به گزارش سراج24، در ماههای اخیر اختلافات درونی دولت به استعفای وزرای صاحب نامی چون آخوندی و دکتر قاضیزاده هاشمی منجر شد. این اختلافات ریشه در گذشتههای بسیار دور دارد که اصلاحطلبان از بزرگ جریان اعتدال یعنی هاشمی رفسنجانی با لقب عالیجناب سرخ پوش یاد میکردند. افول سیاسی اصلاحطلبان در فتنهی سال 88 و کاهش محبوبیت اعتدالیون موجب شد تا این دو جریان اختلافات گذشتهی خود را ولو بصورت ظاهری کنار بگذارند تا در قالب یک دولت ائتلافی کاندیدایی واحد در برابر گزینهی جریان انقلاب قرار دهند. سرانجام شیخ خوش سخن یعنی آقای حسن روحانی توانست با دادن وعدههای فراوان اکثریت آرای مردم را به خود اختصاص دهد.
اما از همان ابتدا مشخص بود که سهمیه بندی دولت بین اصلاحطلبان و اعتدالیون مشکلاتی را در آینده بوجود خواهد آورد. استعفای علی جنتی وزیر ارشاد دولت یازدهم از آن استعفاهایی بود که همچنان علت اصلیاش نامشخص مانده است. در آن زمان نیز برخی رسانههای حامی دولت تلاش کردند این عسل ریخته را نذر امام زاده کنند و استعفای علی جنتی را به پدر ایشان یعنی آیتالله جنتی ارتباط دهند؛ هرچند این پروژه نیز شکست خورد و جنتی دولت را ترک کرد. آخوندی نیز علت اصلی استعفای خود را اختلاف وعدم توانایی برای اجرای سیاستهای اقتصادی روحانی اعلام میکند. آیا برای وی این امکان وجود نداشته است که قبل از پذیرش تصدی وزارت راه و شهرسازی آن را با رئیسجمهور چک میکرد و پنج سال خود و ملت را معطل کشف این مهم نمیکرد؟!
قاضی زاده هاشمی نیز در اعتراض به کاهش بودجهی وزارت بهداشت استعفا داد. طرح تحول سلامت کشور در آغاز راه خود به عنوان یکی از نقاط قوت دولت تدبیر و امید تلقی شد ولی در ادامه مشخص شد که این پروژه نیز راه به جایی نمیبرد و همین که آقای وزیر دریافتند کارشان به جایی نمیرسد، به بهانهی کارشکنی سازمان برنامه و بودجهی کشور، فرار را به قرار ترجیح دادند.
به نظر میرسد دولت افراد نالایقی را به کار میگیرد که حتی شجاعت پذیرش مسئولیت اعمال خود را ندارند. بدون مطالعه و انجام کارهای کارشناسی پروژهها را آغاز میکنند و وقتی متوجه میشوند کشتی پروژهشان در حال غرق شدن است راهی بهتر از قایق نجات استعفا به ذهنشان نمیرسد.
حال باید از حامیان دولت تدبیر و امید و مافیای رسانهای این جریان پرسید برفرض مثال که آقای ظریف تحت فشار تندروها است؛ آقایان آخوندی و قاضی زاده هم تحت فشار تندروها بودند که استعفا کردند؟ یا نه! آقای ظریف هم مانند آقایان آخوندی و قاضی زاده برای فرار از مسئولیت شکستهایشان دست به بهانه جویی و استعفا زدهاند؟ کاملا آشکار است که اختلافات جریانی در دولت وجود دارد و همین اختلافات جریانی و بیتدبیری و غربگرایی اعضای دولت باعث بروز چنین شکستهای استراتژیکی شده است.
به نظر میرسد استعفای آقای ظریف به بهانهی عدم دعوت از او در مراسم استقبال از بشار اسد یک شو آف سیاسی برای فرار از پاسخگویی باشد. برفرض مثال که آقای ظریف را مانند یک قهرمان ملی دوباره به کابینه بازگرداندید؛ با بیکاری چه میکنید؟ چه جوابی برای گرانیها دارید؟ رکود بازار، صف گوشت، ناتوانی کنترل و تنظیم بازار عرضه، عدم رفع تحریمها، شکست برجام و... برای این موارد چه جوابی دارید. یقینا روزی فرا میرسد که دیگر فرصتی برای فرار از پاسخگویی برای مسئولان دولت تدبیر و امید وجود ندارد.
انتهای پیام/