شهرداری تهران حدود 15 ماه است که رنگ آرامش را به خود ندیده است. عدم استقرار تیم مدیریتی منسجم، آیندهی پروژههای کلان شهری را در هالهای از ابهام فرو برده است. آنطور که در گذشته شاهد بودیم محمدباقر قالیباف در پی تعامل مناسب با قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا(ص) حجم انبوهی از پروژه های کلان شهری را انجام و به بهره برداری رساند. اما این راهِ تعامل با ورود اعضای تیم جدید شورای شهر به پایینترین حد خود در 12 سال گذشته رسید. تفکر حاکم بر این جریان از همان جنس تفکر حامیان اصلاحات و دولت تدبیر است که میگوید جای نیروهای نظامی در پادگان است و پروژههای عمرانی را باید به شرکتهای خصوصی سپرد. از نگاه این جریان حتی در صورت عدم وجود ظرفیت انجام پروژهها توسط شرکتهای خصوصی، بهتر است کارها به شرکتهای خارجی سپرده شوند.
این دیدگاه 3 نتیجه در پی داشت: اول آنکه بسیاری از پروژههایی که به راحتی و در کمترین زمان ممکن با توان و سرمایه داخلی قابلیت انجام داشتند در گرداب مناقصات خارجی و ارزی فرو رفتند. دوم خروج ارز از کشور و سوم عدم امکان بومیسازی تکنیکهای مورد استفاده در پروژهها.
نکتهی مهمتر اینکه عمدهی پیمانکاران کوچکِ فعال در پروژههای عمرانی، توانایی تعامل با شهرداری تهران را ندارند؛ چرا که این شرکتها از پشتوانهی مالی بالایی برخوردار نیستند و با مدل مالی شهرداری تهران که پرداختهای کلان را با چند ماه یا سال تاخیر پرداخت میکند، نمی توانند به بقای خود ادامه دهند.
هرچند که همواره شهرداری تهران از دیرباز با کمبود بودجه روبرو بوده است اما این موضوع، توجیه مناسبی برای کمکاری شهردارها نیست. در دورهی تصدی قالیباف به سبب همین کسری بودجه، شهرداری به تعامل اعتباری با پیمانکاران پرداخت چرا که نمیتوان در صورت بحرانهایی مانندبارش برف سنگین، شهر را به بهانه نبود بودجه، برف روبی نکرد.
اما با روی کار آمدن نجفی نه تنها وضعیت شهر تهران بهبود نیافت؛ بلکه بسیاری از همان خدمات جاری دوران شهرداری گذشته نیز متوقف شد! به عنوان نمونه میتوان به عملکرد شهرداری تهران در برف سنگین بهمن سال 96 اشاره کرد. شهرداری تهران به بهانه نبود بودجه و وجود قراردادهای غیرکارشناسی، همکاری با بسیاری از پیمانکاران شهری را قطع کرد و در نبود این پیمانکاران، مدیرت بحران شهری با مشکل روبرو شد. اوج تدبیر نجفی، شهردار وقت تهران دعوت از شهروندان و بویژه دانش آموزان برای تکاندن برف درختها بود.
الیاس قالیباف نیز در پستی معنادار در صفحه اجتماعیاش، عکس پدرش را در حال تکاندن برف درختان منتشر کرد.
انتخاب نجفی از سوی شورای شهر ثابت کرد شهرداری تهران، پستی نیست که بشود آن را با سخنرانیهای سیاسی و جنجالهای رسانهای اداره کرد.
نجفی در بدو ورود خود به شهرداری بیشتر از آنکه به فکر سامان دادن اوضاع باشد، به فکر حملات سیاسی و رسانهای علیه جریان مقابل بود. وی با جنجال سازی رسانهای شهردار قبلی را به فساد اقتصادی و رانتخواری متهم کرد که البته هیچ کدام از این ادعاها دردادگاه و سازمان بازرسی اثبات نشد. کار شهرداری تهران در دوران او به مسدود شدن حسابهای شهرداری به خاطر بدهی به بیمه تامین اجتماعی کشید و پرداخت حقوق کارکنان نیز به مشکل برخورد. شرایط داخلی شهرداری تهران بهنحوی شد که حتی کارمندان حامی جریان اعتدال و اصلاحات نیز به ناکارآمدی نجفی اذعان نمودند. از سوی دیگر خیلی زود مشخص شد، جامعه تمایلی به مشارکت در تامین هزینههای شهر ندارد و شهردار تهران حتی قادر به راضی کردن روزنامهنگاران برای تغییر نظام طرح ترافیک نیست.
احتمال تشدید بحران اقتصادی در شهرداری کار سختی نبود، اما خیلیها امیدوار بودند که نجفی طرحی برای گذر از بحران یا حتی کنار آمدن با بحران داشته باشد که به مرور زمان مشخص شد، چنین نیست.
استعفای سوال برانگیز نجفی به بهانه بیماری و انتخاب افشانی که در تعارض با شعار جوانگرایی بود از دیگر نکات منفی تصمیمهای برآمده از سوی جریان تدبیر و امید بود. تا آنجا که این نحوهی عملکرد، موجب اعتراض حامیان این شورا شد.
هرچند این شورا در مدت تصدی خود خدماتی مانند تعویض نام اتوبان نیایش و خرید تبلت و ماشین گرانقیمت برای اعضای شورای شهر را در کارنامهی خود دارد ولی باید منتظر بمانیم و ببینیم شهردار جدید چه خواهد کرد؟ آیا می شود امیدی به تدبیر وی داشت؟
انتهای پیام/