به گزارش سراج24، باوجوداینکه تحریمهای آمریکا و متحدان اروپاییاش علیه ایران بعد از توافق نهایی هستهای با دولت روحانی باید برداشته شود، هنوز هم راههای زیادی برای تحتفشار گذاشتن ایران در مسائل دیگر بینالمللی و منطقهای در پیش روی این کشورها قرار دارد. طی چند ماه گذشته که از نهایی شدن توافق هستهای کشورمان با اعضای گروه 1+5 میگذرد، نمایندگان کنگره، لابیهای صهیونیستی و حتی تعدادی از نامزدهای انتخاباتی جمهوریخواه در آمریکا به دنبال ایدههای دیگری برای بیاثر کردن رفع تحریمها در ایران بودند. بااینحال راههای پیشنهادی آنها تا به امروز چندآنهم موردتوجه کارشناسان مسائل اقتصادی و بینالمللی قرار نگرفته است. کنگره بهجز تلاش برای ملغی کردن توافق هستهای، سعی کرده است راههای دیگری چون تحریم ایران در خصوص مسائل حقوق بشری و یا کمک به کشورهای منطقه و گروههای فلسطینی را در دستور کار خود قرار دهد بااینحال این راهکارها آنقدر قدیمی و با هزینه بود که آنها به دنبال راهحلی جدید برای این موضوع افتادهاند و این راهکار همانطور که مقام معظم رهبری نیز اخیراً به آن اشاره کردند، پیدا کردن راههای نفوذ به کشور و به قول کارشناسان آمریکایی، «تحریم مثبت» بود.
تحریم مثبت از کجا آمد؟
با جستجو در اینترنت در مورد مفهوم «تحریم مثبت» بهخوبی میتوان متوجه شد که این راهکار نهچندان جدید که تابهحال بهصورت تحقیقات دانشگاهی مطرح بوده است، هنوز برای آن بهعنوان راهکاری سیاسی و دیپلماتیک محتوای زیادی تولید نشده است اما ازنظر علمی میتوان این ایده را از علم جامعهشناسی نشأتگرفته دانست. در جامعهشناسی تحریم مثبت همان سیاست تشویق بهجای تنبیه است یعنی هر حرکتی در جامعه که بتواند افراد را مجبور کند که الگوی رفتاری قابل پیشبینی و روتینی را از خود نشان دهند، تحریم مثبت گفته میشود. وقتی این مفهوم به علوم سیاسی و بهخصوص دیپلماسی میآید بهراحتی میتوان آن را در نوع جدیدی از سیاست معروف آمریکایی یعنی «چماق و هویج» خلاصه کرد؛ با این تفاوت که در رویکرد قبلی در این سیاست، مسئله چماق و استفاده از زور و تهدید بیشتر میشد و در رویکرد جدید، هویجها و یا امتیازات و رویکردهای مثبت بیشتر در نظر گرفته میشود.
چندی پیش مقالهای در واشنگتنپست منتشر شد که بهخوبی ابعاد این سیاست جدید آمریکایی در قبال ایران را مشخص ساخت و سروصدای زیادی نیز در مطبوعات ایران به پا کرد. اریک لوب، استاد سیاست و روابط خارجی دانشگاه فلوریدا در مقالهای به بررسی راههای اجرای تحریمهای مثبت در ایران در دوران پسا توافق پرداخت و در جواب کسانی که هنوز در مورد فعالیتهای ایران در منطقه نگران بودند، نوشت که اگر رویکرد آمریکا در قبال ایران تغییر کند، میتوان بهزودی رابطهای مثبت با ایران برقرار کرد و بهجای تحریمهای منفی در این راه از تحریمهای مثبت استفاده کرد. این استاد دانشگاه آمریکایی در مقاله خود با اشاره به کمکهای ایران به لبنان، حزبالله و سیاستهای حمایتی کشورمان در قبال سوریه و یمن و بحرین، خاطرنشان کرد که نتیجه 36 سال تلاش برای از بین بردن نظام جمهوری اسلامی با شکست مواجه شده و درعینحال نمیتوان امیدوار بود که بعد از برداشته شدن تحریمها نیز تغییری در سیاستهای منطقهای ایران به وجود آید به همین دلیل آمریکا باید راهکار دیگری در این زمینه در پیش گیرد.
در ادامه این مقاله آمده است: «در آینده نزدیک، لغو تحریمها نمیتواند باعث تغییر قابلتوجهی در رفتارهای منطقهای ایران شود اما در طول زمان این مسئله میتواند با نتایج مثبتی همراه باشد. صرفنظر از منفعت مالیای که رفع تحریمها به ایران میرساند، اقدام نمادین برداشته شدن تحریمها این سیگنال را به ایران میدهد که ایالاتمتحده در گفتوگوها به شریکی جدی، قابلاطمینان و معتبر تبدیلشده است. زمانی که اعتماد بین دو طرف بازسازی شد، تعامل سازنده میتواند در حیطه منافع مشترک ژئوپلیتیکی در منطقه نیز حاصل شود. با نگاهی به تجربه تاریخی همکاری ایران و آمریکا در افغانستان بعد از سقوط حکومت طالبان، میتوان به این نتیجه رسید که در دیگر مسائل منطقهای مانند مبارزه با داعش، از بین بردن چالشهای موجود در افغانستان، عراق و سوریه و یمن نیز، ایران و آمریکا میتوانند همکاری مشترک داشته باشند.
اریک لوب در ادامه به مسئله اصلی در تحریمهای مثبت اشارهکرده و نوشته است: «درحالیکه منافع و هویت ایرانی- غربی همچنان ممکن است باهم اختلافات و درگیریهایی داشته باشند، وابستگی متقابل اقتصادی و روابط تجاری نهتنها باعث افزایش اعتماد دوطرفه میشود، بلکه هزینههای اقدامات دیگر ایران در منطقه را نیز بالا میبرد.
تله سازمان تجارت جهانی و همکاری اقتصادی
با اشارههایی که در این مقاله وجود دارد بهخوبی میتوان دریافت منظور لوب از اعمال تحریمهای مثبت و یا وابستگی اقتصادی ایران به غرب چیست. او در این راستا به تلاش ایران برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی، بستن قراردادهای اقتصادی با شرکتهای غربی برای واردات محصولات و صنایع موردنیاز در استخراج نفت و گاز و دیگر مسائل نظیر بالا بردن سطح رفاه در میان مردم عادی را از فرصتهایی میداند که آمریکا میتواند با اعمال سیاستهای تشویقی خود، ایران را بیشتر از پیش به خود وابسته سازد.
در مباحث دانشگاهی مربوط به تحریم مثبت نیز آمده است که مهمترین شیوههای اجرای این راهکار، وابسته کردن هر چه بیشتر اوضاع و شرایط اقتصادی کشور موردنظر به کشوری است که قرار است تحریمها را اجرایی سازد و نفوذ خود در کشور مذکور را بالا ببرد. در کتاب «تحریمهای اقتصادی وسیلهای برای سیاست خارجی آمریکا» نوشته زاخاری سلدن آمده است: «تحریمهای مثبت را میتوان انواعی از اقدامات تشویقی نظیر کمکهای مالی و وامهای قابلتوجه دانست اما واردکردن فرد و یا کشور موردنظر به بلوکهای اقتصادی خاص، بستن قراردادهای تجاری قابلتوجه، و ارائه کمکهای فنی موردنیاز از دیگر راههای تحریم مثبت و افزایش نفوذ و تأثیرگذاری بر فرد و یا کشور موردنظر است.»
تحریم داخلی
این تنها تحریمهای مثبت و منفی نیستند که این روزها به ادبیات سیاستمداران آمریکایی در قبال ایران تبدیلشدهاند. تحریم ازنظر علم جامعهشناسی دارای انواع دیگری نیز هست که برای پیشبینی نوع رفتار غرب در قبال ایران در طول دوره زمانی پسا تحریم باید به آن توجه بیشتری کرد. یکی از این نوع تقسیمبندیها، تقسیم کردن انواع تحریم به تحریمهای بیرونی و درونی است. ازنظر جامعه شناسان تحریم بیرونی به معنای نادیده گرفتن و ایزوله کردن فرد خاطی به خاطر رفتاری است که با دیگران مرتکب شده است و ازنظر جامعه، رفتار مناسبی دیده نمیشود. اما نوع مهمتر تحریم، تحریم داخلی و یا درواقع نوع نگاهی است که بعد از مدتی فرد به خود و عملکردش پیدا میکند. اگر بخواهیم این نوع تحریمها را در مورد یک جامعه اعمال کنیم باید در نظر بگیریم که افراد داخل یک اجتماع نسبت به رفتاری که حکومتشان در جامعه بینالملل از خود نشان میدهد چه رفتاری دارند و چگونه با آن برخورد میکنند. زمانی که شعار مردم ایران در تمام همایشها و تظاهراتها و راهپیماییهای روزهای ملیشان «انرژی هستهای، حق مسلم ماست» بود، طرف غربی نمیتوانست از این نوع تحریم در برابر ایران استفاده کند چراکه میدانست این نوع تحریم مستلزم این است که مردم خود را از دولت دور دانسته و رفتار حکومت در نوع توجیه عملکرد هستهای او را نپسندند. این در حالی بود که ایرانیآنهمواره رویکرد مثبتی نسبت به فعالیتهای هستهای داشتند و هیچگاه سیاستی جدای از سیاست دولت در این زمینه نداشتند. بعد از گفتوگوهای هستهای راه برای از بین بردن این قالب فکری در میان مردم نیز بازشده است. بهنوعی که میتوان با اثرگذاری بر روی نوع دیدگاه مردم نسبت به یک مسئله، فاصلهای عمیق بین دولت و ملت به وجود آورده و افکار عمومی را به نحوی نظم داد که دولت را از عملکرد قبلی خود شرمسار و نامطمئن سازند و درنهایت راه برای تغییرات گسترده در این سیاست را از درون هموار سازند. بر این اساس، بنا به عقیده «دیوید بالوین» نظریهپرداز سیاسی که در مقاله روزنامه واشنگتنپست بارها به مقالهاش در مورد تحریمهای مثبت اشارهشده است، برجام و رفع تحریم ناشی از آنهم میتواند به دولت ایران برای جلب اعتماد رأیدهندگان و عرضاندام در انتخابات آتی مجلس کمک کند و هم آرام آرام، باب همکاری میان ایران و غرب در مسائل مختلف منطقه را باز کند. عمل نمادین رفع تحریمها، صرفنظر از میزان دستاوردهای مالی به ایران این سیگنال را خواهد رساند که آمریکا، یک شریک مذاکرهای جدی، قابلاعتماد و قابلاتکا است. وابستگی اقتصادی متقابل و روابط تجاری بیشتر به ایجاد اعتماد میان دو کشور منجر خواهد شد.