گروه فرهنگی سراج24: حدود یک هفته از آغاز اکران فیلمهای نوروزی سینمای ایران میگذرد. پس از چانه زنی ها و مذاکرات بسیار بالاخره 7 فیلم برای نمایش در سراسر کشور انتخاب شدند و رقابت ها آغاز شد. اکنون به ترتیب سه فیلم مصادره، لاتاری و به وقت شام توانستهاند بیشترین میزان فروش را کسب کنند. البته ناگفته نماند که پخش تیزرها و تبلیغات شهری لاتاری و به وقت شام به تازگی شروع شده است.
در میان این 7 فیلم، لاتاری ماجرای پیچیده تری را تا اکران و نمایش عمومی پشت سر گذاشت. فیلمی که از ابتدا برای دریافت مجوز ساختش چالش جدی داشت، به جشنواره فیلم فجر راه پیدا کرد و بدون هیچ توج و نگاهی آن را ترک کرد. هیچ داوری نخواست جدیدترین ساخته محمدحسین مهدویان را قضاوت کند چون لابد به قول خودشان ماجرای فیلم و خشونتش با سلیقه آنها سازگاری ندارد.
لاتاری فیلم عجیبی نیست. یک داستان واضح و روشن دارد که فیلمساز بدون هیچ کار اضافه، تمام قصهاش را تعریف میکند. عجیب است که افراد بسیاری نسبت به اکران این فیلم هراس داشتند. احتمالا به سختی بلیط گرفتند تا فیلم را احتمالا برای اولین و آخرین بار در پرده سینمای ایران ببینند. درست است که لاتاری از دل یک ماجرای پیچیده و عدم صدور پروانه ساخت بیرون آمده، اما واقعا هیچ چیز آن غیر قابل ساخت و نمایش نبود.
مردم به خوبی قهرمان فیلم را دنبال میکنند، برایش دست میزنند و هورا میکشند. چه موفقیتی بهتر از این میتواند برای یک فیلم رقم بخورد؟ در این سالها سالنهای سینما را با کرسی فلسفه فلان استاد شناخته شده غربی آنهم در مقطع دکتری اشتباه گرفتیم و نتیجهاش شده تعداد انبوهی آثار بی در و پیکر، بدون داستان، یله و رها که به هیچ درد مخاطب سینما نمیخورد. لیست فروش این سالهای سینمای ایران به خوبی سلیقه مخاطب ایرانی را نشان میدهد. آثار طنز در صدر فروش قرار گرفتهاند و این یعنی مخاطب حوصله این ادابازیها را ندارد که آخر هفته با زن و بچه به سالن سینما بیاید و پای راشهای اضافی یک کارگردان با تراوشات دوران شکم سیریاش بنشیند.
داستان لاتاری اما روایت یک قصه معمولی با قهرمانی قابل فهم است. «آقاموسی» قهرمان فیلم لاتاری است، نه بیشتر از آن. «آقاموسی» میخواهد روی پرده سینما اکت نشان بدهد و حوصله حساب و کتابهای دیپلماتیک را هم ندارد؛ نه نگران دوران تیلرسون است نه پمپئو. فقط باید خون یک بی ناموس را بریزد تا جامعه آرام شود، تا غیرتش نپوسد و سالن سینما برایش کف و سوت بزند. بازگشت «آقاموسی» اوضاع کرسیهای بی سر و ته ادابازی روشنفکرها را عوض میکند. سینما جای همین کارهاست. حرفهای اضافه هم بماند برای دو سه سانس نمایش هنروتجربه آنهم بعد از سرو لاته و کیک شکلاتی در کافههای خیابان انقلاب. مردم که راضیاند؛ سازمان سینمایی هم برود دل «پایانِ باز» ها را بدست بیاورد، البته با اجازه مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری!