اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۳:۲۷:۰۰
اذان ظهر ۱۲:۰۱:۴۶
اذان مغرب ۱۹:۱۷:۳۸
طلوع آفتاب ۰۵:۰۴:۰۶
غروب آفتاب ۱۸:۵۷:۵۲
نیمه شب ۲۳:۱۲:۵۶
قیمت سکه و ارز
۱۳۹۱/۱۰/۱۹ - ۰۷:۴۱

جنبش فتح در اندیشه موسسات و دستگاه‌های اسرائیلی

جنبش فتح اگرچه از جمله تاثیرگذارترین جنبش‌های فلسطینی است اما ابهامات بسیاری پیرامون آن وجود دارد که ایجاب می‌کند، نگرشی مجدد و از زاویه‌ای دیگر به آن داشت تا بتوان بخشی از این ابهامات را از بین برد.

جنبش فتح در اندیشه موسسات و دستگاه‌های اسرائیلی
به گزارش «سراج24» شبکه لبنانی «المنار» در مجموعه مقالاتی تحت عنوان «جنبش فتح در تفکرات موسسات و دستگاه‌های صهیونیستی» به قلم «علاء الریماوی» تلاش می‌کند، نگاهی متفاوت به «جنبش فتح» داشته باشد، جنبشی که باید به نوعی آن را یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین موسسات و جنبش‌های فلسطینی دانست که تاثیراتی انکار ناپذیر از خود بر قضیه فلسطینی برجای گذاشت. در قسمت اول این مطلب گفته شد که موسسات و نهادهای صهیونیستی دوره ‌های فعالیت «جنبش فتح» را به 4 مرحله تقسیم کردند که مرحله اول از زمان شکل‌گیری جنبش فتح تا سال 1978 میلادی را دربرمی‌گرفت. در این دوره «جنبش فتح» نگاهی خصمانه به رژیم صهیونیستی داشت. مرحله دوم بررسی تاریخ جنبش فتح برهه زمانی بین 1978 تا 1990 میلادی را دربرمی‌گرفت که در این مرحله موسسات و دستگاه‌های صهیونیستی راه تعامل و بده بستان را با جنبش پیش گرفته بودند. در مرحله سوم که سال‌های مابین 1990 تا 2004 میلادی را شامل می‌شود، رژیم صهیونیستی با جنبش فتح به عنوان تنها طرف فلسطینی تعامل کرد که می‌تواند،‌ با صهیونیست‌ها به سازش نهایی در خصوص نزاع اعراب – اسرائیل دست یابد. وسرانجام مرحله چهارم که سال‌های 2004 تا 2012 میلادی را دربرمی‌گیرد که مرحله ضعف جنبش و تعامل آن با رژیم صهیونیستی است. «علاء الریماوی» در ادامه می‌نویسد: با وجودی‌که «جنبش فتح» در تمام دوران فعالیت خود همواره شاهد اختلافات و تجزیه و جدایی‌ها بوده، با این حال به عنوان جنبش مادر در عرصه فلسطینی باقی ماند و حاکمیت خود بر سازمان آزادیبخش فلسطین به عنوان سازمانی که در بسیاری از کشورهای جهان شعبه دارد، اعمال کرد. این اعمال حاکمیت بر سازمان و قرار گرفتن «جنبش فتح» در قالب این سازمان با انتشار گسترده‌اش در بسیاری از کشورهای جهان جانی دوباره به «جنبش فتح» در هر دو شاخه نظامی و غیر نظامی‌اش بخشید. در عرصه نظامی، شاخه نظامی جنبش وارد عرصه‌های مختلف درگیری شد، اما در همین زمان شاخه غیر نظامی غرق در زندگی مرفه شده بود و می‌رفت تا روابط و تعامل‌هایی را با کشورها و موسساتی آغاز کند که موفق شده بودند، پدیده شکاف و تجزیه در «جنبش فتح» را تقویت و تعمیق کند. سال 1978 را از حیث توانمندی و اقتدار مقاومت فلسطینی هم به دلیل قدرت نظامی و هم به دلیل میزان مجهز بودن آن به تجهیزات نظامی و مهمتر از آن ایجاد پایگاه‌هایی در خاک لبنان و ائتلاف با نیروها و سازمان‌های آزادیبخش باید سالی مهم و سرنوشت‌ساز برای «جنبش فتح» برشمرد. این موضوع موجب شد تا رژیم صهیونیستی در شیوه مقابله خود با سازمان آزادیبخش فلسطین تجدید نظر کند، به همین منظور تصمیم به حمله به پایگاه‌های نظامی مقاومت فلسطینی و ارتش سوریه در سال 1982 به رهبری «آریل شارون»، نخست‌ وزیر وقت رژیم صهیونیستی گرفت تا شارون از طریق این حمله نظامی موفق شود، به توافقاتی با سازمان دست یابد که اولین لغزش جنبش ملی فلسطینی به شمار می‌آمد و موجب خروج ده‌ها هزار رزمنده فلسطینی از لبنان شد تا فرصت دیگری به رژیم صهیونیستی دهد تا اقدام به بمباران ساختارهای زیربنایی مقاومت و آتش زدن اردوگاه‌های فلسطینی به دست نیروهای هم پیمانش در لبنان بزند. این ضربات بیش از پیش بر جنبش فتح و سازمان آزادیبخش فلسطین گران آمد که مصر «انور سادات» معاهده صلح «کمپ دیوید» را با رژیم صهیونیستی امضا کرد تا ائتلاف استراتژیک قاهره – دمشق شکسته شود که در آن زمان همراهی چندانی با جنبش فتح نداشت و مهم‌تر از همه اینکه جنبش فتح در آن زمان در اوج اختلافات قرار داشت، اختلافاتی که در سال 1983 تجزیه و رو در رو شدن اعضای جنبش با یکدیگر را به دنبال داشت. در چنین شرایطی بحرانی بود که هر روز حلقه محاصره بر جنبش فتح تنگ‌تر می‌شد که در سال 1970 اردن را هم پس از حوادث معروف به «سپتامبر سیاه» و برملا شدن روابط پنهانی امان – تل‌آویو از دست داده بود. این واقعیت‌ها «یاسر عرفات»، رئیس جنبش فتح و سازمان آزادیبخش فلسطین را وامی‌داشت تا از حلقه مقاومت خارج شود و به کشورهای مغرب عربی و الجزایر و لیبی روی بیاورد. موضوعی که موجب شد، ساختار جنبش متزلزل و تضعیف شود و این ضعف بازتاب خود را بر نقش جنبش فتح و سازمان آزادیبخش نمایان ساخت که هر روز از گذشته ضعیف‌تر می‌شد و این امر زمانی نمود بیشتری پیدا کرد که توجه داشته باشیم در این دوره بسیاری از کشورهای عربی درگیر مشکلات داخلی خود بودند و قضیه فلسطینی و مشکلات فلسطینی‌ها روی دوش آنان سنگین‌تر جلوه می‌کرد. دستگاه‌ها و نهادهای رسمی رژیم صهیونیستی تمام این تغییر و تحولات را زیر نظر داشتند و هیچ یک از این تغییر و تحولات جاری در عرصه فلسطینی از نظر آنها دور نماند. این درحالی است که در همین دوره برخی از شخصیت‌ها و رهبران «جنبش فتح» بنابر اظهار برخی از مستندات صهیونیستی شروع به نزدیک شدن به کشورها و نهادها و شخصیت‌هایی کرده بودند که به تل‌آویو نزدیک می‌نمودند. این موضوع تحرکات بین المللی را به دنبال داشت که می‌توان آن را در موارد زیر ملاحظه کرد: - ارائه طرح «رونالد ریگان»، رئیس جمهوری وقت آمریکا در سپتامبر 1982 که تفاوت چندانی با توافقنامه صلح کمپ‌دیوید نداشت و باید آن را نسخه فلسطینی توافقنامه صلح کمپ‌دیوید به شمار آورد. - ارائه طرح «فاس» که «فهد بن عبد العزیز»، پادشاه اسبق رژیم سعودی آن را در نشست فاس در 6 تا 9 سپتامبر 1982 مطرح کرد. - طرح صلح «برژنف» در سال 1982 که بیانگر برداشت کمونیستی از سازش نهایی بین اعراب – اسرائیل بود. - طرح کنفدراسیون اردنی – فلسطینی در سال 1985 – 1984. - طرح‌‌های سازش 1987 تا سال 2000 و طرح سازش بیل کلینتون، رئیس جمهوری وقت آمریکا. تمام این طرح‌ها موجب ایجاد تغییر و تحولاتی مهم در «جنبش فتح» شدند، از جمله اینکه موجب شکل‌گیری جریانی قدرتمند در این جنبش شدند که بر توجه و تمرکز بر گزینه سازش با رژیم صهیونیستی تاکید داشتند و عرفات نیز با دادن اجازه برقراری برخی تماس‌ها نه تنها به این جریان امکان نفوذ بیش از پیش در جنبش را داد، بلکه به نوعی خدمتی به طرح‌های سازش نیز تلقی می‌شد. آغاز «انتفاضه سنگ» یا «انتفاضه اول» در سال 1987 سیلی محکمی به جریان سازش‌کار جنبش و بازی آن گزینه‌های سازش زد و این ضربه زمانی محکم‌تر و سنگین‌تر جلوه کرد که «فتحی‌های» داخل سرزمین‌های اشغالی در بخشی از حوادث این انتفاضه مشارکت کردند و این موجب شد تا اندکی از آبروی برباد رفته این جنبش را دست‌کم در داخل به آن باز گرداند. این تحولات نیز از نظر موسسات و نهادهای امنیتی صهیونیستی دور نماند و این نهادها تلاش کردند، با تغییر و تحولات جدید، ضربه محکم‌تری را به فتح وارد کنند. اینگونه بود که تصمیم ترور فرمانده سیاسی و نظامی این جنبش یعنی «خلیل الوزیر» معروف به «ابو جهاد» گرفته و به اجرا گذاشته شد که شخصیت شماره دو جنبش به شمار می‌آمد و روابطی گسترده با فلسطینیان داخل سرزمین‌های اشغالی داشت. در داخل «جنبش فتح» اختلافات بین فتحی‌های داخل و خارج همچنان به قوت خود برقرار بود. این امر موجب شد تا برای اولین بار شاهد بروز تقسیم بندی جدیدی در جنبش فتح باشیم که خود را به شکل تقسیم بندی منطقه‌ای نمایان ساخت و در این بین فتحی‌های داخل خود را قدرتمندتر از فتحی‌های خارج نشان دادند. این تحرکات اگرچه آرام و بی‌صدا صورت می‌گرفتند، اما روند سریع و تندی داشتند،‌ به ویژه پس از آنکه رهبران فتح به خصوص در زندان‌های رژیم صهیونیستی روابط امنیتی خود با صهیونیست‌ها را گسترش دادند و این تصور را به طرف مقابل القا کردند که اسرائیل می‌تواند با رهبران فتح به سازش دست یابد. انتفاضه سنگ موجب شد تا برای جنبش فتح در حال سازش رقیب جدی وارد عرصه فلسطینی شود. این رقیب جدید در «جنبش مقاومت اسلامی» - «حماس» نمود پیدا می‌کرد که با شکل‌گیری جنبش‌های اسلامی جدید عرصه لبنان همراه بود. مطالعه این پدیده در فتح این بود که جنبش جدید خطری بزرگی را برای سازمان به خصوص برای فتح داخل سرزمین‌های اشغالی به وجود خواهد آورد، چراکه گروه‌هایی که به حماس پیوسته بودند، پیشتر به نوعی به فتح نزدیک بودند. این تغییر و تحولات با گسترش دامنه انتفاضه سنگ و ناکامی موسسات و دستگاه‌های امنیتی صهیونیستی در متوقف کردن آن همراه بود، بگونه‌ای که این انتفاضه کم کم در حال تبدیل شدن از رویارویی و مقاومت مردمی به مقاومت نظامی بود، این موضوع موجب شد تا رژیم صهیونیستی به سرعت به فکر تحریف این مقاومت بیافتد به این منظور تماس‌هایی را با سران فتح در داخل سرزمین‌های اشغالی و موازی با آن در خارج به صورت مستقیم و غیر مستقیم برقرار کرد تا با نظارت طرف‌های غربی و آمریکا بار دیگر روند سازش و مذاکرات و گفت‌وگو را پیش گیرد. این موجب شد تا آمریکا از طریق میانجی‌های عرب و شخصیت‌های غربی وارد عمل شود و آنها طرحی را پایه‌ریزی کردند که آشکارا از امکان مشارکت «جنبش فتح» در مذاکرات سازش با رژیم صهیونیستی در قالب طرف عربی به ویژه اردن و با حمایت مستقیم عربستان سعودی سخن بگویند. این نگرش و موضع جدید مصر را پس از اینکه با تحریم عربی به خاطر امضای توافقنامه کمپ دیوید مواجه شده بود، بار دیگر به عرصه عربی و جهان عرب باز گرداند تا نقش مهمی را با در آغوش گرفتن فتح در جهان عرب ایفا کند. اسرائیل در این مرحله تلاش کرد به اختلافات موجود بین فتح داخل سرزمین‌های اشغالی با فتح خارج بیش از پیش دامن بزند تا به این ترتیب به خواسته‌های مورد نظر خود از گفت‌وگوهای سازش دست یابد. این درحالی است که با بیرون گذاشتن یاسر عرفات از حلقه مذاکرات تلاش کرد، ضمن تحریک و برانگیختن وی، روند گفت‌وگوها را به کانال‌های دیگر و سری بسپارد که مورد نظر این جنبش بود تا به این طریق فتح را بیش از پیش تحت فشار قرار دهد. جنبش فتح به این ترتیب در دام رژیم صهیونیستی افتاد و ضمن حضور پای میز مذاکره بدون اینکه از استراتژی خاصی تبعیت کند، تا جای ممکن به طرف صهیونیستی امتیاز داد.
اشتراک گذاری
نظرات کاربران
هفته نامه الکترونیکی
هفته‌نامه الکترونیکی سراج۲۴ - شماره ۲۴۷
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••