به گزارش سراج24؛ سواد رسانهای یک مهارت ضروری در دنیای امروز است که به افراد کمک میکند تا در برابر بمباران اطلاعاتی رسانهها مقاوم باشند، بتوانند پیامها را به طور انتقادی تحلیل کنند، و به مصرفکنندگان فعال و آگاه محتوا تبدیل شوند. این مهارت نقش مهمی در حفاظت از افراد در برابر اطلاعات نادرست، اتخاذ تصمیمهای آگاهانه، و درک بهتر جهان پیرامون دارد. سواد رسانهای در حوزه سینما و تلویزیون نیز میتواند به طور قابل توجهی دانش و درک افراد را هنگام تماشای فیلمها بهبود بخشد. در ادامه به بررسی اثرات سواد رسانهای در تماشای فیلم میپردازیم.
تحلیل محتوای داستانی و موضوعات کلیدی
سواد رسانهای به افراد کمک میکند تا داستانها، مضامین و پیامهای اصلی فیلمها را به صورت عمیقتر تحلیل کنند. وقتی فردی با دانش رسانهای به تماشای فیلم و سریال مینشیند، بهتر میتواند موضوعات کلیدی مانند مسائل اجتماعی، اخلاقی یا فرهنگی را تشخیص دهد و این مسائل را با دنیای واقعی ارتباط دهد. این دیدگاه باعث میشود که تماشای فیلمها تنها یک فعالیت سرگرمکننده نباشد، بلکه به منبعی برای یادگیری و تفکر انتقادی تبدیل شود.
تشخیص پیامهای پنهان و لایههای مختلف معنا
بسیاری از فیلمها و سریالها دارای پیامهای پنهان، استعارهها و نمادهایی هستند که به راحتی قابل تشخیص نیستند. سواد رسانهای به افراد یاد میدهد که فراتر از آنچه به وضوح روی پرده نمایش داده میشود، نگاه کنند. آنها میتوانند لایههای مختلف معنا، از جمله کنایهها و نمادهای بصری را تفسیر کنند و درک بهتری از پیامهای پنهان فیلم به دست آورند. به عنوان مثال، رنگها، نورپردازی، و حرکات دوربین همگی میتوانند حامل پیامهای مهمی درباره شخصیتها یا فضای داستان باشند.
شناسایی تکنیکهای فیلمسازی و تأثیر آنها
سواد رسانهای به تماشاگران کمک میکند تا تکنیکهای مختلف فیلمسازی را تشخیص دهند، از جمله نحوه استفاده از نماها، تدوین، صداگذاری، و زاویه دوربین. این آگاهی باعث میشود تا تماشاگر درک کند که چگونه فیلمساز از این تکنیکها برای ایجاد احساسات، ایجاد تنش، یا انتقال پیامهای خاص استفاده میکند. به عنوان مثال، استفاده از زاویه دوربین بالا(High Angle) میتواند نشاندهنده ضعف یک شخصیت باشد، در حالی که زاویه پایین(Low Angle) ممکن است قدرت یا تسلط او را نشان دهد.
تحلیل جهت گیریها و کلیشهها
فیلمها اغلب به طور ناخودآگاه یا خودآگاه جهت گیریها و کلیشههای فرهنگی، جنسیتی یا نژادی را منعکس میکنند. داشتن سواد رسانهای به افراد کمک میکند تا این سوگیریها را شناسایی کنند و درک بهتری از چگونگی بازنمایی نادرست یا کلیشهای گروههای مختلف به دست آورند. این آگاهی میتواند به کاهش تاثیرات منفی کلیشهها بر بینندگان کمک کند و آنها را نسبت به این نوع پیامهای پنهان آگاهتر سازد. برای مثال، در اغلب فیلمهای آمریکایی، طبق سیاست ضد روسی سینمای هالیوود که نشئت گرفته از جنگ سرد است، روسها در نقش آدم بدها قرار میگیرند و آمریکاییها به عنوان ناجی جهان شناخته میشوند. یا در نمونهای دیگر که در سالهای اخیر بسیار در جشنوارههای اروپایی به خصوص کن رایج شده است، جوایز اصلی به آثاری تعلق میگیرد که در آنها ارتباطات همجنسگرایانه به صورت بسیار عادی میان کاراکترهای اصلی قصه در جریان است.
ارتباط با تاریخ و فرهنگ
سواد رسانهای میتواند به تماشاگران کمک کند تا فیلمها را در چارچوب تاریخی و فرهنگی خود درک کنند. به عنوان مثال، برخی فیلمها به صورت غیرمستقیم به وقایع تاریخی، تحولات اجتماعی یا جنبشهای فرهنگی اشاره میکنند. با داشتن دانش رسانهای، افراد میتوانند این ارتباطها را درک کرده و به دانش خود درباره تاریخ و فرهنگ اضافه کنند. این امر باعث میشود که تماشای فیلمها فرصتی برای یادگیری بیشتر در مورد زمینههای اجتماعی و تاریخی باشد. به عنوان مثال، با مطالعه و آگاهی رسانهای پیرامون موضوعات پس از جنگهای جهانی، میتوان به درک بهتر ارتباطات و مناسبات موجود در فیلم ماندگار ارتش سایهها دست یافت. ساخته ژان پیر ملویل، ما را با موضوع اشغال فرانسه توسط ارتش آلمان نازی و تلاشها و رنجهای عدهای از انقلابیون برای مستقر کردن دولت مردمی ژنرال دوگل آشنا میکند.
تفسیر انگیزههای شخصیتها
سواد رسانهای همچنین به تماشاگران کمک میکند تا انگیزههای شخصیتهای فیلم را بهتر درک کنند. این شامل درک عواملی است که باعث رفتارها و تصمیمهای شخصیتها میشود. با تجزیه و تحلیل انگیزههای شخصیتها، افراد میتوانند مهارتهای همدلی و تحلیل اجتماعی خود را تقویت کنند. این امر به تماشای فیلمها جنبهای روانشناختی میدهد که تماشاگر میتواند رفتارها را درک کرده و از آنها بیاموزد.
آگاهی از تاثیرات عاطفی فیلمها
فیلمها به شدت میتوانند احساسات و عواطف بینندگان را تحت تاثیر قرار دهند. سواد رسانهای به افراد کمک میکند تا این تاثیرات را شناسایی کنند و بهتر درک کنند که چگونه موسیقی، بازی بازیگران، یا موقعیتهای خاص داستانی به تحریک احساسات آنها منجر میشود. با این درک، تماشاگران میتوانند احساسات خود را بهتر مدیریت کنند و به عبارتی، فریب برخی از آثار را که درصدد ایجاد حسی تصنعی و غیر منطبق با واقعیت هستند را نخورند. برای نمونه، در فیلم «تک تیرانداز آمریکایی»، فیلمساز برای پاک و منزه نشان دادن شخصیت اصلی فیلم که یک قاتل حرفهای است و بیرحمانه مردم عراق را میکشد، با ترسیم رابطهای عاطفی میان او وهمسرش درصدد درگیر کردن حس همزادپنداری مخاطب و توجیه کشتارهای وحشیانه او است.
درک مفهوم اقتباس و بازتولید
بسیاری از فیلمها اقتباسی از رمانها، نمایشنامهها یا حتی فیلمهای قدیمیتر هستند. سواد رسانهای به افراد کمک میکند که تفاوتها و شباهتها را درک کنند و ارزش افزوده یا تفسیر جدید فیلمساز را بفهمند. این موضوع میتواند بینش بیشتری در مورد هنر اقتباس و چگونگی انتقال یک داستان به رسانهای دیگر ارائه دهد.
در پایان میتوان گفت سواد رسانهای نه تنها تماشای فیلمها را لذتبخشتر میکند، بلکه آن را به یک تجربه آموزشی و تفکر برانگیز تبدیل میکند. این مهارت به تماشاگران امکان میدهد که فیلمها را با دیدگاه عمیقتر و تحلیلیتری ببینند، تکنیکهای فیلمسازی را درک کنند، پیامهای پنهان را شناسایی کنند و با محتوای رسانهای به صورت آگاهانه و منتقدانهتر درگیر شوند. این نه تنها باعث افزایش لذت از تماشای فیلم میشود، بلکه باعث توسعه دانش و فهم عمیقتری از جهان پیرامون نیز خواهد شد.