به گزارش «
سراج24» تصویرسازی فیلم «آرگو» از ایرانیها در برخی رسانههای آمریکایی بازتاب خاصی پیداکرده است. داستان آرگو به ماجرای تسخیر سفارت آمریکا در ایران در سال 58 میپردازد.
دیوید تامسون منتقد آمریکایی در مقالهای در وبسایت سیاسی اجتماعی «نیوریپابلیک» به فیلم آرگو پرداخته و معتقد است که آرگو تصویر همه جانبهای از شرایط سیاسی تاریخی ایران ارائه نمیدهد.
بنابر آنچه تامسون مینویسد این فیلم از نظر زبان سینمایی از شیوههای قدیمی هالیوود و ترکیبی از ایجاد جذابیت سرگرمکننده و دلهره استفاده کرده است، شیوههای قدیمی همان 30 سال پیش، شاید بهتر بود فیلم هم در همان زمان واقعه تاریخیاش ساخته میشد.
نویسنده تاکید میکند که نباید فراموش کرد که این فیلم در مورد حوادثی سیاسی است که در ایران اتفاق افتاده و بنابراین معیار اصلی قضاوت باید دقت و صداقت آن در به تصویر کشیدن حوادث سیاسی، روحیات مردم و واکنش آنها در آن دوران و پیشزمینههای تاریخی آن باشد.
به اعتقاد تامسون برخی تا آنجا از فیلم «آرگو» ستایش کردهاند که آن را از هم اکنون نامزد اصلی دریافت بهترین فیلم اسکار میدانند، ولی چنین نگرشی سادهانگارانه و در عین حال خطرناک است، چون به این معنا خواهد بود که ما تصویر منفیای را که از مردم ایران در این فیلم ارائه میشود پذیرفتهایم.
دیوید تامسون یادآوری میکند که الگوی کلی این فیلم به نوعی شبیه فیلم «کازابلانکا» است که حدود هفتاد سال پیش ساخته شد. در آن فیلم نیز پس از ماجراهای جذاب و سرگرمکننده بالاخره قهرمانان یا به اصطلاح آدمهای خوب داستان میتوانند از چنگال شخصیتهای بد داستان بگریزند.
فیلم مدعی است که بر اساس حوادث واقعی ساخته شده است، ولی برای مثال مرحله پایانی فرار این افراد از ایران توسط هواپیمای شرکت هوایی سوئیس به مقصد شهر زوریخ به شدت شکبرانگیز است. آیا ماجرا واقعا این طور اتفاق افتاده است؟ اگر حکومت ایران در آن زمان آن طور که فیلم ادعا میکند واقعا بیرحم بود فقط کافی بود که به برج مراقبت دستور دهد تا از پرواز این هواپیما جلوگیری کنند. ولی وقوع چنین حالتی صحنههای پایانی فیلم را بیمعنا کرده و جایی برای ستایش از هالیوود باقی نگذاشته است.
دیوید تامسون در ادامه مطلب خود در وبسایت «نیوریپابلیک» به وجه دیگری از فیلم آرگو اشاره میکند که به دنیای پیچیده و در عین حال پر از حیله و تزویر هالیوود میپردازد؛ اما این تصویر به جای آن که نکات مهم و جدیدی را مطرح کند بیننده را در اعجاب سرگرمکننده دنیای فیلمسازی غرق میکند.
شاید به همین خاطر است که بیننده در صحنههای مربوط به هالیوود غرق در خنده و در صحنههای مربوط به گریز شش آمریکایی از ایران دچار هیجانی شدید میشود: این یعنی به کار گرفتن همان روشهای معمول هالیوود.
اما در مقایسه با کازابلانکا باید به یاد آورد که بینندگان محصولات هالیوود دیگر مثل هفتاد سال پیش در قبول کردن داستان یا ستایش از آمریکا آنقدرها ساده و زودباور نیستند.
چنین داستانها و تصویرهایی در خدمت تبلیغاتی قرار میگیرند که ایران را صرفا کشوری خطرناک و مذهبی و منبع صدور تروریسم معرفی میکند.به اعتقاد نویسنده این مطلب، در فیلم «آرگو» صداها و دیدگاههای معقول و انسانیتری از ایران شنیده نمیشوند.
دیلی بیست به نقل از سارا شورد یکی از سه زندانی که در سال 2009 در ایران بودند نوشت که ارگو حقیقت ایران را محو میکند وی عنوان میکند چهرهای که از اکثر ایرانیها در فیلم نشان داده شده نه تنها با واقعیت عینی بلکه با واقعیت زمانی آن نیز متفاوت است
پیتر بنوا روزنامه نگار «گاردین» هم سوال اساسی در مورد این فیلم را این مساله عنوان میکند: فیلم بن افلک جستجوی شگفت انگیز از یک زندگی واقعی است، اما آن را باور کنیم یا نه؟
گاردین مینویسد: اگرچه دیدن این فیلم جالب است اما در برخی موارد غیر قابل باور است؛ این فیلم در واقع بر اساس زندگی خود «مندز» ساخته شده است اما گفتههای وی در کتابش به اسم «تغییر قیافه» با سیری که در فیلم مشاهده میشود تفاوت دارد. فیلم روایت تاریخی دقیقی را بیان نمیکند، اگر بن افلک از اغراق شرایط تاریخی دوری میکرد فیلم میتوانست برای همه مخاطبان تاثیر گذار باشد. تاکید فیلم بر این است که فیلمی شگفت انگیز از واقعیت را ببینیم اما فیلم به گونهای نشان داده میشود که در برخی مواقع حالتی کمدی به گونهای باوقار تداعی میشود.