به گزارش سراج24، این روزها مسئلهی گرانی دلار و سکه به موضوع مهمی تبدیل شده است. چند سالی هست که تاثیر قیمت دلار بر نوسانات مالی بازار داخلی اثر بیشتری پیدا کرده و صدمات جبران ناپذیری به وضعیت معیشت مردم وارد کرده است. کارشناسان اقتصادی و مسئولان نیز هر بار یک دلیل برای گرانی دلار و سکه ارائه میدهند. یکبار میگویند گرانی دلار و سکه به دلیل افزایش جهانی قیمت طلاست و یکبار هم میگویند تقاضا به دلیل افزایش سفرهای خارجی کریسمس و پایان سال بالا رفته است. تمامی این دلایل میتوانند در شرایط عادی و وجود ثبات به عنوان علل منطقی افزایش نرخ دلار و سکه تاثیر گذار باشند اما مگر بازار ایران به طور مستقیم به بازار جهانی متصل است که همزمان شاهد افزایش نرخ در ایران نیز قیمت طلا گران شود؟ اگر اینگونه است پس چرا با ارزان شد قیمت طلای جهانی، قیمت طلا در داخل نیز ارزان نمیشود؟ اصلا مگر چند درصد از مردم توانایی رفتن به سفرهای خارجی را دارند که در فصل شلوغ به یک باره شاهد جهش قیمت دلار باشیم؟
از این دست تحلیلها بسیار شنیده میشود اما علت اصلی برای افزایش تقاضای دلار و سکه سادهتر از این حرفهاست. فهم این علت هم نیازی به سواد اقتصادی سطح بالا ندارد. علت اصلی بیثباتی بازار سرمایه در ایران است. مردمی که سرمایه یا پس انداز آزاد دارند از ترس کاهش ارزش پولشان، آسانترین و مطمئنترین راه را برای سرمایه گذاری انتخاب میکنند. بنابر اظهارات مسئولان بانک مرکزی هم اکنون 20 میلیارد دلار به صورت ارز خانگی در دست مردم انباشته شده است. این در حالیست که کل بدهی دولت با 60 درصد از دلارهای در دست مردم قابل پرداخت است. خرید و فروش ارز و طلا آسان است و نیاز به تخصص خاصی ندارد. کافیست ارز و سکه را بخرید و زمانی که گران شد بفروشید. این را هم میدانید حتی در زمانی که قیمت ارز و سکه در گرانترین میزان ممکن است، باز هم تقاضا برای آن وجود دارد.
مردم به بازار سرمایهی داخلی بی اعتماد هستند چرا که میدانند در شرایط فعلی سرمایه گذاری آنها در حوزهی صنعت و تولید ریسک بالایی دارد. کارخانهها یکی پس از دیگر تعطیل میشوند و دولت هم بجای حمایت از تولید و صنعت داخلی درحال شکستن رکوردهای واردات و ایجاد شغل برای کارگران چینی است.
به عبارت سادهتر تا زمانی که نگاه دولت به داخل باز نگردد و تولید داخلی شکوفا نشود بستر مناسب برای سرمایه گذاری داخلی شکل نمیگیرد و مردم نیز مجبور میشوند سرمایهی خود را به دلار و سکه و مسکن تبدیل کنند. دولت با بیتدبیری موجب شده است که مسکن از یک کالای مصرفی به کالای سرمایهای تبدیل شود. دلالان نیز با علم به نبود نظارت از سوی دولت به سوداگری در این میان روی میآورند.
در اروپا و امریکا مردم عمده سرمایهی آزاد خود را در بورس سرمایه گذاری میکنند. بورس نیز به طور مستقیم با صنعت در ارتباط است و به این شکل مردم در شکوفایی اقتصاد کشور خود سهیم هستند. مسکن، اتومبیل و... نیز به عنوان کالاهای مصرفی قلمداد میشوند و مردیم دیگر از ترس کاهش ارزش سرمایهشان دست به دامان روشهای سرمایه گذاری دارای ثبات بیشتر نمیشوند. دقیقا خلاف آنچه که در اقتصاد نفتی ما رخ میدهد.
دولت تدبیر و امید قصد داشت تا با مذاکره با امریکا فروش نفت را به حداکثر ممکن برساند و از این طریق پول نفتی را به کشور روانه کند. اقتصاد نفتی ممکن است روزی مردم ما را به زندگی دارای رفاه و تجملی نزدیک کند ولی در این صورت باید بپذیریم همواره به عنوان بردهی امریکا و اروپا خواهیم بود. چرا که با کوچکترین اخم امریکا بازار نفت را دوباره از دست داده و در شرایطی که تولید داخلی نداریم، باید کاسه گدایی به سمت غرب دراز کنیم. از این رو دولت در فاز اول واردات را به بالاترین حد ممکن رسند تا تولید داخلی را نابود کند سپس در فاز دوم قرار است اقتصاد ایران را به فروپاشی نزدیک کنند تا راهی جز استفاده از دلارهای نفتی باقینماند. آنچه که واضح است برای افزایش فروش نفت و دسترسی به پولهای نفتی نیز نیاز به اجازهی امریکا داریم پس گزینهی پیشنهادی دولت همان مذاکره و کرنش در برابر امریکا است. همین استراتژی که در میانه آن قرار داریم. یعنی نابودی تولید ملی و نیاز به دلار نفتی. گروگان گیری معیشت مردم ابزاری ناجوانمردانه است که دولت تدبیر و امید به منظور فشار بر حاکمیت جهت کوتاه آمدن از مواضع انقلابی انتخاب کرده است و باتوجه به موارد ذکر شده این مردم هستند که بیشترین هزینه را برای بیتدبیری مسئولان میپردازند.
مسئولان هم شجاعت این را ندارند که مردم بگویند تنها راه ارزانی قیمت دلار و افزایش ارزش پول ملی توجه به صنعت و تولید است. در این شرایط است دیگر نیازی امریکا نداریم و مسئولان حراف و بقول خودشان دیپلمات از دور خارج میشوند و جای خود را به افراد باغیرتی میدهند که در راستای اعتلای تولید و شکوفایی اقتصاد برمبنای توان داخلی حرکت میکنند.
انتهای پیام/