به گزارش سراج24، هادی خسرو شاهین| بیش از ۸۰۰ روز از ریاستجمهوری ترامپ میگذرد و این روزها دائما پر از جدال و جنجال بوده است. آنچه به چنین فراز و نشیبهای سیاسی بیسابقهای در تاریخ آمریکا دامن زده است، شخصیت ترامپ، موج پوپولیسم در جامعهی آمریکا، دوقطبی شدن شدید بدنهی قدرت در واشنگتن و مقاومتهای ساختاری در برابر خط مشی نوین یک سیاستمدار غیرکلاسیک و تاحدی نیمهحرفهای در اتاق بیضیشکل کاخ سفید بوده است. اما با وجود همهی این جاروجنجالها، آنچه دادههای آماری و نقشههای اطلاعاتی به ما نشان میدهد، نوعی ثبات در نرخ محبوبیت و همچنین عدممحبوبیت ترامپ است. این ثبات آماری درباره فردی رخ داده که او را بیشتر بهعنوان رئیسجمهور غیرقابلپیشبینی میشناسیم. در بازهی زمانی ۷۷۵ روزه از ریاستجمهوری مرد مونارنجی دادهها و اطلاعات آماری نشان میدهد که بیشترین نرخ محبوبیت او ۵/۴۵ درصد در چهارمین روز ریاستش بر کاخ سفید بوده و بالاترین نرخ عدممحبوبیتش نیز در سیصد و سیوهفتمین روز ریاستجمهوریاش در حدود ۲/۵۷ است. در همین حال کمترین نرخ محبوبیت ترامپ نیز در حدود ۹/۳۸ درصد در دویست و پنجاه و هشتمین روز ریاستش و همچنین پایینترین میزان عدممحبوبیتش نیز در پانصد و شانزدهمین روز حضورش در کاخ سفید و در حدود ۳/۵۱ درصد بوده است. این اطلاعات نشاندهندهی آن است که نرخ محبوبیت ترامپ در بازه زمانی هفتصد و هفتاد و پنج روزه، حدود ۶ درصد در نوسان بوده و در مقابل، نرخ عدممحبوبیتش نیز به همان نسبت تعریف میشود. این نتایج آماری وقتی بامعنا میشود که افتوخیز محبوبیت سایر روسای جمهور آمریکا نیز مورد توجه قرار گیرد.
اطلاعات آماری این واقعیت را پیش رویمان میگذارد که بیشترین افتوخیزها در میان ۶ رئیسجمهور اخیر آمریکا متعلق به رونالد ریگان و جرج بوش پدر بوده است؛ بهطور مثال بالاترین نرخ محبوبیت ریگان حدود ۶۸ درصد و در صد و سی و نهمین روز ریاستجمهوریاش و کمترین هم به هفتصد و چهل و سومین روز ریاستجمهوریاش در حدود ۳۵ درصد بوده است (شکاف ۳۳ درصدی در نرخ محبوبیت). همین طور در هفتصد و چهل و پنجمین روز ریاستجمهوری بوش پدر نرخ محبوبیت به حدود ۷/۸۰ درصد میرسد و در ششصد و هفتاد و هفتمین روز نیز ۷/۵۲ درصد (شکاف تقریبا ۲۹ درصدی در نرخ محبوبیت).
درباره روسای جمهور جدیدتر نیز شاهد تکرار این افت و خیزهای نسبتا شدید هستیم؛ بهطور مثال اوباما در روزهای اول ریاستجمهوریاش از محبوبیت ۶۲ درصدی برخوردار بود، ولی در پانصد و شصت و سومین روز ریاستش نرخ محبوبیت به ۴۵ درصد میرسد (شکاف ۱۷ درصدی در نرخ محبوبیت).
نتیجهگیری اولیهای که میتوان از این شدت و ضعفها در نرخ محبوبیت روسای جمهور آمریکا از ریگان تا ترامپ داشت، میزان اطمینان یا عدماطمینان به پیشبینیها درباره انتخاب مجدد آنهاست. بهعبارت دیگر هرچقدر میزان افتوخیزها در نرخ محبوبیت افزونتر باشد، اطمینان به پیشبینیهای قابلحصول در مورد انتخاب مجدد آنها را دشوارتر میسازد و برعکس، هرچه از شدت چنین افتوخیزها کاسته شود، با اطمینان بیشتری میتوان مسیر آینده را پیشبینی کرد. در این میان اتفاقا برخلاف آنچه تصور میشود، ترامپ قابلپیشبینیترین رئیسجمهور آمریکا در طول ۶۰ سال اخیر بوده است. دلیل آن هم واضح است؛ او در میان شش رئیسجمهور قبلی آمریکا از کمترین میزان افت و خیز در نرخ محبوبیت و عدممحبوبیت در بازهی زمانی هفتصد و هفتاد و پنج روزه برخوردار بوده است. حداکثر شکاف میان بالاترین و پایینترین نرخ محبوبیت و عدممحبوبیت وی بین ۵ تا ۶ درصد است. بر این اساس میتوان آنچه را که از دادهها و اطلاعات آماری در مورد وی بهدست میآوریم با کمترین حاشیهی خطا مورد بررسی و ارزیابی قرار داد. با این اوصاف، حال میتوان از دو بُعد ملی و ایالتی شانس ترامپ را برای انتخابات ۲۰۲۰ مورد آزمون قرار داد. در بُعد ملی نظرسنجیها این نکته را گوشزد میکنند که شانس ترامپ برای انتخاب دوباره در سال ۲۰۲۰ دستکمی از هیچ یک از پیشینیانش ندارد. نرخ محبوبیت ترامپ در هفتصد و هفتاد و پنجمین روز ریاستش بر کاخ سفید ۳/۴۲ درصد است؛ درحالیکه در همین روز اوباما، بیل کلینتون و رونالد ریگان به ترتیب ۹/۴۷، ۸/۴۴ و ۳/۳۵ بوده است. بنابراین اگر ریگان با ۳/۳۵ درصد محبوبیت دوباره رئیسجمهور آمریکا شد، چرا ترامپ با محبوبیت ۳/۴۲ درصدی نتواند! اما اگر این دسته از نظرسنجیها در سطح ملی را در کنار نظرسنجیهای ایالتی قرار دهیم، نهتنها از بخت و اقبال مرد مونارنجی کاسته نمیشود که حتی افزونتر هم خواهد شد. طبق برآورد موسسهی گالوپ ترامپ از سال ۲۰۱۸ در هفده ایالت توانسته است نرخ محبوبیت ۵۰ و بالای ۵۰ درصد را به ثبت برساند. در سال ۲۰۱۷ این رقم در حدود ۱۲ ایالت بود. این ایالتها عبارتند از مونتانا، داکوتای شمالی، آیداهو، وایومین، داکوتای جنوبی، یوتا، کانزاس، میسوری، اوکلاهاما، آرکانزاس، کنتاکی، ویرجینیای غربی، تنسی، میسیسیپی، آلاباما، کارولینای جنوبی و آلاسکا. پنج ایالتی که سال ۲۰۱۸ به ترامپ گرایش شدید پیدا کردهاند میسوری، کانزاس، کارولینای جنوبی، میسیسیپی و یوتا هستند. این هفده ایالت در مجموع ۱۰۲ رای الکترال را در اختیار دارند. پس باید از هماکنون ۱۰۲ رای سرنوشتساز را به نام ترامپ ثبت و ضبط کرد؛ مگر اینکه در دو سال آینده اتفاقات غیرقابلپیشبینی در صحنهی سیاست و اجتماع آمریکا بیفتد. در این میان باید دو ایالت کلیدی را از طرفداران دوآتشهی رئیسجمهور آمریکا دانست؛ ویرجینیای غربی (۶۲ درصد) و وایومین (۶۱ درصد).
اما داستان ترامپ به همین ۱۰۲ رای الکترال ختم نمیشود. او طبق نظرسنجیهای گالوپ در شانزده ایالت نیز محبوبیتی بین ۴۰ تا ۴۹ درصد دارد؛ اورگان، نوادا، آریزونا (۴۳ درصد)، تگزاس (۴۱ درصد)، لوییزیانا، نیورلئان، آیووا، ویسکانسین (۴۲ درصد)، میشیگان (۴۲ درصد)، ایندیانا، اوهایو، پنسیلوانیا (۴۲ درصد)، ویرجینیا، کارولینای شمالی، جورجیا و فلوریدا (۴۳ درصد) این ۱۶ ایالت را تشکیل میدهند. ترامپ در سال ۲۰۱۶ در همهی این ایالتها به پیروزی رسیده بود.
در سال ۲۰۲۰ نیز اگر حداکثر دو ایالت از مجموع این ایالتهای خاکستری را از دست بدهد، باز هم قادر خواهد بود پیروز انتخابات ریاستجمهوری شود. اما با این همه اوضاع ترامپ در شانزده ایالت دیگر آمریکا اصلا خوب نیست و محبوبیتش زیر ۴۰ درصد است. البته وضعیت او در سال ۲۰۱۷ از این هم بدتر بود و تعداد این ایالتها حدود ۱۷ ایالت بود. این ایالتها در مجموع ۲۰۱ رای الکترال را در اختیار دارند.
برخی از این ایالتها عبارتند از هاوایی (۲۶ درصد)، ورمونت (۲۸ درصد)، کالیفرنیا و ماساچوست (۲۹ درصد)، مریلند، نیویورک، الینویز، نیوجرسی، نیوهمشایر، کاناتیکت، رودآیلند و واشنگتن. گالوپ علت بهبود وضعیت ترامپ در افکار عمومی را ناشی از افزایش نرخ محبوبیت ترامپ در سطح ملی از ۳۸ درصد سال ۲۰۱۷ به ۴۰ درصد در سال ۲۰۱۸ میداند. نرخ تایید بالای ۵۰ درصدی در ۱۷ ایالت آمریکا نشاندهندهی شانس بالای ترامپ برای پیروزی در انتخابات بعدی است. البته به نظر گالوپ در صورت افزایش نرخ محبوبیت وی تا ۱۰ درصد در ایالتهای کلیدی، کار دیگر تمام خواهد شد. اما آمریکا کشور چندنژادی است و از همین رو دموگرافی نژادها و قومیتها نیز نقش حائز اهمیتی در تعیین نتایج انتخابات دارد. از این حیث باید ۴ گروه بزرگ نژادی و قومی را در نظر گرفت.
مطالعات اخیر موسسهی پیو نشاندهندهی آن است که ۶۶ درصد سفیدپوستان، ۳/۱۳ درصد هیسپانیکها، ۵/۱۲ درصد سیاهان و ۷/۴ درصد آسیاییها واجد شرایط برای حضور در انتخابات ۲۰۲۰ هستند. در سال ۲۰۱۶ ترامپ ۵۷ درصد رای سفیدان را در مقابل ۳۷ درصد آراء هیلاری کلینتون به دست آورد. کارشناسان انتخابات معتقدند که او برای انتخاب مجدد در سال ۲۰۲۰ تقریبا نیاز به حمایت همین تعداد از سفیدپوستان دارد. اما ترامپ در این حوزه با یک چالش بزرگ مواجه است و آن میزان مشارکت سفیدان در انتخابات است. یافتههای پیو نشاندهندهی آن است که از سال ۲۰۰۴ تا به امروز این میزان مشارکت همواره رو به افول بوده است. در سالهای ۲۰۰۴، ۲۰۰۸، ۲۰۱۲ و ۲۰۱۶ به ترتیب ۷۷، ۷۴، ۷۲ و ۷۰ درصد سفیدان واجد شرایط در انتخابات مشارکت کردند. اگر همین منطق مشارکت در سال ۲۰۲۰ تکرار شود، باید انتظار داشت که حدود ۶۸ درصد سفیدپوستان در انتخابات مشارکت کنند و این البته خبر بد برای ترامپ و استراتژیستهای حزب جمهوریخواه است.
اما ناامیدی آنها میتواند با یک رویداد مهم به امید تبدیل شود و آن شیفت کامل دموکراتها به چپ است. احتمالا ترامپ و مشاورانش روزشماری میکنند تا برنی سندرز یا الیزابت وارن بهعنوان نامزدهای نهایی حزب دموکرات انتخاب شوند؛ چراکه سابقهی سیاسی این دو چهره و همچنین بازی تمایز و تضادی که آنها به راه خواهند انداخت، به ترامپ و تیمش امکان میدهد تا مرزهای هویتی را از طریق ایجاد هراس بنیادین از سوسیالیسم بازسازی کنند. آنها احتمالا با نهایی شدن نامزدی این دو چهره میتوانند نبرد انتخابات را به نبرد آزادی و سوسیالیسم تبدیل کنند؛ دقیقا پروژهای که مایک پنس معاون رئیسجمهوری آمریکا در کنفرانس سالیانه محافظهکاران در اوایل ماه مارس از آن رونمایی کرد. در چنین شرایطی احتمالا منطق مشارکت سفیدپوستان در ۱۵ سال گذشته برهم خواهد خورد و هراس از سوسیالیسم موجب افزایش میزان مشارکت آنها بهخصوص در ایالتهای جنوبی و جنوب غرب آمریکا خواهد شد. در آن شرایط حتی امکان پیروزی ترامپ در سه ایالت بهطور سنتی دموکرات یعنی پنسیلوانیا، میشیگان و ویسکانسین همچون سال ۲۰۱۶ وجود خواهد داشت. این سه ایالت در مجموع ۴۶ رای الکترال را دارند. در این سال ترامپ توانست با حاشیهی پیروزی بسیار پایین و بین ۳/۰ تا ۷/۰ درصد به پیروزی برسد.
آراء ترامپ در پنسیلوانیا ۲۹۲/۴۴، ویسکانسین ۷۴۸/۲۲ و میشیگان ۷۰۴/۱۰ بود. در حال حاضر و با همین نرخ مشارکت سفیدپوستان، اوضاع ترامپ در ایالت میشیگان اساسا مساعد نیست و شانس دموکراتها برای پیروزی از هر جهت بسیار بالاست. اما در صورت تحریک سفیدپوستان برای حضور در پای صندوقهای رای احتمالا قدری از زهر مشارکت بالای هیسپانیکها کاسته خواهد شد. مشارکت هیسپانیکها در انتخابات میاندورهای سال ۲۰۱۸ به طرز بیسابقهای به رقم ۱۱ درصد رسید؛ درحالیکه این رقم در انتخابات میاندورهای گذشته در حدود ۳/۷ درصد بود. اما با این همه دموگرافی واجدین شرایط انتخابات ۲۰۲۰ بدون در نظر گرفتن زمینه و زمان فینفسه برای ترامپ و جمهوریخواهان یک فرصت طلایی است (۶۶ درصد از سفیدپوستان در مقابل ۳۴ درصد گروههای نژادی دیگر).
صرفنظر از دادهها و اطلاعات آماری، وضعیت ترامپ به لحاظ سیاسی و خطمشیهای داخلی و خارجی نیز چندان نامناسب نیست. او اخیرا یکی از موفقترین نطقهای سالیانهی خود را پشتسر گذاشت. طبق نظرسنجی شبکههای سیبیاس و سیانان هفتاد و شش درصد آمریکاییان سخنرانی سالیانهی وی را مورد تایید قرار دادند. در این میان ۹۷ درصد جمهوریخواهان، ۸۲ درصد مستقلها و ۳۰ درصد دموکراتها محورهای ارائهشده توسط وی را در این سخنرانی مورد تحسین قرار دادند. اگرچه این موفقیت پس از شهادت مایکل کوهن در مجلس نمایندگان اندکی تحتتاثیر قرار گرفت، ولی آخرین نظرسنجی راسموسن در ۵ مارچ نشان میدهد که اکثریت آمریکاییها استیضاح او را غیرمحتمل میدانند. در این نظرسنجی که به صورت تلفنی انجام شد، تنها ۴۴ درصد از شرکتکنندگان بر این باور بودند که تحقیقات دموکراتهای کنگره به استیضاح ترامپ منجر میشود و در مقابل ۵۳ درصد بر این باور تکیه داشتند که استیضاح غیرمحتمل است. همچنین راسموسن میگوید که ۲۴ درصد مردم بر این باورند که دموکراتها به احتمال زیاد شواهد لازم را برای استیضاح ترامپ پیدا میکنند؛ درحالیکه ۲۹ درصد نیز بر این اعتقاد پای میفشارند که دموکراتها به هیچ عنوان نمیتوانند به چنین شواهدی دست یابند. از طرف دیگر بسیاری از کارشناسان انتخابات در آمریکا بر این باورند که پیروزی دوبارهی ترامپ در سال ۲۰۲۰ مشروط به تحقق سه موضوع است: تداوم رشد اقتصادی یا رونق در آمریکا، بسیج پایگاه سیاسی از طریق استراتژی امنیت مرزی و نتایج ملموس در سیاست خارجی. اگر این سه موضوع تحقق یابد، شکست دادن ترامپ در انتخابات پروژهای بس دور از دسترس خواهد بود. در کانون اکثر تحلیلها و ارزیابیها از شانس ترامپ، مسالهی اقتصاد قرار دارد. اقتصاد پررونق در آمریکا شانس ترامپ برای انتخاب دوباره را به حدود ۸۵ درصد افزایش میدهد، اما تداوم رشد اقتصادی آمریکا تقریبا در دو سال آینده امری غیرممکن است آنچنانکه صندوق بینالمللی پول در ماه ژانویه اعلام کرد که انتظار میرود آمریکا در سال ۲۰۱۹ رشد ۲ درصدی را در مقایسه با رشد ۳/۲ درصدی سال ۲۰۱۸ تجربه کند. این نرخ در سال ۲۰۲۰ احتمالا تا ۸/۱ درصد نیز افت میکند.
به دلیل همین واقعیت است که کارشناسان ترجیح میدهند شانس ۸۰ درصدی را مورد بازبینی قرار دهند و آن را به ۶۰ تا ۶۵ درصد کاهش دهند. در حوزهی اقتصادی آنچه برای ترامپ بیش از هر چیز اهمیت دارد، بازار سهام است. اسکراموچی، مدیر سابق ارتباطات کاخ سفید در گفتگو با سیانبیسینیوز میگوید: تنها موضوعی که رئیسجمهور را واقعا نگران میکند، شاخص سهام است. او روزانه این شاخص را رصد و بررسی میکند؛ چراکه باور دارد اگر این شاخص در مسیر درست حرکت کند او بار دیگر انتخاب خواهد شد. اسکراموچی همچنین یکی دیگر از نگرانیهای جدی ترامپ را مسالهی امنیت مرزی بهخصوص دیوار مکزیک میداند. این مساله نقش بسیار مهمی در حفظ پایگاه رای پرزیدنت در نوامبر ۲۰۲۰ خواهد داشت. موضوع دیگری که احتمالا انتخاب مجدد ترامپ را تحتتاثیر قرار خواهد داد، موضوعات مرتبط با سیاست خارجی است.
او اخیرا یک نمایش بسیار ناامیدکننده از خود در مذاکرات با کیم جونگ اون در ویتنام ارائه کرد؛ ولی در این حوزه نیز هنوز کار تمام نشده است. اگر ترامپ بتواند طی ماههای آینده یک معاملهی بزرگ و پرسروصدا را با چین در حوزهی تجاری به نام خود به ثبت برساند، آن وقت همه چیز تغییر خواهد کرد. در آن زمان احتمالا آمریکاییها پیش خود خواهند گفت که یک تاجر، موفق به کاری شد که همهی سیاستمداران کلاسیک آمریکا طی دو دههی گذشته از انجام آن عاجز بودهاند. اسکراموچی معتقد است که این معامله سرانجام انجام خواهد شد.
انتهای پیام/