چند روز قبل در خبرها آمده بود که فیلم سینمایی «طبقه حساس» به کارگردانی کمال تبریزی و تهیهکنندگی جواد نوروزبیگی به منظور تامین دیه و آزادی دو جوان زندانی محکوم به قصاص که به مدت 10 سال در زندان به سر می برند، در تاریخ شنبه ششم اردیبهشت ماه به صورت خیریه روی پرده میرود. این اکران با حضور عوامل فیلم، هنرمندان و ورزشکاران و مردم در ایوان شمس برگزار میشود. این مراسم از ساعت 19:30 آغاز میشود.
قطعا کمتر کسی پیدا می شود که براحتی از کنار این کار خیر و نیکوکارانه عبور کند اما سوالی که خیلی از ذهن ها را به خود مشغول کرده، این است که چرا «طبقه هثّاث» برای این اقدام خیرخواهانه انتخاب شده است.
فیلم داستان مرد پارچه فروش سنتی و مذهبیست که همسرش فوت میکند و او را در قبری دو طبقه دفن میکنند. بعد از مدتی متوجه میشویم که به اشتباه مرد دیگری را در طبقه دوم این قبر دفن کردهاند و این آغاز ماجراست. غیرت مرد اجازه نمیدهد که این وضعیت را تحمل کند. طبق دیالوگهای صریح فیلم او نمیتواند تحمل کند که «مرد دیگری روی زنش خوابیده باشد» و این بهانهایست برای مضحکه کردن غیرت. وضعیت روحی مرد خراب میشود و شبها خواب میبیند که همسرش با این مرد در جایی شبیه بهشت هستند و خوش میگذرانند. در نهایت مرد بدون اذن شرعی دست به نبش قبر میزند و جنازه مرد غریبه را از قبر خارج میکند.
فیلم به جز تعدادی شوخی جنسی که قطعا با فرهنگ خانوده ایرانی نمیخوانند چیزی به مخاطب ارائه نمیدهد. یک فیلم بیدرد که از ایدهی خود به خوبی استفاده نمیکند و خیلی زود به تکرار میافتد.
هر چند در این مقال به دنبال نقد «طبقه حساس» نیستیم چراکه پیش از این بارها و بارها در نقد این فیلم مطالب زیادی نگاشته شده است اما مرور و یادآوری انحرافات اخلاقی و شوخی های خارج از عرف رضا عطاران بازیگر نقش اول فیلم این سوال را پدید می آورد که آیا براستی می توان با ترویج الفاظ رکیک و جنسی و قبح شکنی مسایل اخلاقی، مفاهیمی همچون گذشت و ایثار را به جامعه تزریق کرد؟!
این همان فیلمی است که رضا عطاران در نشست خبری اش صراحتا گفت که برای خنداندن مردم حتی حاضر است شلوارش را هم پایین بکشد. اظهار نظری که بعدها مورد انتقاد بسیاری از پیشکسوتان عرصه سینما مخصوصا جمشید مشایخی قرار گرفت.
علی ایحال این روزها که ایام ابتدایی سال فرهنگ را سپری می کنیم قرار است با یک کمدی جنسی و آموزش رکیک ترین حرف ها، حس نوع دوستی و ایثار را به جامعه تزریق کنیم!!!
باید منتظر ماند و دید مسیری که دوستان هنرمند و مدیران فرهنگی در پیش گرفته اند آیا انها را به سرمنزل مقصود خواهد رساند یا در دره عمیق بی اخلاقی ها غرق خواهد کرد.