جشنواره فیلم فجر، اگرچه محل نمایش دستاوردهای سینمای ایران در طول یک سال است، اما این گردهمایی فرهنگی طی 16 سال اخیر، کارکرد اصلی خود را از دست داده و به کارزاری برای تبلیغ و حمایت از سینمای شبهروشنفکرانه تبدیل شده است، به طوری که سایر جریانهای سینمایی ما ـ به ویژه سینمای انقلاب و دفاع مقدس ـ در این جشنواره، منزوی هستند. امسال درحالی به استقبال سیوسومین جشنواره فیلم فجر رفتیم که از چند روز پیش، حاشیههایی به مهمترین رویداد سینمایی ایران هجوم آوردند. عدم پذیرش آثار برخی از کارگردانها در جشنواره، اعتراض آنها را برانگیخت. کارگردانهایی چون بهمن فرمانآرا، عبدالرضا کاهانی، سامان مقدم و... که برخی معتقد بودند فیلمهای آنها میتواند جزو آثار مهم جشنواره فجر امسال باشد، اما این آثار حتی به بخش خارج از مسابقه جشنواره هم راه نیافتند. اعضای هیئت انتخاب این دوره از جشنواره فیلم فجر به طور صریح اعلام کردند که فیلمهای این فیلمسازان در مقایسه با فیلمهای بخش مسابقه، ضعیفتر هستند. اما برخی نیز معتقدند با توجه به اینکه حضور فیلمهای حامی فتنه در جشنواره گذشته، اعتراضات زیادی را در پی داشت و حتی موجب توقیف آنها شد، سیاست مسئولان این دوره از جشنواره فجر، پرهیز از حواشی مشابه بوده و به همین دلیل از ورود برخی فیلمها به جشنواره جلوگیری شد. با این حال، در سیوسومین جشنواره فجر نیز فیلمهایی با محتوای آلوده حضور داشت که در ادامه این گزارش به آنها پرداخته شده است.
اتفاق دیگری که این دوره از جشنواره فیلم فجر را با دورههای قبل متمایز کرد، جدا کردن بخش بینالملل با بخش داخلی بود. به این ترتیب که در این دوره، هیچ فیلم خارجی حضور نداشت و قرار است، بخش بینالملل جشنواره فیلم فجر اردیبهشت سال آینده(۱۳۹۴) بهطور مستقل برگزار شود.
همچنین بنا بود فیلم «محمد رسولالله(ص)» به کارگردانی مجیدمجیدی به عنوان فاخرترین فیلم تاریخ ایران، به جشنواره فجر 93 اعتبار افزونتری ببخشد، اما با طولانی شدن مراحل آمادهسازی، این فیلم هم از نمایش در جشنواره بازماند.
غروب زودهنگام یک جشنواره
مراسم افتتاحیه و اختتامیه هر جشنوارهای، علاوه بر کارکرد اعلام آغاز و پایان آن رویداد، نموداری از هویت، شخصیت و خطمشی جشنوارههاست. به این معنا که میتوان با دیدن برگزاری مراسم گشایش جشنواره فجر، فضای کلی این جشنواره در هر دورهای را حدس زد. این مسئله درباره سیوسومین جشنواره فیلم فجر به عینه اتفاق افتاد. مراسمی که به عنوان افتتاحیه جشنواره فجر سال 93 در تاریخ 11 بهمن در تالار همایشهای برج میلاد برگزار شد، بسیار کشدار، فاقد خلاقیت و نوآوری و بدون نظم بود. بینظمی سیوسومین جشنواره فیلم فجر تنها به مراسم افتتاحیه محدود نشد و نخستین روز جشنواره نیز دچار چنین وضعیتی بود، بهطوری که ساعت نمایش فیلمها در این مرکز بلافاصله پس از آغاز جشنواره تغییر کرد! همچنین نمایش فیلمها در اغلب سانسها با تأخیر چند دقیقهای انجام میشد.
درخشش دوباره سینمای انقلاب
طبق روال معمول در جشنواره فیلم فجر، اکثر قریب به اتفاق فیلمهای به نمایش درآمده در این جشنواره، از ارزشهای هنری و محتوایی خالی بودند. با این حال، استثنائاتی نیز در این گردهمایی به چشم خورد. اشاره به معدود فیلمهای خوب جشنواره فجر 93، خالی از لطف نیست؛ فیلمهایی که نشان دادند، هنوز هم این فیلمهای انقلابی هستند که اعتبار و آبروی جشنواره فجر را حفظ میکنند.
فیلم «روباه» به کارگردانی بهروز افخمی، با وجود ساختار شتابزده و برخی ضعفهای جزئی، اما از فیلمهای مهم این دوره از جشنواره فیلم فجر است. این فیلم در ژانر جاسوسی-پلیسی قرار میگیرد و در یک درام مهیج و با تصاویری خوشساخت و قابل توجه، به ترور دانشمندان هستهای ایران از سوی عوامل رژیم صهیونیستی و آمریکا میپردازد. لحن فیلم، تا حدودی طنزآمیز است و تکههای مطایبهآمیز، به همراهی مخاطب با فیلم کمک میکند. نوع پرداخت مسائل در این فیلم، جسورانه است. توجه به یک مضمون راهبردی، ترسیم موضوعی درباره امنیت ملی، روایت واقعیتهایی چون حمایت اوباما از ترور دانشمندان هستهای ایران، ایستادگی سرلشکر قاسم سلیمانی در برابر داعش و نمایش تصویری قهرمانانه از مأموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران، «روباه» را به فیلم قابل تأملی تبدیل کرده است. به تصویر کشیدن اینگونه موضوعات در فضای روشنفکرزده سینمای ایران شجاعت خاصی را میطلبد. همچنان که افخمی در نشست پرسش و پاسخ این فیلم در جشنواره هم گفت که بازیگران فیلم به دلیل نقشآفرینی در این اثر، بارها تهدید شدند.
«شاهزاده روم» هم یک کارتون تماشایی و خلاقانه و محصول نسل جوان متخصص در زمینه پویانمایی است. انیمیشنی که در جشنواره فیلم فجر با رضایت و استقبال اهالی سینما و رسانه مواجه شد. این فیلم سینمایی انیمیشن به کارگردانی حامد محمدیان، به زندگی مادر مکرم حضرت امام زمان(عج) میپردازد. با وجودی که طبق مقررات، آثار انیمیشن امکان حضور در بخش اصلی جشنواره فجر را ندارند، اما کیفیت «شاهزاده روم» در سطحی بالاتر از انیمیشنهای ایرانی بود و این موضوع، برگزارکنندههای جشنواره فجر را مجاب کرد که این اثر را در بخش خارج از مسابقه جشنواره بپذیرند. بدون تردید، این فیلم را باید باکیفیتترین انیمیشن ایرانی تا زمان کنونی دانست؛ اثری که هم برای کودکان و نوجوانان جذابیت دارد و هم بزرگسالان میتوانند از تماشای آن لذت ببرند. این کارتون همچنین قابلیت رقابت با نمونههای خارجی در بازارهای بینالمللی را دارد. «شاهزاده روم» یک پیشرفت فنی و هنری در زمینه هنرهای دیجیتال در سینمای ایران محسوب میشود.
فیلم «ایران برگر» گرچه یک کمدی هجوآمیز با ساختار نه چندان مستحکم و قوی است، اما محتوای مهمی دارد. تازهترین ساخته مسعود جعفریجوزانی به طور غیرمستقیم و در قالبی نمادین به فتنه 88 میپردازد. این فیلم، داستان یک رقابت انتخاباتی در روستایی تخیلی است. مردم روستا قصد دارند تا نمایندهای برای خود انتخاب کنند. البته معلوم نمیشود که نماینده روستا قرار است به کجا برود؟ فیلم سعی میکند برخی از مناسبات سیاسی جاری در کشور را نقد کند. هدف اصلی انتقاد فیلم به سمت آنهایی است که در اصل، اهل چوب و چماق هستند، اما برای عوامفریبی، کتاب «دموکراسی» در دست میگیرند. جسارت فیلم «ایران برگر» در جایی است که نتیجه انتخابات برخلاف میل عدهای میشود و با ادعای دروغین تقلب، روستا را به آشوب میکشند. اما در این میان پدر معنوی مردم روستا که همه او را «آقا نورالله» میدانند، به دعوا پایان میدهد و موجب نزدیکی دلهای مردم آبادی میشود.
فیلم «شرفناز»، هم به دلیل موضوع راهبردی و به روز آن و هم به دلیل برخورداری از ساختاری قابل توجه و استاندارد، یکی از آثار خوب سیوسومین جشنواره فیلم فجر محسوب میشود. این فیلم، به کارگردانی حسن نجفی در قالب یک درام عاطفی و مادرانه، به فعالیتهای گروههای وهابی در پاکستان میپردازد. استفاده از جذابیتهای طبیعی، بازنمایی آداب و رسوم منطقهای و بازی خوب بازیگرانی چون حمیرا ریاضی و علی اوسیوند از نقاط قوت این فیلم است، اما ضعف داستانپردازی، بزرگترین نقطه ضعف «شرفناز» به نظر میآید. این فیلم هم از جمله آثار سینمای ماست که علاوه بر مخاطب داخلی، میتواند توجه تماشاگران خارجی را نیز جلب کند.
«مزار شریف» به کارگردانی عبدالحسن برزیده نیز یک فیلم راهبردی است که علاوه بر بازنمایی هویت ملی و دینی ما، تصویرگر رویکرد نظام جمهوری اسلامی در عرصه بینالملل است. این فیلم به بهانه بازخوانی ماجراهای مربوط به شهادت دیپلماتها و خبرنگار ایرانی در زمان هجوم طالبان به شهر مزار شریف در افغانستان -16 سال پیش بازتابدهنده بسیاری از مسائل امروز است. این روزها جنایتهای جریانهای شبهنظامی وهابی ـ ازجمله گروه داعش ـ در صدر اخبار جهان قرار دارد. اما هنوز فراموش نکردهایم که مشابه جنایتهای امروز داعش در عراق و سوریه، پیش از این از سوی جریان موسوم به طالبان در افغانستان رخ داده بود. فیلم «مزار شریف» به کارگردانی عبدالحسن برزیده با یک تیر دو نشان زده است؛ هم واقعیتهای بخشی از تاریخ جنایات وهابیها را بازگو میکند، هم به طور غیرمستقیم به واکاوی دراماتیک داعش وگروههای مشابه آن در قالب این نمایش تاریخی میپردازد. در فیلم، بارها و به بهانههای مختلف تصریح میشود که طالبان ابزار دست آمریکا و انگلیس است که به جان مردم افغانستان افتاده است.
فیلم «تا آمدن احمد» نماینده سرفراز جریان سینمای دفاع مقدس در سیوسومین جشنوار فیلم فجر است. این فیلم با الهام از یک ماجرای واقعی که در سال 1364 در جزیره خارک روی داده بود، خلق شده است. موضوع کلی فیلم «تا آمدن احمد» درباره 2800 روز جنگ در جزیره خارک و 2840 مرتبه بمباران این جزیره است. اما مضمون کلی فیلم فراتر از این محدوده زمانی و مکانی بوده و راوی مقاومت و صلحطلبی مردم ایران در دنیای پرخشونت امروز جهان است؛ مقاومتی سرشار از انسانیت و نوعدوستی. مضمون فیلم، بر لبه تیغ حرکت میکند، اما به دلیل پایبندی به حقایق دوران دفاع مقدس، از سقوط در پرتگاه «ضدجنگنمایی» در امان میماند.
مرداب سینمای روشنفکری
همانطور که گفته شد، به جز فیلمهای مذکور، بخش اعظم جشنواره امسال را فیلمهای شبهروشنفکرانه تشکیل داده بود. یکی از نگرههای غالب در آثار این دوره از جشنواره فجر، فمینیسم بود. فیلم «خانه دختر» به کارگردانی شهرام شاهحسینی هم ضمن ترور تصویری خانوادههای متدین و سنتی، از زاویه مسئله عفاف، رویکردی فمینیستی یافته است. این فیلم به روایت مرگ مشکوک یک زن در روز ازدواج وی میپردازد. فیلم از طرفی به محدودیتهای دخترها و فقدان امنیت روانی آنها در قشر متدین جامعه تأکید میکند و از طرف دیگر، حساسیت افکار عمومی نسبت به اهمیت عفت را اهرم ستم بر زن میداند. فیلم «خانه دختر» بهطور مکرر و موکد، تصویری منزجرکننده و نژادپرستانهای از قشر مؤمن و مذهبی جامعه امروز ایران نمایش میدهد.
فیلم «شیفت شب» به کارگردانی نیکی کریمی انواع و اقسام شاخصههای فمینیستی رایج در سینمای ایران را بازتاب میدهد. برای نمونه عنوان میشود که مرد، مانع اشتغال همسر خود شده است. تحقیر خانهداری و مانور افراطی بر اشتغال زنان، یکی از موضوعات مورد علاقه فمینیستهاست. «بتی فریدن» یکی از نظریهپردازهای فمینیست است که در اینباره حتی کتاب نوشته است. از دیگر رویکردهای محتوایی فیلم «شیفت شب» ضرب و جرح زنان به دست شوهرانشان است. در خانواده مذکور، شوهر همواره با همسر خودش نامهربان و بدخلق است و در یکی از سکانسهای فیلم، او را به شدت کتک میزند. ناامنی و تنهایی زنان در جامعه نیز از دیگر محورهای این فیلم است. در بخشی از فیلم، مرد طلبکار، با هتاکی و رفتار توهینآمیز به زور وارد حریم شخصی زن میشود، اما هیچ دفاع یا حمایتی از زن صورت نمیگیرد.
«چهارشنبه 19 اردیبهشت» به کارگردانی وحید جلیلوند، نیز یک فیلم اجتماعی است که به نمایش برخی از معضلات معیشتی در سطح جامعه میپردازد. با اینکه فیلم از نظر ساختاری قابل قبول است و سعی کرده تا از سیاهنمایی در امان بماند، اما موضوعی به شدت فانتزی و غیرواقعی را دستمایه قرار داده است. این فیل داستان مردی است که تصمیم میگیرد 30 میلیون تومان به افراد نیازمند کمک کند و برای نیل به هدف خود، یک آگهی در روزنامه منتشر میکند! داستان فیلم در قالب سه اپیزود(فصل) ترسیم میشود و شخصیت محوری هر فصل فیلم، یک زن است. اپیزود (فصل) دوم فیلم، رویکردی کاملاً فمینیستی دارد. این بخش فیلم درباره دختر جوانی است که پدر و مادر خود را از دست داده و تحت تکفل خانواده عمهاش زندگی میکند. به دلیل مخالفت خانواده عمه، او مجبور میشود که به طور پنهانی با مرد مورد علاقه خود ازدواج کند. با این وجود، خانواده عمه مانع از دیدار او با شوهرش میشوند و حتی به دلیل این مسئله، دختر بینوا را کتک میزنند و زندانی میکنند. برخلاف تصریح قانون خانواده در کشور ما که هیچ کس حق ممانعت در معاشرت و همزیستی زن و شوهر را ندارد، اما فصل دوم فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت» قشر سنتی و جنوب شهرنشین را عامل مسائلی چون مخدوشسازی امنیت عاطفی زنان، ازدواج اجباری، ضرب و جرح و اسارت زنان و مانع مراودات معمول زن و شوهر معرفی میکند!
فیلم «دوران عاشقی» به کارگردانی علیرضا رئیسیان، نمایشی لیبرالیستی از فمینیسم را دستمایه درام قرار داده است. محور اصلی روایت فیلم، خیانت است؛ داستان تکراری زنهایی که به شوهرشان مشکوک هستند و مردهایی که برای تنوع، زن دوم میگیرند! شخصیت اصلی فیلم، وکیلی به نام بیتا تمدن (با بازی لیلا حاتمی) است. زن ثروتمندی که مظهر ایثار، انسانیت و «تمدن» است.
تضاد شخصیت موقر و تحسینبرانگیز او با تصویر تحقیرآمیزی که فیلم از مردم جنوب تهران نشان میدهد، زننده است. حضور چند دقیقهای خانم وکیل ثروتمند و باکلاس در یکی از محلههای فقیرنشین پایین شهر، با سرقت ماشین او همراه میشود. البته او آنقدر بزرگمنش است که دزد ماشین خود را میبخشد! یکی از موکلهای او، دختر فقیری است که همسر موقت مردی شده که به وی ظلم کرده است. وقتی خانم تمدن در دادگاه به سود او به پیروزی میرسد، همین دختر فقیر به دلیل مشتی پول همه چیز را به هم میریزد و موجب باخت خانم وکیل میشود. «دوران عاشقی» با برجستهسازی «ازدواج موقت» آن را عاملی برای سیطره و ظلم مردها به زنان معرفی میکند. نکته قابل توجه اینکه در این فیلم، همه مردها ـ بدون حتی یک استثنا ـ به همسران خود خیانت میکنند و دارای همسر دوم هستند! البته کارگردان فیلم با تمهید پایان بازی و واگذاری نتیجهگیری به مخاطب، سعی کرده تا خود را از هر اتهامی مبرا کند.
فیلم «ناهید» به کارگردانی «آیدا پناهنده» نیز از دیگر آثار این دوره از جشنواره فیلم فجر است که رگههایی از نگاه فمینیستی در آن دیده میشود. این فیلم داستان کلیشهای درگیر شدن زنی تنها و مطلقه با قانون حضانت فرزند را روایت میکند. ناهید(با بازی ساره بیات) تصمیم دارد تا دوباره ازدواج کند، اما طبق شرط مقرر میان وی و همسر سابقش، در صورت ازدواج زن، سرپرستی فرزند برعهده پدر قرار میگیرد. به این ترتیب این زن از حق زندگی با فرزندش محروم میماند و قانون نیز مدافع مرد است.
بخشی از فیلم «احتمال باران اسیدی» به کارگردانی بهتاش صناعیها، به روایت ماجراهای دختری میپردازد که از همه طرف تحت ستم است. از یکسو، با طرح قضیه گشت ارشاد و بازداشت دختر به جرم بدحجابی، تنگنای زنان در جامعه ایرانی مطرح شده است. از طرف دیگر، با تأکید بر عدم پرداخت دستمزد دختر توسط کارفرمایش، موضوع عدم رعایت حقوق اقتصادی زن به تصویر درآمده است.
فیلم «دو» به کارگردانی سهیلا گلستانی نیز روایت زنانی است که در اجتماعی پر از خشونت و نامهربانی زندگی میکنند. این فیلم داستان زن کهنسالی است که در منزل یک مرد به خدمتکاری مشغول است و روزگار آزگاری را میگذراند. حتی به دلیل اینکه مدتی با مرد دیگری ازدواج کرده بود، با فحاشی و نفرت پسرش مواجه میشود. همچنین دختر جوان او نیز وقتی برای گرفتن حق و حقوق مادرش، به صاحبخانهای که زن در آن خدمت کرده میرود، مورد هتاکی و ضرب و شتم مرد قرار میگیرد.
«عصر یخبندان» گرچه فیلم سرگرمکننده و مهیجی است، اما موضوع، ساختار روایی، مضمون و نوع پرداختن به آدمها در این فیلم، همه تکرار مکررات هستند و ماجراهای فیلم را بارها و بارها در آثار دیگری هم دیده بودیم. این فیلم، مخاطب را وارد یک دنیای ملتهب و طغیانگر میکند. باز هم شک و تردید زن و شوهر به یکدیگر، یک فیلم دیگر درباره خیانت در سینمای ایران و دوباره اعتیاد؛ محورهای تماتیک چهارمین فیلم سینمایی مصطفی کیایی را تشکیل میدهند. با این حال، وجه برتری «عصر یخبندان» در مقایسه با فیلمهایی با این مضامین، مصون ماندن از ابتذال است. ما با یک فیلم اجتماعی مواجه هستیم که به جای تبلیغ آسیب، تصویری نفرتآلود از سیاهیها نشان میدهد. با این حال «عصر یخبندان» با یک فیلم اجتماعی برتر و کامل فاصله دارد. اگر از مضامین تکراری فیلم که به آن اشاره شد، بگذریم، بیهویتی آدمها و عدم شخصیتپردازی آنها کار دست فیلم داده است. این بار هم جای یک قهرمان فعال و محرک در فیلم خالی است.
فیلم «رخ دیوانه» را باید مانیفیست سینمای شبهروشنفکرانه علیه طبقه محروم و مستضعف جامعه دانست. جوانان فیلم، همان تصویر صدها بار تکرار شده در سینمای سالهای اخیر ایران را دارند، بدون اندکی نوآوری و تازگی. جوانانی که یا آس و پاس و طغیانگر هستند، یا مشتی بچه پولدار! محور اصلی مضمون فیلم «رخ دیوانه» قرار گرفتن تعدادی جوان از دو قشر متفاوت اقتصادی در یک موقعیت خاص است. البته نگاه فیلم به این موقعیت اصلاً بیطرفانه نیست. این فیلم به طور آشکار، به حمایت از «بچه پولدارها» پرداخته است. به گمان فیلم، فشارهای جاری بر قشر فرودست جامعه نه به دلیل مناسبات نادرست اقتصادی، بلکه ناشی از بدرفتاری این آدمهاست. با فیلمی روبهرو هستیم که میگوید فرزندان کاخنشینها، آن گونه که همه فکر میکنند نیستند و حتی در جوانمردی از سایر مردم هم سبقت میگیرند و بچههای پایین شهری، نامرد و ریاکار هستند و برای پول دست به هر کاری میزنند! در نهایت نیز این پولدارهای فیلم هستند که باقی میمانند و راه خود را میروند و محرومهای فیلم، به دست همدیگر کشته میشوند. تصور بیمار «ایرانیان به طور ژنتیک دروغگو» هستند که اول بار در «جدایی نادر از سیمین» مطرح شده بود و به برخی دیگر از فیلمها سرایت کرد، در «رخ دیوانه» هم به نمایش درآمده است. چون همه فیلم بر پایه دروغ و فریبکاری آدمها به یکدیگر شکل گرفته است.
فیلم «بوفالو» به کارگردانی کاوه سجادحسینی برمبنای کلیشههای متداول در سینمای شبهروشنفکرانه سالهای اخیر ایران شکل گرفته است؛ دنیایی غبارآلود و گرفته که هیچ نوری در آن وجود ندارد، باز هم زنان تک افتادهای که در میان گرگها پرسه میزنند و هر دم هراس طعمه شدن دارند، جوانانی در اوج بلاهت و حماقت، هجوم رنگهای تیره و خاکستری که حتی یک لحظه دست از سر فیلم بر نمیدارند، آهنگ کند، قصهای که هیچ آدم خوبی در آن وجود ندارد، روایتی که هیچ داستانی ندارد، تحمیل پایان باز و... مخاطبی که نمیتواند تماشای فیلم را تا آخر تحمل کند!
سیمای ناامیدکننده سینما در جشنواره 93
در مجموع، سیوسومین جشنواره فیلم فجر تصویر و تصور ناامیدکنندهای را درباره وضعیت کنونی سینمای ایران ظاهر کرد. سال گذشته، اغلب فیلمهای جشنواره فجر محصول دولت دهم بودند و به همین دلیل مطابق با آن نمیشد حکمی درباره مدیریت فرهنگی و سینمایی دولت یازدهم صادر کرد. اما جشنواره فجر 93 به طور کامل محصول مدیریت فرهنگی کنونی است. آنچه مشهود است، نزول کیفیت فیلمهای جشنواره نسبت به دورههای گذشته این جشنواره است. در وضعیتی که جشنوارههایی چون «مقاومت» و «عمار» در حال پیشرفت و حرکت رو به ترقی هستند، جشنواره فجر، پسرفت مشهودی دارد. سینمای ایران برای دستیابی به روزهای بهتر، نیازمند پوستاندازی است. ادامه مسیر کنونی بنبست است.
اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۴:۲۸:۵۶
اذان ظهر ۱۲:۰۹:۵۹
اذان مغرب ۱۸:۴۱:۵۵
طلوع آفتاب ۰۵:۵۴:۴۷
غروب آفتاب ۱۸:۲۳:۴۵
نیمه شب ۲۳:۲۶:۵۰
قیمت سکه و ارز
یادداشت
•••
•••
•••
•••
توئیت ها و ویراستی های برگزیده
•••
•••
•••
•••
•••
اخبار استانها
•••
•••
•••
•••
•••
«سراج24» گزارش می دهد
گزارشی از سیوسومین جشنواره فیلم فجر/سینمای ایران در مرداب کلیشههای شبه روشنفکری
جشنواره فیلم فجر، اگرچه محل نمایش دستاوردهای سینمای ایران در طول یک سال است، اما این گردهمایی فرهنگی طی 16 سال اخیر، کارکرد اصلی خود را از دست داده و به کارزاری برای تبلیغ و حمایت از سینمای شبهروشنفکرانه تبدیل شده است.
نظرات کاربران
پربازدیدترین ها
•••
•••
•••
•••
•••
•••
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••