم زیرساخت‌های تولید و صادرات را تقویت کند و هم سیاست ارزی را طوری تنظیم کند که صادرات بیشتر از واردات سودآور باشد. فشار به خانواده‌های ایرانی فقط از طریق بالا رفتن قیمت مواد غذایی نیست. البته این موضوع مساله مهمی به نظر می‌رسد، ولی ممکن است مثلاً خانواده‌ای ترجیح دهد برای فرستادن فرزندش به دانشگاه آزاد و در نهایت دستیابی او به شغل، 20 درصد از مصرف سایر کالاهای خود را کاهش دهد. همان‌طور که در سال‌های اخیر در ایران بسیاری از خانواده‌ها با علاقه این کار را انجام داده‌اند. وقتی خانوارهای ایرانی حاضرند مثلاً 20 درصد از مصرف گوشت قرمز و اقلام دیگر را کم کنند تا شهریه دانشگاه فرزندشان را بپردازند، دولت باید به این فکر کند که چگونه می‌تواند شرایطی ایجاد کند تا این کاهش مصرف که در اثر تحریم اجباری شده است، تبدیل به شغل برای فرزندان آنها شود. بزرگ‌ترین مشکل خانواده‌های ایرانی بیکاری فرزندانشان است که نمی‌توانند کار پیدا کنند و تشکیل خانواده دهند. نمی‌گویم کار ساده‌ای است، اما در شرایط فعلی تنها امر مهمی که از تعدیل ناگزیر قابل انجام است، همین بهبود اشتغال است. در شرایط تحریم باید اقتصاد کشور از اقتصاد واردات‌محور و مصرف‌محور به اقتصاد تولیدمحور و صادرات‌محور تبدیل شود و تولید بیشتر یعنی به کار گرفتن افراد جوان. اگر خانوارهای ایرانی بدانند که با تعدیل بزرگی که پیش‌رو دارند، اگرچه میزان مصرف گوشت قرمزشان کم می‌شود، ولی در عوض تولید رونق می‌گیرد و فرزندشان صاحب شغل می‌شود، با این تعدیل همراه می‌شوند. همان‌طور که بسیاری از خانوارهای ایرانی پیش از این و در شرایط صلح تصمیم گرفته بودند از مصرف غذا و تفریحات خود کم کنند تا فرزندشان به دانشگاه برود و شغلی به دست بیاورد. مواجهه خوب با تحریم این است که خانواده‌ها مصرف خود را مقداری پایین بیاورند ولی امیدشان به اشتغال فرزندانشان بیشتر شود. با این دید، می‌توانیم تعدیل را این‌طور تعریف کنیم که خانواده‌ها کاهش مصرف خود را به اشتغال یا امید اشتغال برای فرزندانشان تبدیل کنند. دولت هم به‌جای اینکه قول دهد که نمی‌گذارد مصرف خانواده‌ها کم شود، باید با همین تعریف تعدیل را دنبال کند.

شرط تحقق این امر سودآور شدن صادرات و تولید نسبت به واردات است؟

دقیقاً. الان ما در شرایطی هستیم که این کار امکان‌پذیر است و می‌توان تعدیل را این‌طور تعریف کرد که واردات کاهش یابد و شما مصرف خود را کم کنید، ولی در مقابل تولید و صادرات رشد کند که نتیجه‌اش همان است که خانواده‌ها می‌خواسته‌اند یعنی دستیابی فرزندان آنها به شغل. در ایران به اندازه کافی به مساله تولید و اشتغال توجه نشده است. بیشترین توجه به‌جای مساله بیکاری، به بالا رفتن قیمت‌ها و کاهش مصرف معطوف شده است. درحالی‌که به نظر من نگرانی اصلی خانوارهای ایران نداشتن امید و خوش‌بینی به آینده فرزندانشان است نه کاهش مصرف گوشت. نرخ بیکاری جوانان تحصیل‌کرده برای مردان 30 درصد و برای زنان 50 درصد است که اعداد وحشتناکی هستند. با این وضعیت خانواده‌ها چگونه می‌توانند به آینده بچه‌های خود امیدوار باشند؟ به نظر من اگر تعریف خوبی از اقتصاد مقاومتی وجود داشته باشد همین است: تبدیل کاهش مصرف خانوار به ایجاد اشتغال یا حداقل ایجاد امیدواری به اشتغال. چه خوب بود که به‌جای ندای «ای‌دولت کمک کن مصرف من پایین نیاید»، ندای این درخواست را می‌شنیدیم که «ای‌دولت کمک کن من می‌خواهم مصرفم را کم کنم ولی به این شرط که آن را به اشتغال برای بچه‌هایم تبدیل کنم». از درون این تعریف می‌توان سایر سیاست‌های اقتصاد مقاومتی، از جمله افزایش صادرات و کاهش واردات را بیرون کشید. در این راستا اگر مردم ارز گران را در روند یک برنامه رفاه تولیدی ببینند نه عامل کاهش مصرفشان، اجرای تعدیل به مراتب موفق‌تر خواهد بود.

انتهای پیام/

اشتراک گذاری
نظرات کاربران
هفته نامه الکترونیکی
هفته‌نامه الکترونیکی سراج۲۴ - شماره ۲۴۴
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••