به گزارش « سراج24 » کارگردان به هزار شکل مختلف و با چند زاویه متفاوت میتواند یک فیلم را نشان دهد. دوربین و نورپردازی که در ساخت یک فیلم بسیار متفاوت است همراه انتخاب بازیگر و حتی انتخاب لباس برای بازیگر همه از کارهایی است که یک کارگردان باید انجام دهد. در واقع هزار کار انجام می شود تا یک کادر بسته شود.
شهید آوینی معتقد بود سینما با سوژه تعیین نمیشود. آوینی میگفت: ما سینمای اسلامی نداریم. منظورش این بود که زمانی یک کارگردان میتواند از ابزار سینما استفاده کند که کاملاً به آن مسلط باشد. کارگردانی تلفیق اطلاعات همراه حس است. آوینی معتقد به خرق حجاب تکنیک بود. میگفت: ما باید برای پیدا کردن راهی در سینما تامل کنیم و خودش هم آن را پیدا کرد.
کارگردانی مثل اسب سواری است؛ اگر کسی بلد باشد به راحتی میتواند اسب سواری کند اما اگر کسی فنون آن را نداند زمین میخورد، حال آن اسب مثل دوربین است. به اعتقاد آوینی ما باید از حجاب تکنیک بگذریم و راهکار آن این است که کاملاً به سینما مسلط شویم. گاهی ممکن است موضوعی را در قالب سینما مطرح کنیم و از آن یک خروجی خوب بگیریم ولی گاهی هم یک موضوع بزرگ را به دلیل مسلط نبودن به ابزار سینما، ضایع کنیم.
دغدغه اصلی آوینی در تمام دوران بعد از جنگ، ساخت فیلمهای مذهبی، نقد سینمای روشنفکری و پیدا کردن کارگردانان انقلابی بود. تا امروز در سینما چند مرحله را طی کردهایم. اولین مرحله مربوط به دوره مظفرالدین شاه است که در این دوره سینما به کشور ایران وارد شد و سینما در آن زمان کاملاً جنبه اشرافی داشت. تا زمانی که به دوره رضاخان رسید و در آن دوره، کم و بیش فیلم هایی مثل «دختر لر» و «شیرین و فرهاد» ساخته شد. تا پایان دوره رضاخان بیشتر فیلمها از خارج وارد میشد. اما از اواخر دهه ۲۰ صنعت سینمای فارسی شکل گرفت که این سینما متاثر از سینمای مصر و هند بود. نوعاً فیلم های جنایی، عشقی و اجتماعی ساخته میشد. همین روند تا دهه ۳۰، ادامه داشت و از این دهه به بعد سینماها عمومی شد.
اوایل دهه ۴۰ فیلم فارسی تولید شد که همه چیزش مثل فیلم هندی بود به جز زبانش که فارسی بود. دهه ۴۰ که به قول برخی اوج روشنفکری ایران است کارهای متفاوتی با فیلم فارسی در سینمای ایران دیده میشود که این فیلمها مخاطبان ویژه داشت. در دهه ۵۰ سینمای ایران ورشکست میشود و به طور کلی میتوانیم بگوییم فیلم فارسی در سال ۵۶ به ورشکستگی کامل رسید و آن هم به دلیل رقابت سینمای وارداتی بود.
کافی است فهرست اسامی آن فیلمها را مرور کنید، چون نام این فیلمها نشان میدهد سینمای ایران در آن زمان چه لجن زاری است.
زمانی که انقلاب اسلامی شکل گرفت دو جا مورد حمله مردم واقع شد؛ یکی بانکها که مظهر اقتصاد کشور بود و دیگری سینماها که مظهر فرهنگ وارداتی. حضرت امام راحل زمانی که به ایران آمد، در اولین سخنرانی گفت: «ما با سینما مخالف نیستیم، ما با فحشا مخالفیم». در آن زمان معنی این جمله را نمیفهمیدیم چون آن قدر مصادیق سینما فاسد بود که هیچ مصداق مطلوبی در آن زمان در سینما نداشتیم. این تفکیک را امام راحل انجام داد و با همین جمله بود که سینمای ایران پایه گذاری شد.
در سینمای بعد از انقلاب اسلامی چند جریان دیده میشود؛ یکی سینمای روشنفکری بعد از انقلاب است که در همان زمان یک تسویه حساب صورت گرفت و تعدادی کارگردان، فیلمنامه نویس و بازیگر از کشور خارج شدند و گروه باقی مانده جریان سینمای روشنفکری را تشکیل دادند، مثل؛ کیارستمی، بیضایی، علی حاتمی و ناصر تقوایی. دومین جریان سینمایی که بعد از انقلاب شکل گرفت سینمای بدنه است. در این سینما افراد ادعای روشنفکری ندارند و میگویند ما فیلمسازیم و فقط سینما برای ما مطرح است. مثل داودنژاد، الوند و فخیم زاده. جریان سوم جریان برآمده از انقلاب اسلامی است که شکل گیری این جریان به این صورت بود که در اردوی تابستانی انجمنهای اسلامی دانشجویان در سال ۵۹ ، ۱۵۰ دانشجو به مرکز آموزش فیلمسازی در تلویزیون معرفی شدند که بیشتر چهرههای بعد از انقلاب امروز، دستاوردهای حرکت سال ۵۹ و ۶۰ است.
مدیریت سینما از سال ۵۸ تا سال ۶۰ یک سری فراز و فرودهایی داشت تا اینکه در سال ۶۰ همزمان با شورشهای منافقان و اثبات وضعیت کشور، وزارت ارشاد سکاندار سینما شد که از آن زمان تا سال ۷۱ به مدت ۱۱ سال آقای خاتمی به عنوان وزیر ارشاد همراه تیم سه نفره خود سیاست گردانان اصلی سینمای ایران شدند؛ وزارت ارشاد آن زمان معتقد بود سینمای ایران نمیتواند همانند سینمای قبل از انقلاب باشد. همچنین این سینما نباید از سینمای آمریکایی الگو برداری کند. آنها معتقد بودند ما نیاز به سینمایی پاک و سالم داریم که به ارزشهای انسانی بپردازد و از جذابیتهای غیر مشروع سینمای فارسی و غربی بری باشد. سینما باید حرفهای مهم بزند که برای تقویت آن به الگوهایی در اروپای شرقی روی آوردند و بعدها این سینما را سینمای معناگر نامیدند. درآن زمان تنها مسوولان داخلی در سینما نقش نداشتند بلکه یک بخش جدی از سیاست گذاران خارجی هم مثل جشنواره کن و ونیز به آن کمک کرد. این جشنوارهها با دادن جایزه به فیلمهای ایرانی، سینمای ایران را به شدت مشهور کرد. در این شرایط شهید آوینی پس از اتمام جنگ، تریبونی به نام مجله «سوره» راه انداخت که سعی کرد نگاه جدید و مطلوبی در سینمای ایران جا بیفتد.
حرف شهید آوینی این بود که کلاه بزرگی در سینما سر ما رفته است. به اسم این که ما سینمای هالیوودی و کابارهای نمیخواهیم، سینمای بیمخاطب درست کردهایم که این خواسته غرب است.
شهید آوینی معتقد بود سینمای ما جهانی نشده بلکه جشنوارهای شده است. زمانی سینمای ما جهانی میشود که مثلاً مردم کلکته برای اکران فیلم ایرانی در سینمای شهر خود صف بکشند. به گفته شهید آوینی فیلمهایمان را به جشنواره خارجی میبریم و جایزه میگیریم سپس آن فیلمها را به داخل میآوریم و اعلام میکنیم که مثلاً فلان فیلم چند جایزه گرفته است حتماً بروید ببینید. مثلا فیلم «نار و نی» یا فیلم «هارون» که در آن زمان تبلیغات زیادی شد، شهید آوینی و مسعود فراستی، شمشیر انتقادهای خود را برای این دو فیلم، از رو بستند. شهید آوینی معتقد بود ما باید فیلمهایی بسازیم که یک سینما باشد ما نمیتوانیم تعریف جدیدی از سینما کنیم.
به اعتقاد آوینی سینما، دوربین و بازیگری یک سری قواعدی دارد که باید رعایت شود و خود آوینی تلاش میکرد، تک جرقههایی که فارغ از روشنفکری ۱۱ ساله خاتمی در سینما ظهور می کرد تشویق و ترغیب کند تا در وادی روشنفکری نیفتد.
این دعوا تا الان وجود دارد که ما سینمای پرمخاطب میخواهیم یا کم مخاطب؟ سینمای پرمخاطب حتماً به معنای سینمای مبتذل است؟ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون حدود دو هزار و ۵۰۰ تا ۳ هزار فیلم در عرصه سینما ساخته شده است. یکی از مهمترین مسائلی که در این سه هزار فیلم دیده میشود قهر آنها با انقلاب، جامعه بعد از انقلاب و مضامین برآمده با انقلاب است. در طول این سی و اندی سال به جرات میتوان گفت هیچ کشوری مثل ایران پیدا نمیشود که این همه ماجرا داشته باشد. یکی از این ماجراهای بزرگ کشورما، انقلاب اسلامی است. انقلابی که مردمی بود و میلیونها نفر در آن مشارکت داشتند، قطعاً هریک از آنها اگر یک خاطره از انقلاب داشته باشند ما میلیونها سوژه انقلابی داریم. ماجرای مهم دیگری که خاص کشور ماست جنگ ۸ ساله است که این یک جنگ جهانی بود. حماسه ۸ سال دفاع مقدس، ۲۵ هزار شهید، چند برابر رزمنده، ۱۰ هزار جانباز و آزاده داشت که امروز میلیون ها نفر خانواده از این عزیزان وجود دارند. بنابراین ما چند میلیون داستان جنگی داریم که میتوانیم از آنها فیلم بسازیم.
ما فقط ۱۶ هزار و ۴۰۰ شهید ترور داریم که از رییس جمهور و نخست وزیر گرفته تا نماینده مجلس، ائمه جمعه و مردم عادی در کشور ما ترور شدهاند. در کدام کشور چنین منبع درامی در اختیار داریم. اما متاسفانه ما در سینمای روشنفکر ایرانی از این ۱۶ هزار ترور، داستانی نداریم یا اینکه از ترور رییس جمهورمان آقای رجایی تاکنون یک فیلم هم نساختهایم.
غلط مشهودی که وجود دارد این است که گفته میشود در سینمای امروز ایران یک جریان شعاری وجود دارد و یک جریان حرفه ای؛ اما در واقعیت چنین نیست. سوال این است؛ بایکوت عظیمی که جریان روشنفکری درباره مسائل انقلاب اسلامی کرده از کجا ناشی میشود؟ جالب است هزینه ساخت فیلمها را در ایران، دولت میدهد. اما آنچه امروز با آن مواجهیم، سینمایی است که از نظر تجاری شکست خورده و الان حداکثر تعداد فروش بلیت، حدود ۸ میلیون است و خیلی کم فیلمی مثل اخراجیها ساخته میشود که میان تمام فیلمهای ساخته شده رکورددار میشود. اما چون این فیلم به نشانه شناسی انقلاب اسلامی نزدیک شده، تمام جریانهای روشنفکری آن را نقد میکنند.
امروز ما با سینمای دولتی کاملاً متکی به بیتالمال که ماجراهای بعد از انقلاب را بایکوت کرده روبهرو هستیم. مثل فیلم «زمان میایستد» مضمون این فیلم این است که یک دختر باردار که همراه دوست پسرش میخواهد از مرز ایران فرار کند. به دلیل خیانت پسر، پس از درگیری با نیروهای انتظامی ایران از مرز فرار میکند اما چون فصل زمستان است دختر به کاروانی فراری مواجه میشود که همه آنها از سرما یخ زده و مردهاند و در آخر خود دختر هم یخ میزند و میمیرد. تهیه کننده این فیلم، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی است که هنوز این فیلم هم توقیف است. فیلم دیگری که بخواهیم به آن اشاره کنیم «زمستان است» این فیلم داستانی از محمود دولت آبادی نویسنده روشنفکر قبل از انقلاب است که کارگردان آن رفیع پیتز یک فرد مقیم فرانسه است که برای ساخت فیلم به ایران دعوت می شود. مضمون این فیلم زنی است که شوهرش برای کارگری به کویت میرود اما پس از مدتی خبری از شوهرش نمی شود و زن تصمیم به ازدواج میگیرد؛ این در حالی است که مرد پس از چند سال که یکی از پاهایش را از دست داده به ایران بر میگردد، این فیلم کاملاً سیاه است که باز هم تهیه کننده آن حوزه هنری سازمان تبلیغات هنری است. مثال دیگر فیلم «زادبوم» است که این فیلم در سال ۸۶ با هزینه بیش از ۷۰۰ میلیون تومان به عنوان پرخرجترین فیلم سینمایی بود. تهیه کننده «زادبوم» وزارت ارشاد و سازمان تبلیغات اسلامی بود که این فیلم هم توقیف است. فیلم دیگری که می توان آن را نقد کرد فیلم «۴۴۴ روز» است، ماجرای این فیلم تسخیر لانه جاسوسی است که تمام فیلم حرکت انسانی دانشجویان را در آن زمان محکوم میکند و به تمسخر امام راحل میپردازد. تهیه کننده این فیلم صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است. فیلم دیگری هم که میتوانم به آن اشاره کنم فیلم « آفساید» است که تهیه کننده این فیلم هم سازمان تبلیغات اسلامی است.
روی سینمای جمهوری اسلامی ایران باید این نام را گذاشت: «کویت فیلمسازهای بی هنر و معاند». مثلا فیلم «پوپک و مش ماشاالله» که آخر ابتذال است در واقع به فرهنگ دینی مردم ایران فحش میدهد.
سینمای ایران هم متن دارد هم حاشیه؛ که حاشیههای آن رسانهها، محافل و مدیران است. امروز آنچه یک سری ادعای دفاع از آن میکند باید به دو مسئله جواب دهد؛ یکی اینکه ثابت کنند فیلمهایشان سینما است یعنی نشان دهند فیلمهایشان از نظر تکنیک و حرفهای چقدر سینمایی است؟ و دوم اینکه ایرانی بودن آن را نشان دهند. چون اکنون از هر ۱۰۰ فیلم ساخته شده، ۹۹ تای آن مربوط به شمال تهران است که اسم آن را هم سینمای ایران گذاشتهاند.
سینمای ایران به اندازه انرژِی هستهای میتواند برای ایران قدرت بیاورد که شهید آوینی این مساله را ۲۰ سال پیش درک کرد.
نشاط، امید و موفقیت، نقد درون گفتمانی و رو به جلو، تاریخ ایران و انقلاب، دفاع مقدس و دشمن شناسی از جمله مضامین مهم مغفول در سینمای ایران است. ما نتوانستهایم همانند کشورهای دیگر دشمنان خودمان را در فیلمهایمان نشان دهیم مثلاً کدام کشور جز ایران در معرض کارهای جاسوسی قرار دارد ما از این موارد می توانیم فیلم های جاسوسی قوی بسازیم.
یکی از تهدیدهایی که در سینمای امروز ایران دیده میشود؛ نقد برون گفتمانی است. مثل فیلم «صد سال به این سالها» که به نظرم این فیلم به سفارش سازمان سیا ساخته شده است. تهدید دیگری که در سینمای ایران دیده میشود سینمای اجتماعی روشنفکری است. مثل فیلم «پوپک و مش ماشاالله» و «سنتوری». تهدید آخری هم که سینمای ایران را دربر گرفته، ساخت فیلم فارسی مبتذل است که با گرایشهای روشنفکری ترویج میشود.
اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۴:۲۸:۵۶
اذان ظهر ۱۲:۰۹:۵۹
اذان مغرب ۱۸:۴۱:۵۵
طلوع آفتاب ۰۵:۵۴:۴۷
غروب آفتاب ۱۸:۲۳:۴۵
نیمه شب ۲۳:۲۶:۵۰
قیمت سکه و ارز
یادداشت
•••
•••
•••
•••
توئیت ها و ویراستی های برگزیده
•••
•••
•••
•••
•••
اخبار استانها
•••
•••
•••
•••
•••
سلسله گفتارهای وحید جلیلی/7
سینمای امروز مظهر فرهنگ وارداتی است/سینمای ایران به اندازه انرژِی هستهای میتواند برای ایران قدرت بیاورد
همه، فیلم سینمایی را به اسم کارگردان میشناسند، چون ممکن است یک فیلمنامه را به دو کارگردان متفاوت بدهیم اما آن دو نفر، دو فیلم متفاوت بسازند در حالی که فیلمنامهنویس شخص دیگری است.
نظرات کاربران
پربازدیدترین ها
•••
•••
•••
•••
•••
•••
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••