اوقات شرعی تهران
اذان صبح ۰۴:۲۸:۵۶
اذان ظهر ۱۲:۰۹:۵۹
اذان مغرب ۱۸:۴۱:۵۵
طلوع آفتاب ۰۵:۵۴:۴۷
غروب آفتاب ۱۸:۲۳:۴۵
نیمه شب ۲۳:۲۶:۵۰
قیمت سکه و ارز
۱۳۹۲/۱۰/۰۴ - ۱۱:۳۹
فراکاوی عملکرد جریان اصلاحات و جنبش سبز در دولت یازدهم/

متوسط تولید مسئله، هر پنج روز یک بار

اصلاح‌طلبان در قبال حمایت خود از روحانی سهم ویژه‌ای در واگذاری مناصب و پست‌های دولتی قائل شده و تلاش کردند با تحت فشار قرار دادن دولت در قبال حمایت خود، سهمی دریافت کنند.

متوسط تولید مسئله، هر پنج روز یک بار
به گزارش سراج24، انتخابات یازدهمین دوره‌ی ریاست‌جمهوری و به دنبال آن پیروزی حجت‌الاسلام حسن روحانی، که با حمایت اصلاح‌طلبان صورت گرفت، بستری شد برای بازگشت دوباره‌ی جریان اصلاحات و سبزها برای عرض‌اندام در عرصه‌ی سیاسی کشور و آغاز مطالبه‌گری این جریان از دولت آقای روحانی در مقابل حمایت از وی در جریان انتخابات.
 
از این رو، با گذشت صد روز از آغاز فعالیت دولت یازدهم، سهم‌خواهی‌های جریان اصلاحات و سبزها هنوز ادامه دارد؛ هرچند که این جریان توانست در مناصب کلیدی دولت خود را جای دهد، اما همچنان دولت را تهدید به عبور و خالی شدن بدنه‌ی حامیان اصلاح‌طلب بسته به نوع عملکرد آقای روحانی می‌نمایند. با بررسی فعالیت‌های دو جریان اصلاحات و سبزها، اهم محور تحرکات این جریان‌ها در صد روز فعالیت دولت یازدهم به شرح زیر است:
 
الف‌) اصلاح‌طلبان
 
1.       مصادره به مطلوب کردن پیروزی روحانی در انتخابات
 
اصلاح‌طلبان با توجه به نظرسنجی‌ها و پیش‌بینی پیروزی روحانی در انتخابات، تلاش کردند با تشویق عارف به کناره‌گیری از عرصه‌ی انتخابات، به اجماعی روی حسن روحانی برسند و رأی خود را در سبد وی قرار دهند. لذا این مسئله باعث شد که پس از پیروزی روحانی در انتخابات، اصلاح‌طلبان این برد را از آن خود دانسته و خود را پیروز انتخابات معرفی کنند. در همین راستا، سید محمد خاتمی، در دیدار با جمعی از منتخبین شورای شهر، ضمن کلید زدن این رویکرد، گفت: «ما ترجیح دادیم که گفتمان اصلاح‌طلبی، که در مواضع آقایان عارف و روحانی مطرح شده بود، پیروز بشود که بحمدالله چنین شد و این مسئله موفقیتی بزرگ بود که به دست آمد.»[1]
 
برخی از اهدافی که در این رویکرد توسط اصلاح‌طلبان دنبال می‌شد عبارت بودند از:
ü     پیگیری به محاق بردن لفظ و نفس فتنه
ü     تحمیل خود به جریان سیاسی‌ـ‌رسانه‌ای کشور
ü     معرفی جریان خود به عنوان یگانه نماینده‌ی مطالبات مردمی
ü     تأکید بر شکست فضای امنیتی
ü     القای سامان‌دهی شرایط برای پیروزی توسط اصلاح‌طلبان
ü     اثبات رهبری خاتمی و نقش پدرخواندگی هاشمی رفسنجانی
ü     و...
 
2.      تلاش برای وامدار نشان دادن دولت به اصلاح‌طلبان
 
پس از پیروزی روحانی در انتخابات، اصلاح‌طلبان که نقش خود را در این پیروزی برجسته می‌دانند، تلاش دارند تا به اثبات نقش بدنه‌ی اجتماعی اصلاح‌طلبان برای پیروزی روحانی بپردازند. در همین رابطه، سعید حجاریان در مطلبی در شماره‌ی ۵۱ هفته‌نامه‌ی آسمان، با عنوان «کار روحانی دشوار است»، اهمیت پایگاه اجتماعی را به مثابه‌ی خرمن بر باد دادن توصیف کرد و با مستأجر دانستن روحانی در خانه‌ی رأی اصلاح‌طلبان گفت: «روحانی شخصیتی نخبه‌گراست و به دلیل همین نخبه‌گرایی است که او در حلقه‌ی اصلی یارانش، صرفاً افراد محدودی دارد و تیم، کادر و حزب مشخصی ندارد. لذا باید با ابزارهای تعاملی و کارت‌های دیگر خود بازی کند.»
 
3.     آغاز سهم‌خواهی از دولت
 
به دنبال حمایت اصلاح‌طلبان از روحانی در انتخابات، اصلاح‌طلبان در قبال حمایت خود از روحانی سهم ویژه‌ای در واگذاری مناصب و پست‌های دولتی قائل شده و تلاش کردند با تحت فشار قرار دادن دولت در قبال حمایت خود، سهمی دریافت کنند که از جمله تلاش‌های آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره داشت:
 
- تلاش برای کسب وزارت‌خانه‌های آموزش و پرورش و علوم، جهت ارتباط‌گیری با بدنه‌ی طبقه‌ی متوسط و کادرسازی و برنامه‌ریزی مختلف در این ساحت.
- تلاش برای به‌دست‌گیری وزارت کار، تعاون و امور اجتماعی جهت کسب حمایت طبقه‌ی توده‌ای و محروم.
- تلاش برای به‌دست‌گیری وزارت نفت و مسکن در چارچوب احیای سازمان اقتصادی جریان اصلاحات و تأمین اسپانسر اقتصادی برای فعالیت اجتماعی‌ـ‌سیاسی این جریان.
 
4.     تأکید بر توسعه‌ی سیاسی
 
روند تحرکات اصلاح‌طلبان بعد از انتخابات حاکی از تلاش این جریان برای تحمیل «توسعه‌ی سیاسی» به دولت یازدهم و بهره‌گیری از گشایش سیاسی در مناسبات اجتماعی است. همان طور که در این زمینه، سعید حجاریان نیز در گفت‌وگویی، به تأکید بر توسعه‌ی سیاسی در دولت روحانی اشاره کرده و برای تحمیل این موضوع، «بحران‌نمایی» از آینده را فراروی رئیس‌جمهور قرار داده و می‌گوید: «مهم‌ترین چالش‌های پیش روی روحانی سیاسی است... او حتی اگر بخواهد صرفاً مسائل اقتصادی را محقق کند، انجام این امر مقدمات سیاسی دارد. او باید به پیش‌نیازهای این امور توجه کند.»[2]
 
5.     ایجاد هراس نسبت به بازگشت پوپولیسم
 
یکی دیگر از موضوعاتی که طی ماه‌های اخیر مورد تأکید اصلاح‌طلبان بوده است، ایجاد هراس نسبت به بازگشت پوپولیسم و احمدی‌نژاد به فضای سیاسی کشور است. آن‌ها با تأکید بر محور‌هایی نسبت به تکرار نشدن این وضعیت، بر ایجاد هراس بازگشت پوپولیسم اصرار دارند. در همین رابطه، می‌توان به عنوان نمونه، به محورهای زیر اشاره داشت:
 
- کشور به لحاظ اجتماعی، اقتصادی، سیاست داخلی و سیاست خارجی، یکی از بحرانی‌ترین و حساس‌ترین شرایط دوران پس از انقلاب را تجربه می‌کند.
- جامعه‌ی مدنی سرکوب‌ شده و طبقه‌ی متوسط تضعیف شده و بخش خصوصی به حاشیه رانده شده است.
- تورم، گرانی، ‌بیکاری، فقر و واحدهای تولیدی متوقف و ورشکسته و ذخایر پولی و ارزی اندک، حاکی از وضعیتی بس وخیم و نگران‌کننده طی یک سال آینده است.
 
همچنین اصلاح‌طلبان در گام دیگر، تأکید دارند که در صورت عدم تحقق وعده‌های روحانی، امکان بازگشت پوپولیسم وجود دارد.
 
محمدرضا تاجیک در این باره، در گفت‌وگوی با روزنامه‌ی شرق می‌گوید: «احمدی‌نژاد و احمدی‌نژادیسم و یا پوپولیسم احمدی‌نژاد، حاصل غفلت اصلاح‌طلبان بوده است. پس از تکرار آن چه باک. در این حالت، کسی نمی‌تواند مانع یک گشت و بازگشت تاریخی دیگر بشود. با بهره‌ای آزادانه از آرتور کوستلر، نویسنده‌ی کتاب ظلمت در نیمروز، ما تاریخ را کامل‌تر از دیگران آموختیم. می‌دانیم تاریخ برای هر خطایی عواقبی را با خود دارد که دامن هفت نسل را می‌گیرد. هر فکر غلطی که دنبال می‌کنیم، مسیری است که برای ایجاد یک تغییر رادیکال هموار می‌کنیم. با این بیان می‌خواهم به پیروی از بودا بگویم که آنچه فردا حادث می‌شود نتیجه‌ی آن ‌چیزی است که امروز انجام می‌دهیم. بنابراین بازگشت یا عدم‌ بازگشت پوپولیسم و رادیکالیسم تابعی از اراده‌ی امروز ما هستند. اگرچه به ‌رغم آنچه می‌گویم و آنچه توصیه می‌کنم، بازگشت نوعی پوپولیسم‌‌ـ‌رادیکالیسم را نیز پیش‌بینی می‌کنم.»[3]
 
 
6.      تلاش برای مقابله با نهادهای موازی اطلاعاتی
 
یکی از مهم‌ترین موضوعاتی که اصلاح‌طلبان پیگیر آن هستند، تلاش جهت ایجاد محدودیت برای نهادهای انقلابی‌ای همچون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.
 
رصد گفته‌های اصلاح‌طلبان حاکی از آن است که آن‌ها در دو فاز پیگیر این مسئله هستند؛ فاز اول مقابله با نهادهای اطلاعاتی موازی و فاز دوم مقابله با جریان رانتی است. در همین رابطه، سعید حجاریان در گفت‌وگویی با روزنامه‌ی اعتماد (29 مهر) شاه‌کلید رفع بحران‌های پیش روی روحانی را اقتدار دستگاه اطلاعاتی در مقابله با فسادها سیاسی، اقتصادی و دولتی دانسته و در این مورد می‌گوید: «مهم‌تر این است که اطلاعات موازی ایجاد نشود و خارج وزارت اطلاعات همان کارها را ادامه ندهند. آقای روحانی باید بتواند هم وزارت اطلاعات را اصلاح کند، هم جلوی موازی‌کاری را بگیرد.»
 
 
7.     پیگیری راهبرد بهبودی‌خواهی
 
راهبرد بهبودی‌خواهی یکی از موضوعاتی است که طی ماه‌های اخیر، مورد توجه اصلاح‌طلبان قرار گرفته است. مسئله‌ی آن‌ها این بود که با وجود روی کار آمدن دولت روحانی، این جریان باید چه رویه‌ای را دنبال کند؟ که برآیند نهایی آن بوده که اصلاح‌طلبان می‌بایست ضمن بهره‌گیری از منافذ و روزنه‌های درون دولت، جنبش اجتماعی را به عنوان تکیه‌گاه حقیقی مبتنی بر میکروفیزیک قدرت دنبال نمایند. این راهبرد که «بهبودی‌خواهی» نام دارد، توسط علیرضا علوی‌تبار مطرح شده و مورد استقبال تصمیم‌سازان جریان اصلاحات قرار گرفته است. وی در مقاله‌ای که ۲۸ مرداد در فضای مجازی انتشار یافت، در این زمینه نوشت: «باید راه رفتن با دو پا را تداوم بخشیم. برای گذر مسالمت‌آمیز و پایدار و متکی به شهروندان ایرانی به مردم‌سالاری، هم باید از بهبودخواهی حکومتی بهره گیریم و هم از جنبش اجتماعی. هیچ کدام از این دو اقدام، به تنهایی ما را در تسریع و تسهیل گذار به مردم‌سالاری کفایت نمی‌کنند. با دولت جدید، امید به شکل‌گیری بهبودخواهی حکومتی پدید آمده است. به طور هم‌زمان باید از شرایط پدیدآمده برای تقویت جنبش اجتماعی یاری گرفت. باید به حکومت فهماند که جنبش اجتماعی، شورش اجتماعی نیست. اقدامی است جمعی، مسالمت‌آمیز و کم‌وبیش سازمان‌دهی‌شده که بیش از هر چیز، تغییر نگرش و رفتار مردم در جریان فعالیت اجتماعی را دنبال می‌کند و نه لزوماً تصرف قدرت سیاسی را.»[4]
 
 
8.     تلاش برای کسب قدرت اجتماعی و سیاسی
 
توجه به تسخیر قدرت اجتماعی، یکی از مسائلی است که اصلاح‌طلبان در سال‌های پایانی دولت اصلاحات و در فضای سال ۸۸ نیز به دنبال آن بودند و آن را گامی برای تسخیر قدرت سیاسی می‌دانند.
 
این پروژه، که در آن ایام توسط محمدرضا تاجیک دنبال می‌شد، هم‌اکنون در دوره‌ی اعتدال، توسط مقصود فراستخواه، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه، در حال تئوریزه شدن است. وی طی مقالات متعددی که در هفته‌نامه‌ی آسمان منتشر شده، ضمن تأکید بر چند محور اساسی همچون «آگاهی اجتماعی»، «سیاست‌های زندگی روزمره»، «جرم و نیروی جامعه» و «پارادایم تازه در مقاومت شهر»، به دنبال طرح و بیان موارد و محورهای زیر است:
 
- تأکید بر خلق قدرت اجتماعی با اتکای به آگاهی اجتماعی.
- تصریح بر هم‌یابی، هم‌افزایی، هسته‌سازی و شبکه‌سازی اجتماعی.
- تأکید بر شبکه‌ی مجازی به عنوان «خلق قدرت جریانی در برابر جریان قدرت».
- ایجاد سونامی رسانه‌ای مبتنی بر این نکته که رسانه قدرت پشت گفتمان است.
- تأکید بر سیاست‌های زندگی روزمره با اتکاء به عناصری همچون مرکز ثقل جامعه، نه مکان‌های حکومت که در ریتم دائم زندگی شهری است. مردم با زندگی روزمره‌ی خود در شهر، از گفتارها و اصرارهای رسمی، عملاً خلاصی می‌یابند و «قدرت در شهر»، قدرت رسمی را تعدیل می‌کند.
 
 
9.      تشکیل کمپین ضدتحریم
 
یکی از موضوعاتی که جریان اصلاحات به دنبال آن است تأکید بر ضرورت تشکیل کمپین ضدتحریم‌ها با حضور روشن‌فکران است. با توجه به اظهارات برخی تئوریسین‌های این جریان، می‌توان به محورهای زیر اشاره کرد:
 
- تلاش برای بحران‌نمایی.
- فعال کردن خط ارتباطی خود با خارج از کشور از طریق فعال ساختن کمپین ضدتحریم‌ها.
- احیای بدنه‌ی اجتماعی خود از طریق بهره‌برداری از روزنه‌های بشردوستانه و میهن‌پرستانه.
- القای حل مسائل و مشکلاتی همچون تحریم از طریق رابطه با آمریکا در داخل.
- قهرمان‌سازی از خود در صورت گشایش در زمینه‌ی تحریم‌ها.
 
در همین زمینه، در اقدامی هماهنگ و سامان‌دهی‌شده، سعید حجاریان در گفت‌وگویی با روزنامه‌ی اعتماد (۲۷ مرداد)، با طرح این پرسش که «تحریم و ما ادریک ماالتحریم» از وجود گروه‌هایی در داخل ایران و نیز لابی‌گرانی در مجلسین آمریکا سخن به میان می‌آورد که بنا ندارند مسائل تحریم‌ها در خصوص ایران به فرجامی برسد. وی همچنین با اشاره به اینکه تحریم‌ها زندگی ملت ایران را تحت تأثیر خود قرار داده پیشنهاد می‌کند: «روشن‌فکران باید این وضعیت را گزارش کنند؛ هم به داخلی‌ها و هم به خارجی‌ها. مثلاً جامعه‌ی پزشکان باید درباره‌ی آثار سوء‌تغذیه در ایران آماری را به صورت استان به استان ارائه دهند تا عمق این وضعیت مشخص شود.»
 
10.   پیشنهاد ابتکار یک‌جانبه در مسئله‌ی هسته‌ای
 
پیروزی حسن روحانی و تغییر در تیم مذاکرات هسته‌ای، زمینه‌ی فعالیت اصلاح‌طلبان را برای بیان نظرات سازشکارانه فراهم آورد. در همین رابطه، ناصر هادیان در سرمقاله‌ی ۴ شهریور روزنامه‌ی بهار، با عنوان «ابتکار یک‌جانبه»، تلاش کرد تا ضمن تأکید بر این نکته که تحریم‌ها حاصل فعالیت‌های هسته‌ای بوده و مشکلات فراوانی را برای مردم به وجود آورده، تیم جدید هسته‌ای را متقاعد به اعتمادسازی یک‌جانبه کند.
 
 
11.   بسترسازی برای آب شدن کوه یخی ایران و آمریکا در جریان سفر روحانی به نیویورک
 
با سفر حسن روحانی به نیویورک، اصلاح‌طلبان و رسانه‌های آنان، ضمن استقبال از انجام ملاقات بین روحانی و اوباما، از احتمال آب شدن کوه یخی بزرگ میان ایران و آمریکا سخن به میان آوردند. بررسی رسانه‌های جریان اصلاح‌طلب در زمان حضور و بازگشت آقای روحانی از نیویورک، حاکی از آن است که این رسانه‌ها ضمن علاقه‌مندی برای انجام این ملاقات، با برنامه‌ریزی هدفمندی، به دنبال پوشش دیدارها و حاشیه‌های برنامه‌های رئیس‌جمهور در این زمینه، جهت ایجاد ساخت فضایی مطالبه‌گر بوده‌اند.
 
بررسی رسانه‌های اصلی و مکتوب آنان مانند روزنامه‌های «شرق»، «بهار» و «اعتماد» و پوشش خبری سخنرانی رئیس‌جمهور در اجلاس عمومی سازمان ملل و گفت‌وگوی تلفنی با باراک اوباما، حاکی از این مسئله است.
 
12. تلاش برای طراحی سازمان سیاسی
 
با پیروزی روحانی در انتخابات یازدهم ریاست‌جمهوری و فراهم شدن فضایی برای عرض‌اندام اصلاح‌طلبان، جریان اصلاحات در صدد مطرح کردن طرح «سازمان سیاسی» خود برآمد. در این میان اما اصلاح‌طلبان در مواجهه با حزب و جبهه به چند دسته تقسیم شده‌اند. عده‌ای از تشکیل جبهه‌ی فراگیر استقبال کرده و برخی دیگر نیز تأسیس احزاب مختلف را مورد تأکید قرار داده‌اند.
 
در همین رابطه، هفته‌نامه‌ی «آسمان» در شماره‌ی ۵۲ خود، تحت عنوان «بازی بزرگان: سازمان‌دهی دموکراتیک»، نوشت: «شرایط پس از ۲۴ خردادماه گرایش به سازمان‌دهی سیاسی (از طریق ایجاد احزاب جدید و یا احیای احزاب و گروه‌های در حال تعطیل و رکود) را در میان اصلاح‌طلبان تقویت کرده است. با فعال شدن دوبار‌ه‌ی احزاب اصلاح‌طلب، بار دیگر نیاز به سازمان سیاسی فراگیر احساس می‌شود. کارکرد اصلی این سازمان سیاسی، باید وحدت‌بخشی میان نیروهای موجود، هم‌افزایی میان آن‌ها و ایجاد بستری برای تربیت، نوزایی و گردش نیروهای جدید باشد.»
 
 
13.تلاش برای مطرح کردن و پیگیری حقوق شهروندی
 
تحمیل مطالبات رادیکال یکی دیگر از محورهایی است که از سوی جریان اصلاحات در برابر دولت یازدهم پیگیری می‌شود. برخی شعارهای انتخاباتی حسن روحانی مبنی بر پیگیری اصل سوم قانون اساسی و تأمین حقوق شهروندی موجب شد که اصلاح‌طلبان تلاش سامان‌دهی‌شده‌ای را تدارک دیده‌ تا بتوانند موضوعاتی همچون رفع حصر سران فتنه و آزادی زندانیان سیاسی را پیگیری نمایند.
 
در همین رابطه، سعید حجاریان در گفت‌وگو با روزنامه‌ی «اعتماد» (29مهر) با ترسیم نقشه‌ی راه حقوق شهروندی برای دولت یازدهم می‌گوید: «در موضوع حقوق شهروندی، آقای روحانی هم حقوق‌دان است، هم زبان اصول‌گرایان را می‌فهمد. باید با رهبری صحبت کند و لایحه‌ی حقوق شهروندی را ارائه بدهد. این لایحه بسیار مهم است و باید در مورد آن اقدام جدی صورت بگیرد. از طرفی باید آقای روحانی به دنبال احیای سریع اصل ۱۱۳ قانون اساسی باشد. این اصل رئیس‌جمهور را ناظر بر اجرای قانون اساسی می‌داند. احیای این اصل، یک راه صحیح برای احیای حقوق شهروندی است.»
 
14. تلاش برای حذف نیروهای نزدیک به اصول‌گرایان از کابینه
 
تلاش برای حذف برخی از نیروهای متمایل به اصول‌گرایان در کابینه‌ی یازدهم، یکی دیگر از محورهایی است که اصلاح‌طلبان برای فشار به دولت یازدهم در حال پیگیری آن هستند. در همین راستا، می‌توان از تلاش اصلاح‌طلبان برای جلوگیری از ادامه‌ی فعالیت محمد نهاوندیان به عنوان رئیس دفتر رئیس‌جمهور به بهانه‌ی مشی اصول‌گرای نهاوندیان و نیز نزدیکی وی به روحانی یاد کرد. لذا برخی رسانه‌های جریان اصلاحات تلاش کردند با پیش کشیدن برخی شبهات، ضمن خدشه‌دار کردن چهره‌ی نهاوندیان، فشار رسانه‌ای‌ـ‌روانی را برای تخریب وی سامان‌دهی کنند.
 
ماهنامه‌ی «مهرنامه» (شماره‌ی ۳۱) در همین چارچوب و در مطلبی به بهانه‌ی بررسی پرونده‌ی آیت‌الله طالقانی و جریان چپ، کوشید تا ضمن برجسته‌سازی رابطه‌ی دوستی محمد نهاوندیان با مجتبی طالقانی، وی را عضو انجمن حجتیه بنامد و در همین راستا، طی گفت‌وگویی با مجتبی طالقانی، تلاش کرده است اتهامی را به نهاوندیان در این زمینه متوجه سازد.
 
15. تهدید به عبور از روحانی
 
برخی از رفتارها و تحلیل‌های اصلاح‌طلبان نشان از شکاف آرام میان جریان اصلاحات و جریان اعتدال دارد؛
به گونه‌ای که آن‌ها در تلاش‌اند با متزلزل نشان دادن پایگاه اجتماعی دولت روحانی، وی را تهدید به عبور از وی نمایند.
 
در همین راستا، محمدرضا تاجیک، در یادداشتی که در ماهنامه‌ی «مهرنامه» (شماره‌ی ۳۱) منتشر شد، تلاش کرد تا بخشی از این راهبرد را عملیاتی سازد. از دیگر سو، سعید حجاریان نیز در گفت‌وگو با روزنامه‌ی اعتماد (۲۹ مهر)، صفت اعتدال دولت روحانی را زیر سؤال برد و با بیان اینکه دولت یازدهم به وزن آرای پایگاه اجتماعی توجهی نکرده است مطالبی را خطاب به روحانی گوشزد کرد.
 
ب‌) جریان سبز و اپوزیسیون
 
پس از انتخابات یازدهمین دوره‌‌ی ریاست‌جمهوری و به دنبال روی کار آمدن دولت روحانی، جریان سبز و اپوزیسیون نیز طی مطالب مختلف، به اظهارنظر در برابر این دولت پرداخته‌اند. عمده‌ی این مطالب که توسط «مرتضی کاظمیان»، «تقی رحمانی»، «علی افشاری»، «آرش غفوری» و... در سایت‌های همچون «بی‌بی‌سی فارسی»، «جرس»، «کلمه»، «خودنویس» و «سایت ملی‌مذهبی‌ها» نگاشته و منتشر شده، دربردارنده‌ی محورها و نکاتی است که مورد بهره‌برداری رسانه‌های داخلی جریان اصلاحات قرار گرفته و در خط‌دهی به آن‌ها مؤثر است. بخشی از این محورها عبارت‌اند از:
 
 
1.       تلاش برای نمایاندن زاویه میان جریان سبز و دولت روحانی
 
با کم‌رنگ شدن جریان سبز در عرصه‌ی سیاسی کشور، جریان فتنه تلاش دارد تا علاوه بر نمایاندن زاویه‌ی روحانی و حامیانش، به پررنگ ساختن تضاد استراتژیک اعتدالیون و سبزها بپردازد.
 
این جریان در مطالب متعدد و متنوعی تصریح می‌کنند که «ادغام و خلط رنگ‌های سبز و بنفش، نه تنها با واقعیت سازگار نیست، بلکه به لحاظ عملیاتی و راهبردی نیز مشکلاتی را در حوزه‌ی سیاسی ایجاد می‌نماید.»
جریان مزبور همچنین محورهای تقابل استراتژیک جریان سبز و گفتمان اعتدال را در سه محور زیر خلاصه می‌کند:
 
۱‌. دموکراسی: معتقدان به تضاد استراتژیک فرقه‌ی سبز و گفتمان اعتدال بر این باورند که جنبش سبز هموارسازی و تسریع گذار به دموکراسی را هدف خود قرار داده است. منظور، دموکراسی متعارف در دنیاست که در چارچوب امکانات کنونی ایران قابل حصول است. اما دولت روحانی به دنبال جمهوری اسلامی معتدل است که ظرفیت آن حداکثر شبه‌دموکراسی است.
 
‌2. راهبرد: این جریان معتقد است که راهبرد و استراتژی جنبش سبز استفاده از ظرفیت اعتراضات خیابانی و جنبش اجتماعی است؛ در حالی که در گفتمان اعتدال‌گرایی، خلق نیروی ملت در قالب خیابانی مصداق افراط محسوب می‌شود.
 
3. توسعه: این جریان بر این باور است که گفتمان اعتدال روحانی در ابعاد توسعه، وزن زیادی برای توسعه‌ی اقتصادی قائل بوده و حداقل توسعه‌ی سیاسی را اولویت نمی‌داند؛ در صورتی که جریان سبز قائل به این دیدگاه نیست.
 
2.      نگرانی از مشارکت اصلاح‌طلبان در دولت جدید
 
حضور و مشارکت اصلاح‌طلبان در یازدهمین دوره‌ی انتخابات ریاست‌جمهوری موجبات حساسیت جریان سبز را
نسبت به ادغام اصلاح‌طلبان در ساختار قدرت سیاسی فراهم کرده است؛ به گونه‌ای که همراهی و حمایت اصلاح‌طلبان از دولت روحانی را موجب رنگ باختن استراتژی و اهداف جنبش سبز می‌دانند.
 
با بررسی مطالب طرح‌شده از سوی جریان سبز می‌توان به محورهای زیر اشاره کرد:
 
- تلاش برای ایجاد فشار به اصلاح‌طلبان برای زاویه گرفتن مجدد از نظام
- تلاش برای احیای جریان فتنه و متهم کردن جریان اصلاح‌طلب نزدیک به دولت یازدهم به عبور از جریان سبز
- تلاش برای وادار کردن اصلاح‌طلبان به برجسته‌سازی از تضادهای سیاسی جریان سبز و روابط قدرت حاکم
 
3.     تلاش برای ایجاد تقابل میان روحانی با جبهه‌ی اصول‌گرایی و سپاه:
 
جریان سبز در تلاش است تا روحانی را در دو محور به بازی سیاسی وادارد:
 
الف‌) تحدید فعالیت سیاسی‌اقتصادی سپاه
 
در همین راستا، تقی رحمانی طی مقاله‌ای با عنوان «از ۲۴ خرداد تا ۲۴ مرداد ۹۲» با تأکید بر تلاش برای عقب نشاندن سپاه از عرصه‌ی سیاست و اقتصاد، سه عامل مهم را مورد تأکید قرار می‌دهند:
 
۱‌. خروج نظامیان از اقتصاد که کار ساده‌ای برای دولت بوروکرات روحانی نیست، اما مجلس این امکان را به روحانی در 24 مرداد داده است. با توجه به رأی اعتماد مجلس به تیم اقتصادی روحانی، این امکان حقوقی فراهم شده است.
 
2‌. راست افراطی که با کمک نظامیان در ایران قدرت گرفت، اکنون سکه‌اش از مد افتاده است و تقلبی می‌نماید. نظامیان باید دست از حمایت از این جناح بردارند و به جایگاه مناسب خود بازگردند. به خصوص که بدنه‌ی سپاه هم به این بازگشت تمایل دارد.
 
3‌. نظامیان را بهتر آن است که «سیاست‌مداری نظامی» را کنار بگذارند و اگر می‌خواهند سیاست‌مدار شوند، از لباس نظامی به درآیند و اگر احترام مردم و مصلحت را می‌طلبند، جناح سیاسی خود را بر این اساس انتخاب کنند و سراغ جریانات سیاسی بروند که ریشه‌دار هستند و از همه اولی، اقدام به ساختن جریان‌های افراطی نکنند که نتیجه‌ی چنین «جریان ساختنی» کمک به افراطی‌گری است که پایدار هم نیست.[5]
 
ب‌) تلاش برای ایجاد شکاف در بدنه‌ی اصول‌گرایان
 
جریان سبز، ضمن فضاسازی‌ای که خود «راست‌هراسی» می‌نامند، در تلاش هستند که دو نتیجه را عملیاتی سازند. اول، ایجاد شکاف میان جبهه‌ی اصول‌گرایی با خط‌کش افراط و اعتدال و دوم، پیشنهاد کارت حمایت جامعه‌ی مدنی از روحانی به موجب فاصله‌گیری از اضلاعی در جناح راست که آنان افراطی و وابسته به سپاه می‌خوانند.
 
4.     تأکید بر نقش سبزها در پیروزی حسن روحانی
 
تأکید بر نقش سبزها در پیروزی حسن روحانی در مطالب مختلفی از سوی شاخه‌ی خارج‌نشین جریان سبز مورد توجه قرار گرفته است. آن‌ها همچنین تلاش دارند تا ادامه‌ی موفقیت روحانی را منوط به جدی گرفتن توان این فرقه ذیل استراتژی «فشار از پایین» نماید.
 
در همین راستا، مرتضی کاظمیان طی مقاله‌ای با عنوان «دولت بنفش و جنبش سبز» می‌گوید: «آن بخش از فعالان سیاسی اصلاح‌طلب یا محافظه‌کاری که سبزها را در زمانه‌ی دولت روحانی خاتمه‌یافته می‌خواهند و تداوم جنبش سبز را بلاموضوع توصیف می‌کنند؛ یا ارزیابی دقیقی از توازن قوای سیاسی در حاکمیت ندارند و بر باندهای اقتدارگرا و دموکراسی‌ستیز در حکومت چشم بسته‌اند یا باوری به نقش جنبش‌های اجتماعی و تأثیر جامعه‌ی مدنی در تحقق منافع ملی و حقوق ملت و حاکمیت ملی ندارند.»[6]
 
5.      چگونگی صیانت از دستاوردهای حداقلی سبزها در دولت یازدهم
 
جریان اپوزیسیون و سبزها در مقطع کنونی با مطرح کردن این سؤال که «راه حفظ حداقل امکانات به‌دست‌آمده در دولت روحانی چیست؟» به دنبال انسجام بخشیدن به توان اجتماعی خود هستند.
 
در همین رابطه، عیسی سحرخیز، از مجرمان فتنه‌ی ۸۸ که اخیراً از زندان آزاد شده است، در گفت‌وگو با «رادیو فردا» اظهار داشته است:
 
«در یک ارزیابی کلی، دولت اعتدال به دلیل اینکه حمایت اصلی‌اش از اصلاح‌طلبان و تحول‌خواهان ایران بوده که بسیاری از آن‌ها در جنبش سبز هم فعال بودند و بعد از انتخابات ۸۴ و به ویژه ۸۸ در صحنه‌ی سیاسی حضور داشتند، به نظر من، برآیندی که بر دولت اعتدال گذاشت، یک اصلاح‌طلبی محافظه‌کارانه است... باید از فضای ممکن استفاده کرد. در سریع‌ترین زمان ممکن باید اجازه دهند احزاب و گروه‌های سیاسی خودشان را بازسازی کنند یا جریان‌های سیاسی جدید شکل بگیرند. نهادهای مردمی، سازمان‌های غیردولتی و جریان‌های سیاسی و صنفی بتوانند سریع خودشان را ثبت کنند، بازسازی کنند، خانه‌های خودشان را، محل‌های استقرار خودشان را بازگشایی کنند، در آن‌ها فعالیت خودشان را انجام دهند و در واقع جامعه‌ی مدنی را تقویت کنند...
 
برهان گزارش داد، اگر جامعه‌ی مدنی تقویت بشود، در فضایی که دولت به سمت دموکراسی و حقوق بشر برود، این جریان سبز هم به دلیل اینکه از این مقوله حمایت می‌کند و خواستار صلح و امنیت است، در کنار دولت قرار می‌گیرد. اگر هر کدام از این موارد که عرض کردم انجام نشود، طبیعتاً این حلقه‌ی ارتباطی از بین می‌رود و در نتیجه، جریانی که حامی بوده، بعداً در مقابل دولت قرار می‌گیرد یا دولتی که بر اساس آرای مردم قدرت گرفته شروع می‌کند با خواسته‌ها و مطالبات مردم برخورد کردن. در صورتی که به صورت یک جریان یک‌پارچه باید پیش برود و هر دو برنامه‌هایی را باید ارائه دهند و ارتباط‌های تنگاتنگی بگذارند، تجمعاتی که شکل باید بگیرد و تا الآن ما می‌دانیم یک چنین مسئله‌ای وجود نداشته، دولت و مردم در کنار هم قرار گیرند. به ویژه دولت و شخص رئیس‌جمهور باید به طور مکرر و دوره‌ای، با رهبران جریان‌های سیاسی جلسه داشته باشد و نشست داشته باشد و بسیار شفاف هم بگوید که این جریان‌ها حامی من بودند و من ازشان حمایت می‌کنم و هیچ شرمنده نیستم که با این افراد صحبت می‌کنم.»[7]
اشتراک گذاری
نظرات کاربران
هفته نامه الکترونیکی
هفته‌نامه الکترونیکی سراج۲۴ - شماره ۲۴۴
اخرین اخبار
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••