انقلاب اسلامی مردم ایران در سال ۵۷، به معنای تام کلمه انقلابی در همه عرصههای زندگی مردم ایران بود؛ انقلابی که انگیزه آن همه کاستیها و کمبودها و عقبافتادگیهای دینی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و اجتماعی ایران از پس سالها حکومت پادشاهان وابسته و دیکتاتور بود، در مقام عمل نیز همه این حوزهها را دگرگون کرد و توانست شکل جدیدی از اداره جامعه را در این عرصهها به نمایش بگذارد.
به گزارش گروه وبگردی « سراج24 »، بدیهی است که سخن از اصل دگرگونی مثبتی هست که در این زمینهها روی داده و جای انکار نیست که در هر یک از این زمینه، با کمی تفاوت، هنوز تا رسیدن به نقطه مطلوب، فاصلههایی هست. با این همه به نظر میرسد که دگرگونیهای روی داده در عرصه سیاست، مسیر پیشرفت را به خوبی طی کرده و میتوان دستاوردهای سیاسی این انقلاب اسلامی را با شفافیت برشمرد.
طرحریزی موفق شکلی بدیع از حکومت
ظاهر اتفاقی که در ۲۲ بهمن ۵۷ در عرصه سیاسی افتاد، دگرگونی سیاسی ایران از یک نظام پادشاهی غیردینی به یک نظام جمهوری دینی است. این ظاهر ماجرا گرچه به خودی خود از اهمیت بسیار برخوردار است؛ اما اتفاقی که سطح این دگرگونی را تا حد یک پدیده سیاسی بالا میبرد، طرحریزی شکلی بدیع از حکومت برای اداره جامعه است که امام خمینی و برخی فقهای دیگر آن را طرح کردند و پس از انقلاب اسلامی عملاً با قرار گرفتن امام (ره) به عنوان یک فقیه جامعالشرایط در رأس حکومت، به دنیا معرفی شد. شکل حکومتی جدیدی که جمهوری اسلامی نام گرفت و در کمتر از دو ماه پس از پیروزی انقلاب ایران به رأی مستقیم مردم گذاشتند و با اکثریت قاطع ۹۸ درصد، به انتخاب مردم ایران رسید.
گرچه پیشتر حکومت پاکستان هم جمهوری اسلامی نامیده میشد، اما این اولین بار بود که در رأس حکومت فقیهی عالم و عادل قرار میگرفت که مردم به طور غیرمستقیم او را انتخاب میکردند. قرار گرفتن یک مرجع دینی در رأس یک حکومت سیاسی، اتفاقی بود که چشم دنیا را خیره نمود و در سالهای پس از آن، این شکل جدید حکومت و توانایی بالای آن در اداره کشور، توانایی دین برای اداره کشور را به رخ جهانیانی کشید که مأیوس و مخالف از دخالت موفق دین در امر حکومت، تن به حکومتهای لیبرالی و سکولار داده بودند.
نقش دادن به مردم در ساختار حکومت
آنچنان که گفتیم، حکومت ایران پس از انقلاب ۷۵، بر دو مبنای جمهوریت و اسلامیت بنا گردید که پیش از آن، هیچکدام را تجربه نکرده بود. یعنی نه مردم (جمهور) نقشی در حکومت داشتند و نه اسلام. قرنهای بسیار حکومت پادشاهی موروثی، نظام سیاسی حاکم بر جامعه ایرانی بود. نظامی که نه در ذهن حاکمان آن و نه به تبع آن در مرحله اجرایی حکومت، نقشی برای مردم قائل نبود. از سویی سیاست غافل نگه داشتن مردم برای راحتتر حکومت کردن بر ملت هم، اصلی عملی و نانوشته در دولتها بود. گویی که شاه سایه خدا بر زمین است و هر چه او انجام دهد، عین درستی و مطابق با منفعت و مصلحت مردم است! حتی اگر این شاه، سرباز بیسواد قزاقی باشد که انگلیسیها برای بیشتر چپاول کردن ثروتهای سرزمین ایران، او را بر رأس حکومت گذاشته باشند!
حکومت اسلامی اما از همان آغازین روزهای خویش، اصل موجودیت خویش را به مقبولیت مردمی سپرد و عملاً زمانی رسمیت یافت که رأی ۹۸ درصدی مردم پشتوانه آن قرار گرفت. کمی بعدتر، قانون اساسی این حکومت جدید نیز با رأی اکثریت ملت به رسمیت شناخته شد و مبنای عمل قرار گرفت. این سپردن امور به مردم در همه نهادهای حکومتی جمهوری اسلامی، به طور مستقیم و غیر مستقیم نمودار گشت؛ چه رهبری که رأی غیرمستقیم مردم را از طریق مجلس خبرگان با خود داشت و چه دولت و مجلسی که با رأی مستقیم مردم شکل گرفت.
اساساً انقلاب، تغییر شکل حکومت به وسیله حضور مردم است و در واقع نقش این مردم در جمهوری اسلامی از سالها پیش از پیروزی انقلاب آغاز گردید که امام خمینی برای برقراری حکومت اسلام، از مردم دعوت کرد که قیام کنند و از همان آغاز، مردم را همه کاره این دگرگونی و تحول بزرگ در تاریخ ایران دانست و بدیهی است که اگر حضور مردم نبود، انقلابی به پیروزی نمیرسید.
سربرآوردن استقلال سیاسی در میان وابستگان شرق و غرب
انقلاب مردم ایران در دورهای به پیروزی رسید که دولتهای دنیا عملاً یا وابسته به بلوک شرق بودند یا دلبسته غرب! در این میانه سربرآوردن یک حکومت جدید در کشوری که اوج وابستگی به غرب را داشته، با شعار «نه شرقی، نه غربی» خود پدیدهای سیاسی بود که به موازات برانگیختن تعجب تودهها در جهان، موجب خشم ابرقدرتهای شرق و غرب و دولتهای همسو و تابع شد. اینکه چطور یک نظام نوپا که به زعم جامعه بینالملل، چشم اندازی هم برای آینده ندارد، از چنین اعتماد به نفسی برخوردار میشود که مبنای روابط بینالملل خود را «نه شرقی، نه غربی» قرار دهد، اتفاق نوینی بود که صرفاً با تکیه بر باورهای عمیق دینی و وحدت ملی میسر میشد.
در هر حال این پیریزی عدم وابستگی به شرق و غرب و ایستادن روی پای خود از همان آغاز انقلاب، از دستاوردهای سیاسی نظام نوینی بود که امام خمینی آن را بر مبنای دین بنا نهاد.
صدور انقلاب
اتفاق دیگری که در عرصه سیاسی از دستاوردهای انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی محسوب میشود و در کلام بنیانگذار جمهوری اسلامی با عنوان «صدور انقلاب» تعبیر شد، حمایت از حرکتهای آزادی بخش تودههای مستضعف مردم سراسر جهان بود. این حرکت در دفاع از حرکتهای آزادیبخش ملتهای مسلمان بسیار پررنگتر نمود و در سالهای بعد به شکلی عملی در دفاع از هر حرکتی علیه رژیم صهیونیستی به شکلی بارز نمود یافت. این دفاع و حمایت، جدای از تأثیر ناخودآگاه ملتهای مسلمان از حرکت انقلابی مردم ایران برای شکل دادن یک قیام اسلامی بود.