به گزارش سراج24، متن زیر گزیده سخنرانی حجتالاسلام انجوینژاد است. انجوینژاد، غیر از سخنرانی، مداحی و روضهخوانی، اداره مجموعه عظیم کانون فرهنگی رهپویان وصال شیراز را نیز بر عهده دارد.
وی به بیشتر شهرها و روستاهای کشور سفر کرده و هیئتهای پرشماری را از نزدیک دیده است. این مواجهه و تعامل، به وی کمک کرده تا دیدی نسبتاً جامع به وضع هیئتها در سراسر کشور داشته باشد. نکته درخور توجه در مورد این سخنرانی این است که این خطیب، در کنار نقد آداب نادرست هیئت، به ریشهیابی این آداب و همچنین درمان آن نیز توجه دارد.
گزیده سخنان وی که یک آسیبشناسی دقیق از وضع هیئتهاست، جالب و خواندنی از کار درآمده است.
هیئت؛ فرصت و تهدید
اهمیت مجلس سوگواری و شادی اهل بیت(س) در تاریخ تشیع، به کرات توسط علما، بزرگان وکسانی که برای ما الگو هستند، بیان شده است. حضرت امام(ره) هم بهرغم همه درجات علمی و کیاست و سیاستشان تمام مسائل دین را یک طرف میگذارند و میگویند ما هرچه داریم، از همین محرم و صفر است. اگر اسلام زنده است، به خاطر این مکتب است. این موضوع، از نظر تجربی هم قابل اثبات است. بسیاری از ماها که گنهکار بودیم و اهل مسائل معنوی نبودیم، به یُمن وجود این جلسات توبه کردهایم. دشمنان ما سالهاست نقطههای قوت ما شناسایی میکنند و بدانها ضربه میزنند. یکی از بحثهای مؤثر و مهمی که از زمان مستر همفر بسیار جدی و پیگیر به دنبال تخریب آن هستند، همین دستگاه سینهزنی و عزاداری آقا اباعبدالله(ع) است.
اصلیترین دشمن یک هیئت
در همان سالی که محرم با نوروز تلاقی پیدا کرد، سمیناری با حضور برخی از میهنپرستان باستانگرا، اندیشمندان غربی و علمای وهابی تشکیل دادند تا ابعاد این شور حسینی را پیدا کنند. غافل از اینکه با بررسیهای مادی نمیتوانند به ارتباط عاطفی غیبی شیعه با حضرت اباعبدالله (ع) پی ببرند. اما در نتیجهگیری، بهترین راه لطمه زدن به این نقطه قوت را این دیدند که دقیقاً یک آلترناتیو را طراحی کنند و مشابه همین جلسات را بسازند و آرامآرام هیئت را از مسیر اصلی خارج کنند. چون هیچ چیز نمیتواند با یک هیئت مقابله کند، مگر یک هیئت. البته کسانی هم در کشور از آنها نادانسته پیروی میکنند. یعنی در حقیقت انسانهای پاک، مخلص و باصفایی هستند که آب به آسیاب دشمن میریزند. البته درصدی هم هستند که به این جماعت خط میدهند. ما باید این تشخیص را در جامعه بالا ببریم که تنها راه مقابله با شبیخون فرهنگی دشمن، همین جلسات و هیئات مذهبی است، به شرطی که کار با عقلانیت و مراقبت پیش رود. چون چندان نظارتی بر کار مداح و هیئتی نمیشود.
ریشه آفتهای هیئتها کجاست؟
رفتارها و اشکال ناصحیح یک هیئت ریشه در این دارد که عمر 57 ساله امام حسین(ع) خلاصه شود در چند ساعت صبح عاشورا. اینجاست که میبینیم برنامههای یک هیئت با برنامههای سال گذشته و سال آینده هیچ تفاوتی نمیکند، فقط متن شعرها و سبکها تغییر میکند. ما باید یک آسیبشناسی جدی از وضع هیئتهای کشور داشته باشیم تا همان مسئلهای که در مورد امام زمان(عج) اتفاق افتاد و امام زمان(عج) را تبدیل کردند به عامل تخدیر، رؤیا و خواب، در مورد امام حسین(ع) تکرار نشود.
دو بال پرواز
به طور کلی، دو گروه جلسات مذهبی در کشور داریم: یک گروه کسانی هستند که بسیار افراط میکنند در کار محبترسانی به مستمعین و فقط اهل اشک و عزاداری و سینهزنی هستند و یک گروه هم فقط به سخنرانی و جلسه و کلاس و در پایان هم به توسل میپردازند. هر دو گروه هم مشتریان خاصی دارند. چون عشق و معرفت دو بال است که اگر این دو بال با هم حرکت کنند، به صعود میانجامد. اما اگر یک بال حرکت کند، فقط دور خودمان میگردیم! دور خود گشتن به معنای خسته شدن، دلزدگی، بریدن مستمع است. اینجاست که جمعیت مستمع همیشه در حد ثابتی میماند و بعضاً گلایه مدیران و مسئولین هیئت را هم به دنبال دارد که آقا! جلسات حال ندارد! مردم قدر کار ما را نمیدانند!
هیئت منزویها و تنبلها
برخی از این جلسات فرهنگی ترویج میکنند که مستمع را به سمت انزوا و گوشهگیری و عزلتنشینی دعوت میکند. یعنی مستمع طوری تربیت میشود که احساس میکند حرفی برای مردم ندارد و حرفهای مردم را هم بر نمیتابد. آرزوهای این مستمع در چند آرزو خلاصه میشود: زیارت کربلا، زیارت امام رضا(ع) و داشتن بساط اشک و ناله و گریه. هیچ راهحل و کانالی برای ارتباط با مردم ندارد. اگر این مستمع و حتی آن کسی که این برنامه را برگزار میکند، در محیطی کاملاً بیگانه با فرهنگ بیگانه وارد کنید، اصلاً نمیتواند همان فرهنگ هیئت را هم ترویج کند. این فرهنگ و این هیئت نمیتواند با قشر دانشگاهی، با دانشآموز دبیرستانی که مورد تهاجم فرهنگی واقع شده، با اساتید دانشگاه و حتی با انسانهای کمسواد ارتباط برقرار کند؛ اگر هم ارتباط برقرار کند، یک ارتباط کاملاً موقت با ارائه یک سری القائات هیجانی است. آیا مکتب امام حسین (ع) اینقدر محدود است؟ یعنی واقعاً امام حسین (ع) حرفی برای گفتن به اقشار مختلف ندارد؟
نیازهای یک بچه هیئتی
این هیئت نمیتواند یک دلیل علمی برای سینه زدن ارائه کند. در حالی که شما میدانید چاکراهای قلب با ضربه حساس میشود و مرکز عاطفی انسان رابه تحرک وادار میکند. ضعف این گروه از کمبود نشأت میگیرد. یعنی اگر یک کتاب دستش بدهی، میگوید آقا ول کن، حال و حوصله ندارم! عزیز من! این جوان قرار است مکتب امام حسین (ع) از تو فرا بگیرد، چرا احساس وظیفه نمیکنی که از بقیه سالهای زندگی امام حسین(ع) بدانی و مطلب ارائه کنی؟ بله! امشب خوب گریه میکند و اشک میریزد، اما فردا صبح در دبیرستان و دانشگاه به حرفهای دیگری هم نیاز دارد. چرا در هیئت شما حرفی برای اینکه بتواند در جامعه تحول ایجاد کند، یاد نگرفت؟ و چون حرفی برای گفتن ندارد، منزوی میشود. من میشناسم هیئتیهایی را که الآن دیگر نه حسینی میشناسند و نه خدایی! چون هیئت فقط هیجانشان را ارضاء میکرد. نه اینکه هیچ حرفی برای گفتن نداشته باشند، اما هر سال از تاریخ اسلام میگویند. یکی نیست بپرسد صحبت امام حسین(ع)، مرام و زندگی امام حسین(ع) کجا رفت؟
توجه به ظواهر
تمام توجه مستمع را به یک سری ظواهر مثل قد و بالا، رشادت، زیبایی و خال لب جلب کردهاند. مقام معظم رهبری در کتاب «ستودگان و ستایشگران» در این کتاب از پرداختن صِرف به این موضوعات نهی میکنند. یعنی جلسات ما باید کشکولی از علم و معرفت و عشق و رشادت و زیبایی باشد. درست است که جوان دوست دارد در مقابل یک شخصیت رؤیایی زیبا، گریه کند، فریاد بزند و خوشحال بشود و اگر ما حضرت عباس(ع) و امام حسین(ع) و امام زمان(عج) را چنین شخصیتی تصویر نکنیم، جوان دنبال الگوهای دیگری میرود، اما این اهتمام ما نباید کل مجلس را در بگیرد.
عکسپرستی
بعد چکار میکنیم؟ یکسری عکسهایی را که هیچ سندیّتی ندارند، باب میکنیم و اندکاندک این عکسها جای امام و رهبری میگیرد و میبینی کمکم با این عکسها ولایت را از ما گرفتند! در حالی که در همین زیارت عاشورا میفرماید: «بموالاتکم و موالات ولیکم»؛ این واو ، واو معیت است، یعنی باید با هم همراه باشد. یعنی برخی هیئتها شیعه سینهزنی را تربیت میکنند که ولی نداشته باشد و امام امروزش را نشناسد. چرا بچه هیئتیها سخنان یک پیر غلام اباعبدالله(ع) که ما دستش را میبوسیم، به دقت گوش میدهند، اما سخنان ولی را گوش نمیدهند؟ چرا من بچه هیئتی صدها کتاب شعر انقلاب و محرم خواندهام، اما یک بار وصیتنامه خمینی کبیر را هم مرور نکردهام؟ مراقب باشیم با این عکسها ما را از ولیمان دور نکنند، ما را به عکسپرستی دچار نکنند!
بیتوجهی به مناجات
امام سجاد(ع) خودش واقعه عاشورا را دیده و بالاترین گریهکن امام حسین(ع) بوده است. خود امام سجاد (ع)، خود حضرت زینب(س) به ما سینهزدن و گریهکردن را یاد دادهاند. بهترین کتاب مناجات «صحیفه سجادیه» است که دعاهای بزرگترین گریهکن امام حسین(ع) را جمع کرده است. یعنی امام حسین(ع) نباید مقابل مناجات با خدا قرار بگیرد. ما دعای عرفه را در هیئتها نمیبینیم. مناجات نمیبینیم! مگر خود امام حسین(ع) این دعا را نخوانده. برخی که اصلاً بلد نیستند از روی دعا بخوانند! شب قدری که نه سخنرانی دارد، نه مناجاتخوانی چه فایدهای دارد؟ بعد هم میگویند این شور مستمع را نگه میدارد. من میگویم آنچه شما را در وادی امام حسین(ع) نگه میدارد، این مناجاتهاست، دعای عرفه و صفای مناجات خمسهعشر است. شما بچه هیئتی 200 جلد کتاب شعر داری، 4000 نوار مداحی داری، اما یک نوار تفسیر قرآن نداری!
ماده مخدری به نام هیئت
خروجی همین هیئتهاست که تمام ارزشاش این است که همیشه مشکی بپوشد، همیشه صورتش زخمی باشد، همیشه صدایش گرفته باشد و اتفاقاً این فرهنگ در جامعه اقبال عمومی ندارد و متأسفانه حتی با تمسخر مواجه میشود. همین هیئتهاست که جلسات ارزشمند دیگر را هم زیر سؤال میبرد. ارزش به این چیزها نیست. قمه زدن خلاف فتوای علمای ماست. ارزش نیست، گناه است. از این عزیزان جاهل باید پرسید تو بیشتر میفهمی یا حضرت آیت الله بهجت؟ همینها هستند که چند سال بعد میگویند امام حسین(ع) رفته شهید شده، من چرا گریه کنم؟ مگر امام نفرمود من برای اقامه عدل، شما اقامه عدلت کجاست؟ برنامهاش در محرم این است: شب تا ساعت 1 سینه زدن، بعد نشستن و صحبت کردن و سیگار کشیدن تا نماز صبح. قبل از اذان صبح خوابیدن تا 12 ظهر، یکِ بعد از ظهر بلند شدن، دوش گرفتن و تلفن زدن به بچههای هیئت، قبل از مغرب کلهپاچه شدن وباز شب دوباره به سر و سینه زدن. اگر حرفی هم بزنید، اعتراضی بکیند، میگوید: «کُل یوم عاشورا»! خودت میدانی داری اشتباه میکنی، چرا داری سر خودت را کلاه میگذاری؟!
هیئتِ ایالات متحده آمریکا
مملکت ما الان نیاز به تخصص دارد. امام حسین(ع) یکی را میخواهد دردهای جامعه را دوا کند. با کدام منطق باید از این فرهنگ دفاع کرد؟ این چه عشقی برای امام حسین(ع) است؟ سرش را میاندازد پایین، به هر بدبختی شده میرود کربلا. آنجا خودش را میزند و بعد هم برمیگردد. بدون آنکه آمریکاییها را در عراق ببیند. بدون آنکه چپاول ثروت شیعیان را ببیند. امام حسین(ع) این طوری رفت کربلا؟ اگر این عاشق امام حسین(ع) است، خود امریکا هم هیئت میزند! چون اصلاً کاری به کار آمریکا ندارد، مثل وهابیهایی که در مسجدالحرام صبح تا شب دارند نماز میخوانند، همان اسلام ناب امریکایی که امام فرمودند. مگر نمیگویی «ولّی فقط علی(ع)»؟ بفرما 4 خط از نهجالبلاغه برای من بخوان. 3 حدیث از امام حسین(ع) بگو! در میان کتابهایت، فرهنگ سخنان امام حسین (ع) داری؟ از صحیفه سجادیه چیزی بلدی؟ قنبر نوکر علی بود، اما در مباحثه و گفتگو کم نمیآورد.
به نام حسین، به کام اسرائیل
این هیئتیها تمام کینه و بغضشان را بر سر سه خلیفه اول خالی میکنند. مگر مقام معظم رهبری نفرمود وحدت داشته باشید؟ چرا آب به آسیاب دشمن میریزی؟ ما با این لعن کردنها، در واقع داریم با آمریکا و اسرائیل کنار میآییم. یعنی دشمن میخواهد تمام بغض تو را به 1400 سال پیش معطوف کند. اگر میخواهی از بغض امام حسین(ع) جلوهای در این زمانه داشته باشی، باید به آمریکا و اسرائیل لعنت کنی.
شرایط جامعه را در نظر بگیر
آیه 104 سوره بقره میفرماید: یا ایها الذین امنوا لا تقولوا راعنا و قولوا انظرنا. داستان از این قرار است که پیغمبر اکرم (ص) هنگامی که سخنرانی می فرمودند، به مردم میگفتند «راعنا؛ یعنی رعایت کنید حال ما را.» یعنی آرام باشید، گوش کنید. «راعنا» در کلام عرب، یک بار از رعیت گرفته میشود که به همان معناست. یک بار از رَعَنَ گرفته میشود یعنی احمق کردن. مشرکین گفتند منظور پیغمبر(ص) از این تعبیر، این است که مردم من دارم شما را احمق میکنم! لذا قرآن فرمود نگویید «راعنا»، بگویید «انظرنا»؛ یعنی به من نگاه کنید. چر ؟ چون قرآن به شرایط جامعه توجه دارد. اما من و توی هیئتی به این موضوع توجه نداریم. میگوید من سگ امام حسین(ع) هم نیستم. وقتی این جمله در جامعه، برداشتهای منفی زشتی در جامعه ایجاد میکند، تو اجازه نداری چنین حرفی را بزنی. قرآن میگوید مسائل را طبق شرایط موجود تطبیق بدهید. اجازه بده فرهنگ امام حسین(ع) عموم مردم را فرا بگیرد.
دریغ از یک قافیه!
مقام معظم رهبری در همان کتاب «ستودگان و ستایشگران» میفرمایند: «عزیزانی که شعر ضعیف میگویند، خدا قبول کند. اینها را برای خودشان نگه دارند. برخی از نوارها و چیزهایی که میشنوم، دریغ از یک خط که با وزن و قافیه باشد، محض رضای خدا یک خط.» هر کسی از راه میرسد، شعری میدهند، با آهنگ هم سازگار میکنند. با این کار، شعرای بزرگ ما، همچون آقای مؤید، آقای انسانی، آقای سازگار و آقای ژولیده تضعیف میشوند. نگذارید این دیوانها مهجور شوند. من به صراحت میگویم شعر ضعیف خواندن خلاف دستور ولایت است. میگویند این شعرها جوانپسند نیست. یعنی رهبر این موضوع را درک نمیکند؟ توقع زیادی هم نداریم، فقط یک قافیه داشته باشد. تابلو زده: «هیئت سگهای دیوانه قنبر»، من دست شما را میبوسم، آخر این چه کاری است؟
بها ندادن به سخنرانی
سخنرانی را فقط برای گذشتن وقت قرار میدهد، بعد میگوید مردم علاقه ندارند! چون شما خودت ننشستی پای سخنرانی. برای اینکه به سخنرانی بها نمیدهی. در یکی از هیئات کشور که اینجوری بودند، صحبت کردم و کلاً تغییر کردند. میگفتند آقا! ما سخنران خوب گیر نیاوردیم. سیدی سخنرانان خوب را گرفتند اول جلسه پخش کردند، مردم هم استفبال کردند. وقتی رکن جلسه اهل معرفت نیست و اول شور پیدایش میشود، باید به بقیه چه گفت؟ برخیها که حتی علما و مراجع را قبول ندارند و تهمت میزنند که آقایان عاشق نیستند. یعنی مستمعی تربیت میکنی که رسماً به مراجع تقلید فحش میدهد، اما از آن طرف دست مداح را میبوسد!
مداح باید...
متأسفانه متولیان هیئات مذهبی فقط صدای مداح را ملاک قرار میدهند. چرا سؤال نمیکنید که آیا اهل نماز شب هست یا نه؟ چرا سوال نمیکنید که متقی است یا نه؟ چرا از رفتارش سؤال نمیکنید؟ جوان مستمع هم فکر میکند این فردی که تو در صدر مجلس نشاندی، فرشته است؛ غافل از اینکه این فرد حتی به نماز اول وقت هم مقید نیست. هیچ خلوت و اشک و آه و سوزی هم ندارد. از حضرت زینب(س) و رقیه(س) دم میزند، بهترین ماشین را سوار میشود، بهترین خانه را دارد، بهترین غذا را میخورد و از همه مردم هم طلبکار است و کوچکترین بیاحترامی را هم بر نمیتابد. آن وقت میآیی همین را الگوی جوان میکنی. آقا! صدا نشان دهنده تقوا نیست، سبک نشان دهنده تقوا نیست. مداح اهلبیت در درجه اول باید تقوا داشته باشد. خدا رحمت کند غلام علی رجبی را، صدای چندان قابل توجهی هم نداشت، اما تا شروع میکرد، همه وجودت اشک میشد. چون نَفَس داشت. به قول یکی از دوستان مداح، آمدهایم در درگاه امام حسین(ع) نوکر باشیم، اما بسیاری از ماها داریم آقایی میکنیم، مردم را آدم حساب نمیکنیم! صوت جلسه خراب باشد، به زمین و زمان فحش میدهیم. آن هیئت شهرستان که دستگاه صوت آنچنانی ندارد، عاشق امام حسین(ع) نیست؟ مداح میگوید مستمع شهرستان به درد نمیخورد، دقیقاً همین حالتی که برخی نسبت به شهدای روستاها و شهرهای دور دارند.
طلبکاری یا بدهکار؟
بنده و سایر مداحان اهلبیت سعی کنیم ساده زندگی کنیم، از پولپرستی بپرهیزیم، در سطح مردم زندگی کنیم. اگر از رقیه(س) دم میزنیم مثل رقیه(س) غذا بخوریم. برای شکممان زندگی نکنیم تا درد را احساس کنیم. عافیتطلبی را از خودمان دور کنیم، با رنج خو بگیریم. کسی میتواند از سختیهای زینب(س) بگوید که سختی کشیده باشد، بتواند شکمش را، چشمش را، زبانش را کنترل کند. هیچکس از ما معصوم نیست، قطبالعارفین هم نیست. بسیاری از ما اسیر هوای نفسیم، بنده شهرتیم، گرفتار ریاییم و شعر و حرف و کلاممان با واقعیت زندگیمان فرق دارد. چون هیچ انسانی بدون نقص نیست. با نزدیک شدن به امثال بنده، ممکن است شما از دین زده بشوید. برو در جلسه هیئت استفاده کن، بعد هم برو دنبال کارت. لازم نیست دور مداح و سخنران بگردی و دست و پایش را ببوسی. اگر مستمع این رفتارها را داشته باشد، من فکر میکنم کسی شدهام. من احساس نمیکنم به هیئت بدهکارم.
در هیئت بمیریم، به شرطی که...
ما در تاریخ این کشور داشتیم هیئاتی که خودشان را برای امام حسین(ع) میکشتند، جلسات هیئت مملو از گریه و زمزمه و اشک بوده، اما هرچه امام میگفت جبههها را پر کنید، جبهه نمیرفتند. برخی هیئتها هم در حال حاضر مستمع را همان طور تربیت میکنند. در فرهنگ امام حسین(ع) هیئتی باید اهل جنگ و جهاد باشد. مُردن در جلسات حضرت زهرا(س) سعادت است، به شرطی که شهادت نباشد. میگوییم برای سلامتی رهبر هم دعا کنید، میگوید ما غیر از امام حسین(ع) اسم هیچکس را نمیآوریم. هفته بعد برای شفای مادر بزرگ فلان پیرغلام دعا میکند.
هر اشکی مفید نیست
باید بین کار کردن و حال کردن، تفکیک قائل بشویم. میخواهی حال کنی یا میخواهی کار کنی؟ وقتی میخواهیم برای عموم کار کنیم، باید قید حال کردن رو بزنیم. اگر می خواهی حال کنی، برای بچههای هیئت جلسه خصوصی داشته باش. در هیئت عموم رادر نظر بگیرید. در جلسات عمومی لباس در نیاورید، صدای سگ در نیاورید، حواستان به دام دشمن باشد. با فرهنگی که انسانها را به تخدیر دچار میکند، مقابله کنید. نگذارید حجتیه بشود حسینیه. مراقب باشید هر اشکی فایده ندارد. اشکی مفید است که تو را بهترین کارمند کند، تو را بهترین محصل کند. کاری کند تو در جامعه مؤثر باشی، مجاهد باشی، پیرو ولایت باشی. کسی باشی که از خودت بیرون بیایی و بتوانی برای جهان فکر کنی.
منبع:حلقه وصل