ثبت تار ایرانی به‌نام آذربایجان جعل تاریخی است

البته صحبت های استاد چندان در تناقض با ادعای جمهوری آزربایجان نیست چرا که اگر در تمام مواردی که استاد از کلمه ایران استفاده کردند بجای کلمه ابران کلمه آزربایجان ایران (که بخشی از خاک ایران است) را جایگزین کنیم نه جعل تاریخ شده است و نه ادعای جمهوری آزربایجان کذب خواهد بود . استاد خودشان بهتر می دانند که تار و کمانچه آلات موسقی آزری هستند که در عهد قاجار توسط دربار قاجار به موسقی فارسی وارد شده اند. اشتباه استاد این است که موسقی ایرانی را مترادف با موسقی فارسی در نظر می گیرند در حالیکه موسقی سنتی ایرانی ماهیتش عمده داشته هایش را از موسقی آزری (که بخشی از ایران است) به ارث برده است .

(اخه آدم حسابی چرا اینقدر دوست دارین فرهنگ ایرانی و پارسی رو جعل کنید اگر یه کمی بری تحقیق کنی وچهار تا کتاب تاریخ راجب ایران باستان بخونی که البته بیشتر مورخین هم ایرانی نیستند و همگی یونانی و اروپایی هستند میفهمی که موسیقی ایرانی ریشه 7000 ساله داره
بعدشم اگر به قول شما ریشه ترکی داشت چرا تمامی دستگاهها وگوشه ها از 7000 سال پیش تا کنون نام پارسی دارن و حتی یه کلمه یا نام ترکی توش پیدا نمیکنی درصورتی که اگر ریشه ترکی داشت حد اقل باید 60 تا 70 درصدش ترکی میبود نه پارسی
اگه یه کم دیگه هم تحقیق کنی میبینی که تا 1400 سال پیش چیزی به نام زبان ترکی در هیچ کجای ایران حتی در اذربایجان که نام اصلیش آذر آبادگان است رواج نداشته
و چون عراب در زبانشون گ ندارند آذربادگان رو آذربایجان میگفتند
در ضمن تمامی مقامات و دستگاههای ایرانی رو از 7000 سال پیش در کیش مهر به کار میبردند
و همچنین در تمامی کتب تاریخی چه ایرانی و چه اروپایی ثبت شده است که باربد و نکیسا بزرگترین موسیقی دانان ایرانی در زمان ساسانیان تمامی این هفت دستگاه و پنج آوازرو به کار برده و حتی برای هر روز و هر ماه نیز یک گوشه و ردیف ساخته بودند که 365 تا میشده
جهت اطلاعتون هم عرض کنم که در نقاشی مربوط به حدود چهار صد سال پیش که در کاخ هشت بهشت اصفهان موجود است تصویر تمامی الات موسیقی ایرانی از جمله تار و کمانچه و سنتور و دیگر سازها موجود میباشد اگه شک داری میتونی بری اصفهان از نزدیک ببینی
در ضمن اگه یه کم دیگه هم تحقیق کنی میبینی که اصلا تا سال 1880 میلادی چیزی به نام تار در هیچ جای آذربایجان وجود نداشته درضمن تاري که امروزه به نام تار ترکي معروفه حاصل تغييراتي است که در سال 1880 ميلادي توسط ميرزا صادق اسد اوغلو معروف به صادق جان در شهر شوشا در تار پارسي ايجاد کرده تا صداي تار پارسي را به موسيقي و لحجه ترکي نزديک کند و صداي ان زير تر و تو دماغي تر است و برای جبران صدای آن چهار سیم نیز به تار پارسی اضافه نمود و قبل از اين تاريخ چيزي به نام تار ترکي در هيچ جاي آذربايجان وجود و رواج نداشت واين ساز توسط ميرزا علي شيرزي در تاريخ 1870 ميلادي از تهران به اذربايجان برده شد واين در اکثر کتابهاي تاريخ موسيقي ثبت شده است
در ضمن قبل از تاريخ 1870 ميلادي هيچ نوازنده تاری در هیچ جای اذربایجان وجود نداشته و نام آن ثبت نشده است در صورتی که نام 100 نفر تار نواز ایرانی از 1000 سال پیش تا کنون ثبت شده است
نوازندگان آذربايجاني اين سازهمچنان چهارگاه و ماهور که دستگاه هاي موسيقي ايراني است مي زنند مشخص است که ريشه اين موسيقي از کجا نشات گرفته است
اولین بار میرزا علی شیرازی از ایران تار را به قره باغ برده و در شوشا تار را تدریس کرده و بعدها تار به باکو برده شده است
ستار تهرانی هم به همین صورت کمانچه را به آنجا برده و تدریس کرده و خصوصیات و تاریخ کامل این مسائل هم به خوبی در این اسناد ذکر شده است؛ این درصورتی است که کشور آذربایجان هم حدود 94 سال است که تاسیس شده و در این نوشته‌ها نیز نامی از کشور آذربایجان برده نشده است و تنها به شهرهای باکو و اران اشاره شده است
‎کشور جعلی آذربایجان پرونده جعلی جدیدی در جهت دزدیدن یکی دیگر از بزرگترین دستاوردهای فرهنگ ایران زمین بعد ازپرونده ادعای ابداع نوروز و پرونده ادعای عاشیق های اذریایجان ایران یک پرونده جعلی دیگر به یونسکو برده و تار اصیل ایرانی را جزو میراث ناملموس بشریت به نام خود ثبت نموده است و یونسکو هم با بی شرمی تمام و با نادیده گرفتن تمام پیشینه تاریخی این ساز و با غرض ورزی کاملا کینه توزانه تار اصیل ایرانی را که نامی پارسی دارد و در اکثر کتیبه ها و نقاشی های به جا مانده در کاخها از 2500 سال پیش تا به کنون وجود دارد را به نام کشور جعلی آذربایجان که ان هم تازه چند سالی است از ایران مستقل شده است در اورده است از تمامی ایرانیان و مسئولین محترم چه در ایران و چه در خارج خواستارم تا این دسیسه را پیگیری نموده و نگذارند که فرهنگ و تمدنمان این چنین پایمال گردد
ارائه اسناد: در اين كه ساز تار از بيخ و بن مال ايران است و ساخت يا تكميل آن به ابونصر فارابي نسبت داده شده است، هيچ شكي نيست. حتي به اندازه‌اي كه مو لاي درز آن برود. در كتاب خود جناب فارابي و ايضا جناب ابوالفرج اصفهاني بدان اشارت شده است و علاوه بر آن بسياري از شعرا و نويسندگان ايراني نيز از قديم‌الايام از تار نام برده‌اند. اسناد زيادي براي اثبات قضيه موجود است. عجالتا ببينیم چي دم دست داریم.

سند منگوله‌دار يك: باباطاهر عريان با حفظ موازين لازم، كه در قرن چهارم و پنجم مي‌زيسته، يك روز كه جمع رفقا و دوستان دوره‌اش كرده بوده‌اند و از وي مي‌خواستند كه تار بزند؛ اما باباطاهر میسراید:
دلي ديرم چو مرغي پا شكسته/ چو كشتي بر لب دريا نشسته
همه گويند: «طاهر، تار بنواز»/ صدا چون مي‌دهد تار شكسته؟

سند منگوله‌دار دو: از قول جناب مولاناي بزرگ در قرن هفتم نيز نقل كرده‌اند فيلسوفانه از خود مي‌پرسيده كه اين صداي لطيف و دلنوازش از كجاش درمي‌آيد؟
خشك سيمي، خشك چوبي، خشك پوست
از كجا مي‌آيد اين آواي دوست؟
محض اطلاعتون هم عرض کنم تا قبل از حمله مغول به ایران در هیچ کجای آذر آبادگان به معنی جایگاه آذر (آتش)(آذر یک کلمه اصیل پارسی است)چیزی به نام زبان ترکی وجود نداشته
اسناد و مدارک بسیار است ولی متاسفانه حجم پاسخ کم است و نمی توتنم تمامی آن را بازگو کنم که خود 100 صفحه میشود
با تشکر)